Ali Reza Fakhriیک فاشیست فوتبال را دوست دارد
من بین دو خوانش غیر اصیل منتج از ذهن فرافکنم اسیر شدم، نخست ، قرائت ماتریالیستی که سویه فوتبال افیون توده هاست رو به چالش کشیده و زیر بنای سرمایه دارانه و چه بسا پسا سرمایه دارانه فوتبال به مثابه سرگرمی و مشغله کادب یا تاول بوردیویی اون یعنی ذات این همانی استادیوم فوتبال چنان دیزنی لند .این خوانش تحلیل تاریخ محوری دارد بر این موضوع که فراگرد تکوین 4-3-3 از یک هافبک دفاعی به دو هافبک دفاعی و در نتیجه انشعاب سیستم 4-2-3-1 از اون رو باید به پست مدرن های فرانسوی ای چون روژه لومه و امه ژاکه نسبت داد فوتبال ضد منطق امریکای لاتین که بر علیه منطق پوزیتیویستی فوتبال اروپایی در چهارچوب اراده به بردن که در آرای ویتوریو پوزو مستطع است.خوانش دوم خوانش استعالیی فوتبال به عنوان امر مدرن است.آیا فوتبال همان غبار تاریخ است؟این نوید است یا بیم؟چنان شوک تاریخ است؟ما را مسخ می کند یا به تعالی خواهیم رسید؟این مسئله اساسی تفکر هایدگر در باب چیستی فوتبال است.هایدگر جایی نگاشت:آیا دازاین،فوتبالیست است؟تماییز منش دیونیزوسی و آپولونی که نیچه به ما گوشزد کرد، همان تفاوت ذاتی بین بلذات هایی چون فوتبال دفاعی و فوتبال سرخوشانه حجومی است؟این سوالاتی است که بنیامین پیش از خودکشی بدانها می اندیشید.آیا سرمایه داری سرانجام خواهد توانستتوتال فوتبال را نابود و رخوت و کرختی کاتناچیو را به انسان مثله شده و تک ساحتی "الان" تحمیل کند؟پیروزی به هر قیمتی همان لذت پوچ مصرف گرایی نیست؟به واقع که فوتبال افیون توده هاست