سورنا
مجنونم بی کم و کاست ، سالهاست دادم سینمو چاک
من تو آتیش دارم گر میگیرم ، تو کجای جهنمی بی کس و کار
لای همونا که میجوئنت ، قانون میکشن و میخرنت
من میپرم اَ رو این فقره ، سرتو بالا بگیر کی زدتت
راه میرم رو قلب خطر ، واسه خلق اثر
با سر میرم توو جنجال ، چرتکهی عقل واسه دلال
من جرم جنونم بازیچه سرب قرونم ، دست بذار رو کل وجودم
من خنیاگر سرمه خونم
وقتی ته خطی خط و میکنه له ، حیوون ناطق میکنه هی
نمیخواد اسیر چی شده شه ، کل زندگیم شیش و بشه
قمار خط راه پوتین غبار گرد ، من یعنی سوال ، درد
بذا تکون بخوره همه درسا بهتر ، نیومده دوره ی مستا به سر
عمر و میخوام با الکل شک ، سی تا بی کله نه شصتا با سر
نیستم اون که تو خواب بمیرم ، تو فکر نون و آب بمیره
بذا ذهنم بو خشاب بگیره ، تو کل منم تو حجاب بمیره
کویرم ، خاطی خطیرم، من عمق زخم عدل پشت قافیه نفیرم
تنم سرزمینه سالیان جنگه ، فعلم صرف مرگه ، سینهام ضمیرم
نه سازم رنگین ، نه آوازم آهنگین ،نجوای سگ های می نخورده ، سیرم
خشک پهن بیابانم ، من بی نَسضبم بی جد بی نیاکانم
شایع
جلوم یه آلبوم پر از بچگیمو تاب سرسرست
شلوغ ولی آروم تو عکس، دور از قانون دور از ترس
پر فکرایه بزرگ دنیای کوچیک اما چشمای درشت
بیا و احساسم کنو قبل اینکه بشناسیم برو
از من ننداز نه به همه بگو کج بودم کم داشتم
شاید دلت بخواد من باشم دست رو شونت باهات تو عکس جا شم
ولی منو این حرف رو هوا پرتیه حواسو لنگیه دما
از پایه میکنیم عکستو خراب
تکون بده دستتو برام برو اینجا هیچی دیدنی نیستو ریخته ویترینم زمین
من از پس این شیب لعنتیم پیشونیو کلی چینه بی دلیل
بر میام یه روز چند ساله شده هر چند باهام یه جور
بذار یه روز که بک گراندمون لحظه های خوب بود عکس بگیریم
وقتی داشتیم برا درا دسته کلید وقتی لااقل خوشحالم از یه چیز
نه الان با این پوزخند بی ریختو فکری که جدا از روزمرگی نی
توم جز خستگی نیست
بذار بذار به وقتش یه عکس خوب نه یه عکس خوب تر بگیر
آها از هوا بگیر از این از من قشنگ ترا بگیر از اینا که الکی خوشن
بگیر از اینا که میگن از ما بگیر
شاید یه روز صبح رسید ولی فعلا تو این قبر مرده نیست
حالا حالا حالاها باید پست بدیم باید قرص بشیم باید سیر شیم از گشنگی
سورنا
رفیق من امشب بد مستم یا زیاد خوردم یا کم جنبم
پل تگری زدنو رد کردم ، اصلا نمی دونم که با خودم چند چندم
من دچار سر دردم، تب دارم یه جورایی لش کردم
پی شکسته بندو این داستانا نباش، من بدجوری از خودم در رفتم
خیلی خوردم ولی هنوز نمردم، این الکلا هنوز منو نکشتن
فراموش کارم ایرادم اینه، پیک خالیه جلومو میگم هنوز نخوردم
بریز پیک بعدو علی نسخ توئه، دم ساقی گرم و سبد پرش
این که زیاد خوردم این نظر توئه، هر پیک پیکِ یه خبر نوئه
شاید ریختن اینا تورو خسته کنه، بده من بریزم از اول دست توئه
بخور نوش دم هرچی مستی خوره، بزار یه قصه بگم واست مزه کنه
یه یارو بود می گفتن پهلوونه، هر روز می رفت توی قهوه خونه
دو تا بطری عرق و دوتا استکان می خواست
می شست می خورد می رفت مست تا خونه
تا اون قهوه چی پرسید صبح تا می یای، تا اخر شبش که شل راه می یای
عرق یا ویسکی یا ودکا می خوای، چرا از هر کدومشون دوتا می خوای
گفت ما سه تا بودیم سه تا رفیق، قول دادیم هر جایی تنها بریم
جای هم بخوریم جای هم مست کنیم
جای خالی همدیگه بره پیک روی میز
گفت باشه ولی هرچی گشتم، گفتی سه تا اینا دوتاست و من تو شکم
یارو یه نگاه بهش کرد و بعد با لبخند، گفت این سهم اون دوتاست من تو ترکم
مستی راستی کولیا بردن، منم کولیم واسه همین جفت آوردم
یارو خیلی مرد بود جای دو نفر خورد، من چی بگم که قد دنیا خوردم
مستی راستی کولیا بردن، منم کولیم واسه همین جفت آوردم
یارو خیلی مرد بود قد دو نفر خورد، من چی بگم که قد دنیا خوردم
مستی راستی کولیا بردن، منم کولیم واسه همین جفت آوردم
یارو خیلی مرد بود قد دو نفر خورد، من چی بگم که قد دنیا خوردم