طرفداری | «تنها دو مسیح وجود دارد، یکی در بهشت است و دیگری در بارسلونا بازی میکند!» این جملهای تاریخی بود که هریستو استویچکوف پیش از کسب جایزه بهترین بازیکن اروپا در سال 1994 گفت.
با توجه به این که نام «هریستو» مستقیماً به معنای «مسیح» است، شاید فکر کنید این یک شوخی یا بازی با کلمات است اما اشتباه میکنید. استویچکوف سه ویژگی برجسته داشت؛ مهارتی ذاتی، غروری در حد و اندازه خدا و خلق و خویی شیطانی.
او در 16 سالگی دوران حرفهای خود را با تیم محلی هربوس آغاز کرد و به سرعت به ستاره نوظهور فوتبال بلغارستان تبدیل شد. حتی در همان دوران هم مهارتهای فنی او چشمگیر بودند. به عنوان یک وینگر چپ، استویچکوف با سرعت و دقت بالای خود، تیمها را به وحشت میانداخت. بنابراین جای تعجب نداشت که بزرگترین تیم کشور یعنی زسکا صوفیه به دنبال جذب این استعداد جوان باشد.
تنها یک سال پس از پیوستن به زسکا صوفیه، مشخص شد این بازیکن بااستعداد همچنین خوی تند و پرهیجانی دارد. در سال 1985، او در فینال جام حذفی بلغارستان مقابل لفسکی اسپارتاک، آغازگر یک درگیری بزرگ بود. بازی به رویدادی خشن و جنجالی تبدیل شده بود و بازیکنان هر دو تیم با حرکات خشن و غیراخلاقی به یکدیگر حمله میکردند. با این که زسکا صوفیه با نتیجه 2-1 پیروز شد، استویچکوف و شش بازیکن دیگر هر کدام سه ماه محروم شدند و هر دو تیم منحل شدند.
البته پس از مدتی دوباره این دو باشگاه با مالکیتی جدید، فعالیت خود را از سر گرفتند. زسکا صوفیه نام خود را زسکا سردتس تغییر داد و استویچکوف نیز پس از مدتی کار به عنوان برق کار در ساختمانها، پس از گذشت چند بازی از فصل جدید، به فوتبال بازگشت.
استویچکوف پس از بازگشت به میادین، فرم فوقالعادهای داشت. شهرت این نابغه در بلغارستان در حال گسترش بود و او حالا علاوه بر مهارتهای فنی، گلزنی را نیز به بازی خود اضافه کرده بود. مهارتهای او روز به روز پیشرفت میکرد و سردتس از او به عنوان وینگر چپ در سیستم 3-3-4 بهره میبرد. استویچکوف قدرت و استحکام بیشتری را به دریبلهای خود اضافه کرده بود و پاسها و شوتهایش به سطح کاملاً متفاوتی ارتقا یافته بودند.
پس از گذراندن دو سال سخت پس از فینال 1985، سردتس در سال 1987 دوباره به اوج فوتبال بلغارستان بازگشت و برای سه فصل متوالی قهرمان لیگ شد. این موفقیتها بدون حضور استویچکوف تا حد زیادی ممکن نبودند.
در بلغارستان، نسل طلایی جدیدی از بازیکنان در حال ظهور بود و هیچ کسی بهتر از استویچکوف، نماد این دوران نبود. بازیکنانی مانند یوردان لچکوف، ایلیان کیریاکوف، کراسیمیر بالاکوف و ماشین گلزنی، امیل کوستادینوف همگی شروع به درخشش کرده بودند و فوتبال اروپا به تدریج متوجه ظهور نیرویی تازه میشد.
با حضور استویچکوف در مرکز توجه، سردتس تمامی رقبا را کنار زد و به یک عنوان قهرمانی دیگر دست یافت. نابغه جوان نیز شروع به برآورده کردن انتظارات کرد و با زدن 38 گل در 30 بازی، کفش طلای اروپا را به دست آورد. اما زمانی که سردتس در جام برندگان اروپا عملکرد درخشانی داشت، دنیا تازه متوجه استعداد شگفتانگیز استویچکوف شد. در مسیر رسیدن به نیمه نهایی، سردتس تیمهایی مانند پاناتینایکوس و رودا جی سی را حذف کرد تا در نهایت مقابل «تیم رویایی» یوهان کرایوف در بارسلونا قرار بگیرد.
بارسلونا در دو بازی رفت و برگشت مرحله نیمه نهایی پیروز شد و به فینال صعود کرد اما این استویچکوف بود که درخشش اصلی را به نمایش گذاشت. یوهان کرایوف بالافصله برای جذب او دست به کار شد و این ستاره جوان را برای فصل آینده به خدمت گرفت. با این حال، خوی تند استویچکوف بار دیگر دردسرساز شد.
استویچکوف کاپیتان زسکا صوفیه یا زسکا سردتس در بازی مقابل بارسلونا
حضور در بارسلونا؛ تلفیق جنجال و موفقیت
در اولین فصل حضور استویچکوف در بارسلونا، این بازیکن پس از مخالفت با تصمیم داور، به سمت او رفت تا اعتراض کند. در اوج عصبانیت، استویچکوف پای داور را با خشونت لگد کرد و باعث مصدومیت او شد. این رفتار منجر به محرومیت دو ماهه استویچکوف شد و تصمیم کرایوف برای جذب این بلغاری پرخاشگر، مورد انتقاد قرار گرفت.
با وجود این محرومیت، استویچکوف باز هم موفق شد 20 گل از خط هافبک به ثمر برساند و این مسئله باعث شد انتقادات کمرنگ شوند. البته پیش از این که انتقادات کاملاً از بین روند، استویچکوف در یک برنامه زنده تلویزیونی به مدیر باشگاه بارسلونا توهین کرد!
درگیری هریستو استویچکوف با داور
با این حال، این انتقال نقطه آغاز بهترین دوران تاریخ بارسلونا شد. با استویچکوف که در سمت چپ خط هافبک نقشی کلیدی داشت، تیم کرایوف از سال 1991 تا 1994 به چهار قهرمانی متوالی لیگ دست یافت. علاوه بر این آنها موفق به کسب قهرمانی جام اروپا (1992)، سوپرکاپ اروپا (1992)، کوپا دل ری (1990) و سوپرکاپ اسپانیا (1991، 1992 و 1994) شدند.
لقب «تیم رویایی» واقعاً برازنده آنها بود. تیمی با بازیکنانی چون رونالد کومان، باکرو، سالیناس، لادروپ، نادال و یکی از بزرگترین سرمربیهای حال حاضر فوتبال یعنی پپ گواردیولا در کنار گئورگی هاجی، روماریو و خود استویچکوف که برخی از زیباترین فوتبالهای تاریخ اروپا را به نمایش گذاشتند.
با استویچکوف به عنوان محور اصلی تیم رویایی کرایوف، بارسلونا غیرقابل مهار بود. هریستو به اوج بلوغ فوتبالی خود رسیده بود؛ او هر حمله بارسا را با مهارتی شبیه به یک رهبر ارکستر هدایت میکرد. حملات برندهاش مانند شمشیری تیز دفاع حریفان را میشکافت. مهارت فنیاش بینظیر بود و دریبلهایش بینقص، پاسهایش دقیق و شوتهایش همچون لیزر هدفمند. استویچکوف شایسته دریافت جایزه توپ طلا در سال 1994 بود و به حق این عنوان را کسب کرد.
در دوران حضورش در بارسلونا، استویچکوف بارها با اسطوره خود، یوهان کرایوف درگیر شد. رابطه میان این دو در بهترین حالت میتوانست «پرتنش» توصیف شود. پس از یک مشاجره بزرگ با کرایوف و رسانهها، استویچکوف در نشستی خبری گفت:
تا نوامبر با هیچ کدام از شما حرامزادهها صحبت نمیکنم!
واکنش کرایوف به این اتفاق چه بود؟ یک مشاجره دیگر!
با این حال، منصفانه نیست که استویچکوف را صرفاً مانند یک آتشفشان در آستانه فوران توصیف کنیم. او در سال 1992، هزینه پخش فینال لیگ قهرمانان اروپا برای بلغارستان را از جیب خود پرداخت کرد چون تلویزیون ملی این کشور توان مالی پخش آن را نداشت. این اقدام شگفت انگیزش و دیگر کارهای سخاوتمندانه او، باعث شدند او در زادگاهش تبدیل به یک اسطوره شود.
هریستو استویچکوف و رونالد کومان پس از قهرمانی بارسلونا در فینال ومبلی
نسل طلایی بلغارستان در جام جهانی
اما اتفاق دیگری هم در فوتبال بلغارستان در جریان بود. استویچکوف، ستاره بی چون و چرای این کشور، حالا حمایت فراوانی داشت. برخی از بهترین بازیکنان بلغارستان به لیگهای برتر اروپا منتقل شده بودند و با نزدیک شدن به جام جهانی در آمریکا، فوتبال این کشور به اوج خود رسیده بود.
استویچکوف شاید عضور تیم رویایی بارسلونا بود اما او همچنین محور اصلی نسل طلایی بلغارستان به شمار میرفت. بدون هیچ قهرمانی در تاریخ جام جهانی، استویچکوف تیمی از بلغارستان را که اعتماد به نفس خوبی داشت، به سمت جام جهانی رهبری کرد. با قرار گرفتن در گروهی شامل نیجریه، آرژانتین و یونان، بسیاری شانس چندانی برای صعود بلغارستان قائل نبودند؛ به ویژه با توجه به کمبود تجربه این تیم در چنین سطحی.
کمبود تجربه بلغارستان در بازی نخست به وضوح دیده میشد. تیم تحت فشار این کشور مقابل نیجریه با شکست سنگین 3-0 از زمین مسابقه خارج شد. با یونان به عنوان حریف بعدی و آرژانتین به عنوان رقیب پایانی مرحله گروهی، بلغارستان به حداقل یک برد نیاز داشت تا امیدی برای صعود داشته باشد؛ آن هم یک پیروزی پرگل.
با توجه به پیروزی قاطع نیجریه مقابل بلغارستان و شکست 4-0 یونان مقابل آرژانتین، تفاضل گل در این گروه عاملی تعیین کننده به نظر میرسید. بلغارها با انگیزهای فوقالعاده به مصاف یونان رفتند و با پیروزی 4-0 حریف را در هم کوبیدند. استویچکوف در این بازی 2 گل به ثمر رساند. آرژانتین هم با برد 2-1 مقابل نیجریه شرایط گروه را به اوج حساسیت رساند و همه چیز به بازی آخر کشیده شد.
اتفاقات این گروه هنوز هم برای ریاضیدانان سراسر جهان باعث سردرد است!
در آستانه بازی نهایی مرحله گروهی، آرژانتین با 6 امتیاز و تفاضل 5+ گل در صدر بود. نیجریه با 3 امتیاز و تفاضل 2+ در رده دوم و بلغارستان با 3 امتیاز و تفاضل 1+ در رده سوم بودند. با توجه به نتیجه بازیها، هر تیمی ممکن بود حذف شود زیرا تعیین سرنوشت به تقابل مستقیم میان تیمها بستگی داشت. خلاصه ماجرا این بود که بلغارستان باید با اختلاف 2 گل پیروز میشد.
خوش شانسی بلغارها این بود که دیگو مارادونا به دلیل وجود کوکائین در تست ادرارش، از رقابتها محروم شد؛ مسئلهای که فوق ستاره آرژانتینی همیشه انکارش کرد. با شوک بزرگی که از دست دادن الهامبخش اصلی به آرژانتین وارد کرد، استویچکوف فرصت رویارویی با این اسطوره را از دست داد؛ نبردی که بسیاری مشتاقانه در انتظارش بودند. با این حال، استویچکوف قصد نداشت اجازه دهد غیاب مارادونا جام جهانی او را خراب کند.
این بازی تقابلی نزدیک و پرتنش بود؛ آرژانتین با بازی تخریبی خود اجازه نمیداد بلغارستان ریتم مناسبی پیدا کند. با وجود این که مدافعان آرژانتینی به شدت مراقب استویچکوف بودند، او همچنان بهترین بازیکن میدان بود. در دقیقه 61، بالاخره لحظهای که بلغارها منتظرش بودند، فرا رسید. بالاکوف ارسال بازیکن آرژانتین را قطع کرد و آن را به سمت کوستادینوف فرستاد. پاس عالی این بازیکن، استویچکوف را در مقابل سه مدافع آرژانتین قرار داد. همان طور که دروازهبان از دروازه خود خارج شد، استویچکوف با خونسردی بینظیرش توپ را وارد دروازه کرد تا امید بلغارستان زنده شود.
آرژانتین خط دفاعی خود را تقویت کرد و بلغارستان بارها و بارها با حملات خود به دیوار مستحکم این تیم ضربه زد اما همچنان آنها به دنبال آن گل حیاتی بودند. با نزدیک شدن به وقتهای تلف شده، آرژانتین همچنان در صدر جدول گروه قرار داشت اما همه چیز در دقیقه 92 تغییر کرد. سیراکوف با فرصتطلبی گل دوم بلغارستان را به ثمر رساند و دل آرژانتینیها را شکست. این گل تاریخی باعث شد بلغارستان و نیجریه به مرحله حذفی صعود کنند. آرژانتین نیز به عنوان بهترین تیم سوم به مرحله بعد صعود کرد اما آسیب روحی ناشی از این اتفاق، کار خود را کرد و آنها در مرحله یکهشتم مقابل رومانی گئورگی هاجی حذف شدند.
هریستو استویچکوف در جام جهانی
حریف بلغارستان در یکهشتم مکزیک بود که در گروهی شامل ایرلند و ایتالیا، صدرنشین شده بود. استویچکوف بار دیگر درخشید و تنها گل تیمش را در تساوی 1-1 به ثمر رساند. در نهایت بلغارستان با پیروزی 3-1 در ضربات پنالتی راهی مرحله بعد شد. در یکچهارم نهایی بلغارستان مقابل آلمان قرار گرفت. این مسابقه که از نگاه بسیاری یکی از بهترین بازیهای آن تورنمنت بود، با پیروزی تاریخی بلغارستان با نتیجه 2-1 به پایان رسید.
لوتار ماتئوس درست در آستانه پایان نیمه اول، گل برتری آلمان را به ثمر رساند اما بلغارستان با الهام گرفتن از استویچکوف، در نیمه دوم فوتبال فوقالعادهای به نمایش گذاشت. دو گل در فاصله سه دقیقه توسط استویچکوف و لچکوف، پیروزی خاطرهانگیزی را برای بلغارستان رقم زد. بلغارها که با فوتبال زیبا و هجومی خود به تیم محبوب هواداران تبدیل شده بودند، در محله نیمه نهایی به مصاف ایتالیا رفتند و در سمت مقابل، برزیل و سوئد به رقابت پرداختند.
از میان تیمهای باقی مانده، بلغارستان تنها تیمی بود که فوتبال کاملاً تهاجمی و جذابی ارائه میکرد. در حالی که ایتالیا و برزیل از ابتدا با نتایج سخت و نزدیک پیش رفته بودند و سوئد، تیمی سختکوش و منظم بود، بلغارستان به تیمی تبدیل شد که همه خواهان تماشای قهرمانیاش بودند. با افزایش فشار و اوج گیری ایتالیا، بلغارستان یک قدم کم آورد. روبرتو باجو دو بار دروازه بلغارها را باز کرد و هر چند استویچکوف موفق به پاسخگویی شد، اما راهی برای بازگشت وجود نداشت و بلغارستان در مرحله نیمه نهایی از جام جهانی کنار رفت.
استویچکوف با کسب کفش طلا به عنوان یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال جهان شناخته شد. دو سال بعد، او بارسلونا را به مقصد پارما، تیم موفق آن زمان فوتبال ایتالیا، ترک کرد. با رفتن او، تیم یوهان کرایوف دیگر نتوانست به روزهای اوج گذشته دست یابد و کرایوف سال بعد از سمتش برکنار شد.
شروع دوران افول ستاره بلغار
دوران حضور استویچکوف در ایتالیا خوشایند نبود. او که با مدافعان سرسختی رو به رو بود، به خاطر خلق و خوی آتشین خود، در این محیط دشواریهای زیادی را تجربه کرد. مدافعان دائماً او را تحریک میکردند و بازیهای خشن و فیزیکیشان باعث ناامیدی مداوم او میشد. در مجموع، او در 23 بازی و در شرایطی که بازیهای زیادی را به دلیل مصدومیت از دست داد، موفق شد تنها 5 گل به ثمر برساند.
در فصل 97-1996، بابی رابسون که به دنبال یک رهبر و فردی الهامبخش برای بارسلونا بود، استویچکوف پا به سن گذاشته را دوباره به نیوکمپ بازگرداند. اگر چه او نتوانست بارسلونا را به قهرمانی لیگ برساند اما در طول دو فصل حضورش در این تیم، موفق شد قهرمان جام یوفا، کوپا دل ری و سوپرجام اروپا شود.
با آغاز فصل 1998، استویچکوف 32 ساله که با مصدومیتهای مداوم دست و پنجه نرم میکرد، در مسیر افول قرار داشت. او به بلغارستان و تیم سابقش زسکا صوفیه بازگشت تا الهامبخش نسل جدیدی از بازیکنان باشد. اما به دلیل کمبود زمان بازی ناشی از مصدومیتها، استویچکوف سرخورده شد و تصمیم گرفت به سراغ کسب مدرک مربیگری برود. او پنج سال بعد را به سفر در نقاط مختلف جهان و کسب تجربه در سطوح پایینتر فوتبال گذراند.
در این دوران، بزرگترین جنجال استویچکوف زمانی رقم خورد که هنگام بازی برای دی سی یونایتد در MLS با تکلی خشن پای یک دانشجو را به بدترین شکل ممکن شکست. این حادثه باعث شد از استویچکوف شکایت شود و در نهایت او با آن بازیکن در خارج از دادگاه به توافق رسید و مصالحه کرد.
در سال 2004، استویچکوف هدایت تیم ملی بلغارستان را بر عهده گرفت اما طی سه سال حضورش، هیچ پیشرفتی حاصل نشد و در نهایت در سال 2007 از سمت خود برکنار شد.
استویچکوف که یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال اروپا بود، به همان اندازه که بااستعداد و توانا بود، رفتارهای آتشین و غیرقابل پیش بینی هم داشت. با این حال، سخاوت و دستودلبازی او زبانزد بود.
استویچکوف مانند یک خدا بازی میکرد، مانند یک خدا زندگی میکرد و مانند یک شیطان میجنگید...