شاید برای اکثر مردم موناکو کشوری ناشناخته باشه، کشوری که بعد از واتیکان دومین کشور کوچیک جهانه و حدود 38 هزار نفر جمعیت داره و سالانه حدود 1.5 میلیون نفر توریست از سراسر دنیا به دیدن این کشور میان.
تو سال 1297 میلادی خانواده ای اشرافی اهل جنوای ایتالیا موناکوی فعلی رو تصرف کردن و کشور موناکو رو تاسیس کردن و از اون موقع تا الان هر ساله مردمش روز 27 ژوئن رو به عنوان روز ملی شدن موناکو جشن میگرین.
موناکو به خاطر خیلی چیزاش معروفه، ثروتمند بودنش و ماشینای لاکچری ای که هر روز رفت و آمد میکنن، آب و هوای فوق العادش، کازینو های معروفش (که معروف ترینشون کازینو مونته کارلوعه)، مسابقه رالی مونته کارلو و مهم ترینشون که سالیانه چشم میلیون ها بیننده رو به خودش میدوزه گرند پری موناکوعه.
فرمول یک با موناکو پیوند تاریخی ای داشته، در واقع توی 75 سالی که فرمول یک برگزار شده توی 70 سالش گرند پری موناکو حضور داشته و بعد از پیست مونزای ایتالیا دومین پیست پرتکرار تاریخ فرمول یک بوده.
موناکو توی تاریخ خودش فقط پنج تا راننده توی فرمول یک داشته که پر افتخارترینشون چارلز لکلرک بوده، در واقع توی آخرین گرند پری موناکو، چارلز لکلرک تونست با یک تعیین خط بی نقص و عالی راه برد رو برای خودش هموار کنه و اولین راننده موناکویی تاریخ فرمول یک باشه که توی موناکو میبره. (لوئیس شیرون هم یکبار موناکو رو برده بود ولی به قبل از تشکیل فرمول یک برمیگرده).

تصویری از گرند پری موناکو، ساختمونی که در سمت جپ تصویر هست همون کازینو معروف مونته کارلوعه
توی تاریخ فرمول یک، اسمای بزرگی این پیست رو دامینیت کردن و بردای متعددی رو توش کسب کردن.
از گراهام هیل بزرگ گرفته که 5 تا از 14 تا بردش توی این پیست بوده و بهش لقب "آقای موناکو" رو دادن تا مایکل شوماخر که قهرمان هفت دوره فرمول یکه، و آلن پراست فرانسوی که چهارتا برد رو تو این پیست کسب کرده (البته اسم های بزرگ دیگه ایم بودن که بالای 2 تا برد رو داشتن مثل،همیلتون،روزبرگ،لائودا،ورستپن،جکی استورات،فانجیو،استرلینگ ماس،وتل و آلونسو)
اما هیچکدومشون به پای یکی از بهترین راننده های تاریخ نمیرسید.اون هربار میومد موناکو، چشم هارو به خودش خیره میکرد، انگار متر به متر این پیست رو به بهترین شکل ممکن میگذروند. راننده ای که نه متولد موناکو و نه حتی متولد اروپا بود بلکه چند هزار کیلومتر اونطرف تر از موناکو، توی برزیل به دنیا اومده بود و اون کسی نبود جز آیرتون سنا
سکانس اول : سال های آغازین در فرمول یک
آیرتون سنا وقتی میخواست بیاد فرمول یک، انقدر عملکردش تو رده های پایه خوب بود که از تیمای بزرگ و صاحب نامی پیشنهاد گرفت، تیمایی مثل مکلارن ، لوتوس ، برابهام و ویلیامز. اما به دلایل مختلفی از جمله دلایل اسپانسری و مخالفت راننده های صاحب نام اونموقع که تو این تیما بودن و همینطور دلایل قراردادی، تصمیم گرفت به تیم پایین جدولی تولمن بپیونده.
از همون ابتدای کار، سنا سرعت و مهارت خودش رو به رخ همه کشید و نگاه هارو به خودش خیره کرد. این عملکرد خوب ادامه داشت تا گرند پری موناکو رسید.
سنا توی تایین خط گرند پری موناکوی 1984 با اختلاف یک ثانیه ای نسبت به هم تیمیش، ماشینو در رده دوازدهم قرار داد. به نظر میرسید که توی خوشبینانه ترین حالت سنا تو این مسابقه بتونه توی رده های امتیازی کار خودشو تموم کنه.
مسابقه بارونی بود و سنا از همون ابتدای کار مهارت های خارق العاده خودش رو در هوای بارونی نشون میداد. با چاشنی شانس و همینطور عملکرد عالی سنا، سنا تونست ماشین ضعیف تولمن رو در رده دوم و فقط با هفت ثانیه اختلاف نسبت به پراست، قرار بده و همینطور سریع ترین دور مسابقه رو هم بگیره.
این عملکرد فوق العاده در ادامه فصل هم ادامه داشت و سنا تونست ضمن کسب دو سکوی دیگه، نگاه تیم های بزرگ رو به خودش جلب کنه. اخبار نشون میداد که سنا در پایان فصل به تیم لوتوس میره.
سکانس دوم: سه فصل در لوتوس ، ادامه درخشش در فرمول یک ، ادامه درخشش در موناکو
سنا تو فصل 1985 به تیم لوتوس پیوست، لوتوس وضعیتش از تولمن خیلی بهتر بود و حداقل ماشین آخر جدولی نبود، برد های سنا خیلی زود فرا رسید و اولین برد خودش رو در گرند پری پرتغال و در روزی که هم پل پوزیشن رو داشت و هم توی تمام دور های مسابقه اول بود به دست اورد. سنا اولین گرند اسلم خودش رو توی وضعیتی به دست اورد که مسابقه در شرایط بارونی بود و با نفر دوم که میشل آلبرتو راننده فراری بود، یک دقیقه فاصله انداخته بود و یه بار دیگه توانایی خودش رو توی مسابقه بارونی به بقیه نشون داد. در واقع سنا تو این مسابقه همه ماشینارو به جز میشل آلبرتو لپ کرده بود (یک دور جلوتر)
اما سنا توی مسابقه موناکو بد شانسی اورد، اونکه سومین پل پوزیشن خودش رو توی مسابقه موناکو به دست اورد به دلیل خرابی موتور از ادامه مسابقه کنار کشید و شانس اولین برد خودش تو موناکو رو از دست داد.
بدشانسی های سنا در ادامه فصل 1985 هم ادامه داشت و با اینکه خیلی از مسابقه هارو از رده اول استارت میزد یا به دلیل خرابی موتور یا به دلیل نبود سوخت کافی، ریتایر میشد. اما در پایان فصل توی جدول رانندگان تو رده چهارم کارشو به اتمام رسوند.
سال 1986 سنا توی موناکو تونست یه سکوی دیگه کسب کنه.
اما اولین برد سنای توی موناکو توی سال 1987 به دست اومد،جایی که رقیب اصلی سنا توی این مسابقه یعنی نایجل منسل dnf شد و سنا از این فرستد به دست اومده استفاده کرد و با اختلاف فوق العاده 33 ثانیه ای نسبت به نلسون پیکه قهرمان 3 دوره فرمول یک، تونست اولین برد خودش توی موناکو رو کسب کنه.
سنا توی پایان فصل 1987 تونست برد ها و سکوی های زیاد دیگه ای رو کسب کنه و فصل رو با بهترین نتیجه خودش یعنی سوم به پایان برسونه.

آیرتون سنا در حال رانندگی با ماشین لوتوس - گرند پری موناکو 1987
سکانس سوم: سنا در مکلارن، رسیدن به قله و تبدیل شدن به پادشاه موناکو
سنا توی سال 1988 بعد از اینکه آلن پراست تایید کرد و همینطور رابطه ای که با شرکت هوندا تو سال 1987 داشت، به مکلارن پیوست. (رقابت سنا و پراست تبدیل شد به یکی از بهترین رقابت هم تیمی ها تو فرمول یک که تو این مطلب بهش نمیپردازم)
مکلارن توی اون سالها ماشین برتر گرید بود و با بقیه تیما اختلاف فضایی ای داشت (مخصوصا توی سال 1988 که به جز یدونه مسابقه بقیه مسابقه هارو بردن)
سنا از همون ابتدا از ابزاری که در اختیار داشت عالی استفاده کرد و تونست پل پوزیشن برزیل و همینطور برد گرند پری ایمولا (سن مارینوی سابق) رو بگیره
اما بعد از این دو مسابقه، گرند پری موناکوی 1988 فرا رسید، جایی که شاهد یکی از بهترین عملکرد های انفرادی تاریخ فرمول یک بودیم،مشخص بود. سنا اومده بود تا نشون بده که چرا یکی از بهترین راننده های تاریخه. سنا فقط اومده بود که ببره.
سنا اول عملکرد عالی خودش رو با بهترین تعیین خط تاریخ فرمول یک زد، تعیین خطی که بعد از 40 سال هنوز روی دستش نیومده.
همونطور که اول یادداشتم نوشتم آلن پراست یکی از بهترین راننده های پیست موناکو به حساب میاد اما سنا توی تعیین خط، کاری کرد که این عنوان به چشم نیاد. اون تعیین خط رو با اختلاف فضایی یک و چهار دهم ثانیه بله درست شنیدید یک و چهار دهم ثانیه نسبت به پراست که نفر دوم بود، به اتمام رسوند. سنا توی موناکوی 1988 کاری کرد که چهار دوره قهرمان جهان و یکی از بهترین راننده های تاریخ فرمول یک به چشم یک راننده تازه کار دیده بشه. نکته جالب این ماجرا اینجاست که خود پراست با نفر سوم که گرهارت برگر بود زمانش 1.2 ثانیه اختلاف داشت، کار سنا واقعا بی نظیر بود و ساید تلخ این ماجرا این بود هیچ دوربینی این دور خارق العاده رو ثبت نکرده بود.
عملکرد فضایی سنا توی مسابقه هم ادامه داشت، سنا اونقدری سریع بود که اختلافش با آلن پراست رو به 50 ثانیه! رسونده بود، اختلافی که توی ادامه مسابقه کمتر شد و همینطور ران دنیس، رئیس وقت مکلارن به سنا رادیو زد که سرعتش رو کمتر کنه.
اما سنا با بی دقتی توی دور 67 ام کنترل ماشین خودش رو از دست داد و به دیوار پیست برخورد کرد و همین باعث شد پراستی که 50 ثانیه با سنا اختلاف داشت چهارمین و آخرین بردش توی موناکو رو کسب کنه.
بخشی از صحبت های آیرتون سنا درباره موناکوی 1988 :
"اون روز متوجه شدم که دیگه هوشیارانه رانندگی نمیکنم،و من برای خودم تو یه بعد دیگه ای بودم، پیست برای من مثل یک تونلی بود که فقط میرفتم،میرفتم و میرفتم و متوجه شدم که فراتر از درک آگاهانه خودمم. تو اون لحظه متوجه شدم که فراتر از چیزی آگاهانه ام."
بعد از موناکوی 1988، سنا پنج فصل متوالی توی موناکو برد. رکوردی که بعد از 40 سال، هنوز دست خودشه. بیشترین برد متوالی تو یه پیست در تاریخ فرمول یک و در مجموع سنا 6 بار تونست توی موناکو پیروز بشه. بیشتر از هر راننده دیگه ای.
سنا توی مکلارن به موفقیتای خودش ادامه داد و تونست سه بار قهرمانی کسب کنه، دوتا از قهرمانیاش زمانی رقم خورد که آلن پراست هم تیمیش بود و فقط یک بار بهش باخت.
سنا توی مکلارن به نوک قله رسیده بود، به چیزی که لیاقتشو داشت و اسم خودشو به عنوان یکی از بهترین راننده های تاریخ فرمول یک ثبت کرد.
سنا سومین و آخرین قهرمانی خودش رو توی فصل 1992 به دست اورد و دو فصل بعدی، ماشین مکلارن نتونست رقیبی برای ویلیامز باشه و در پایان فصل 1994 و بعد از بازنشستگی پراست ، مکلارن رو به مقصد ویلیامز ترک کرد.
همه چیز برای اینکه سنا تبدیل به پرافتخار ترین راننده فرمول یک بشه، فراهم بود.

سکانس آخر: غروب غم انگیز
حالا که آلن پراست از فرمول یک رفته بود و ویلیامز هم بهترین ماشین گرید بود، همه پیش بینی میکردن سنا به راحتی قهرمانی هارو یکی پس از دیگری به دست بیاره.
سنا وقتی وارد ویلیامز شد گفت حس منفی ای نسبت به FW16 ویلیامز داره و در ادامه گفت فصل پر برخوردیه و من این ریسک رو میکنم که بگم اگه اتفاق جدی ای رخ نده، خوش شانسیم.
سنا، اولین فصلش در ویلیامز رو خوب استارت زد و توی دو مسابقه اول تونست پل پوزیشن رو بگیره اما تصادف و همینطور از دست دادن کنترل ماشین باعث شد توی هر دوتا مسابقه ریتایر کنه.
اما غروب غم انگیز پادشاه موناکو توی ایمولا رغم خورد، درست یک مسابقه قبل از گرند پری موناکو. اولین تصادف، تصادف شدید روبنز باریکلو بود که به شکل معجزه آسایی تونست جون سالم به در ببره بعد توی تعیین خط شنبه رونالد رتزنبرگر که اولین فصل خودشو توی فرمول یک میگذروند، با یه برخورد شدید با دیوار بتنی پیست دچار آسیب دیدگی شدید شد و همون موقع، مرد.
پروفسور سید ویلیامز،رئیس سابق تیم پزشکی فرمول یک تو یه مصاحبه گفت : "آیرتون شکسته شده بود و روی شونه من گریه میکرد.".
در نهایت آیرتون سنا تونست پل پوزیشن گرند پری ایمولا رو از آن خودش بکنه.
توی دور هفتم آیرتون سنا به دلیل مشکلات مکانیکی کنترل خودشو از دست داد و با سرعت 211 کیلومتر بر ساعت و بعد از یک ترمز سنگین به دیوار پیست برخورد کرد.
10 ثانیه بعد از تصادف سنا، دیده شد که سرشو به سمت چپ تکون میده و بعد از اون دیگه هیچ تکونی نخورد(توی پخش زنده تلویزیونی هم این موضوع قابل مشاهدست)
پروفسور سید واتکینز که روز قبلش با سنا راجب مرگ رتزنبرگر صحبت میکرد گفت:
"اون بهنظر آرام بود. من پلکهاش رو بالا کشیدم و از مردمک چشماش مشخص بود که دچار صدمهٔ مغزی شدیدی شده ما اون رو از کابین ماشین بیرون کشیدیم و روی زمین خوابوندیم پس از اون، اون آهی کشید و هرچند که من مذهبی نیستم، اما جدا شدن روح اون رو تو آن لحظه را حس کردم."
در نهایت در ساعت 18:40 به وقت محلی اعلام شد که آیرتون سنا مرده.
تراژدی ای که هیچکس فکرشو نمیکرد اتفاق بیوفته، تراژدی ای که نه تنها علاقه مندان به فرمول یک و موتور اسپورت رو تحت تاثیر قرار داد، بلکه آدمایی هم که به موتوراسپورت هیچ علاقه ای نداشتن متاثر شدن.
آلن پراست که با ایرتون سنا توی مکلارن یکی از بهترین تیمای تاریخ رو تشکیل داده بودن گفت: وقتی سنا مرد، قسمتی از من هم مرد

اولین مسابقه موناکو بعد از مرگ سنا رو مایکل شوماخر جوون برد. اون تونست با اختلاف یک ثانیه ای نسبت به نفر دوم، اولین پل پوزیشن خودشو بگیره. همینطور اولین گرند اسلم کریر خودش رو هم به دست اورد و با اختلاف 37 ثانیه ای نسبت به نفر دوم مسابقه رو تموم کرد. شوماخر جوونی که بعدا کلی رکورد رو توی فرمول یک جا به جا کرد و سالها طول کشید تا لوییس همیلتون به رکورد هفت قهرمانیش برسه.
شوماخر تونست اسم خودشو به عنوان یکی از بهترین راننده های تاریخ ثبت کنه و بره کنار سنا. اون تونست توی موناکو 5 تا برد به دست بیاره و یاد و خاطره سنارو برامون زنده کنه.
روی سنگ قبر سنا جمله قشنگی از انجیل نوشته شده بود:
Nothing can separate me from the love of God
- هیچ چیزی نمیتونه منو از عشق خدا جدا کنه.
پادشاه موناکو مرد ولی اسمش برای همیشه توی تاریخ ثبت شد