هیپهاپولوژیست
فکر کردم فراموشت کردم تموم
ولی لیوانم پر خاطرت پهلوم
حالم بهم میخوره اینکه هر روز
میکشه تو خودش یادت منو هنوز
بریم یه روز میده گلامون شکوفه
نیای به دوتامون میزنیم گلوله
میریم و میمونه قرصامون تو خونه
بهونست حرفای دوتامون دروغه
شنیدم نبودم تو جاده ها
اشکاتو خالی کردی با صدام
میخوامت تو رو از وقتی رویامونو
شنیده تلفن کارتی پادگان
تو فکرم کجاها میرفتیم با هم
گل من روشنه پُره لیوانم
اکثر شبا تا دو سه بیدارم
هر چی میگی حس دودلی دارم
آخر ماجرا تو دل جاده ها
موج ها میشوره اسمتو رو ماسه ها
نباشم کی بگه فریک سایه ها
اسممونو میارن تو افسانه ها
همونم، که میمُردی با صداش
همه روزاتو شب میکردی با شعراش
یه شبمون یه ساله عاشقاست
میزدیم قید همو اگه چاره داشت
ولی نداره اون چشم های نازو
چیزی نمیرسونه به انقراضو
یکی یکی میشه دکمههات بازو
تو رو زندگی داده به من کادو
میگی اینا رو میگی چی بشه
دستامون مال کی بشه
نگو بمونیم تهش چی بشه
سروش غیر تو همه چی کی…
شایع
نمیکشم دیگه تنهایی داداش
داشت منتظرته همراه شی باهاش
هیشکی جز من و تو از پا نی داداش
پرچمم بغلم باشی بالاست
هنوز برات تنهایی میرم
تنهایی *، تنها میمیرم
لاشیا پشتمون فردا چی میگن
اگه بارون شه نباشی و تنها بشینم
یه تو رگی به ما میرسه
که نفر اول صفم اگه * بشه
میرسم قبل اینکه دو تا بشه سه
میرسم قبل اینکه خدا برسه
لنگ میزنم وقتی لنگی
یا ببینم کم میخندی
رسم ما غیر معرفت نی
دوتایی میریم زیر سنگ سنگین
یا با هم میتونیم یا با هم نه
نمیریم واسه هم بالا منبر
میریم به عشق اشتباه کردن
شبا دربند، عرق ا من
سلامتی جفتمون داش
که همه چی جز رفیقه مفت گرون
اون که گشنه موند و با تو لقمه دوست داشت
جاش تو دله جای مهرش اونجاست
گادپوری
من اومدمش نمه نمه را رو
با استخونم چشیدمش طعم لحظه هارو
فهمیدنش که نمیخوره کسی غم مارو
پَ حق بده که بشناسم این * هارو
منتظرن که بخورم به این زمین سرد
منتظرن که بمونم تو این پاییز زرد
تو جاری بمون حتی نمیشه راهگیرت سد
چون صبورم و نمیشه پر این کاسهی صبر
خیلی وقته نمیاد خنده رو این لبام دلی
نمیشم واسه خودم جلو آینه دلیوری
خاکی بمونی میسازن ازت آدم گلی
نبود کسی که بمونی
نبود کسی که بری
خودت و خودتی برزخته این ورسا
شبتو میکنی رو ورقه ها ارضا
دیوونه نشدی ولی مثبتن همه تستا
عجلت چیه کجا میخوای بری؟
پات رو پدال و نمی خوای بپیچی پیچو
گره میخوری شبا و سرت که می ره گیجو
حوصلت نمی کشه وا کنی یه نیشو
یه لحظه کافیه که کنی همه چیتو هیچو
آدما مث همن همه حرف رو هوا
زمانه که می کنه ماسک از رو صورتا
یه روز نبودنه ته همه بودنا
مسلک
لا به لایِ تکرارِ این روزا که میگذرن
تا به خودت میای چیزی نمیمونه ازت
فرق میکنی با اون که خواستی بشی
حتی نمیخوای با خودت تو آینه شی طرف
بینِ مرگ تا وقتی بچه ای
کُلِش بیشتر از چند تا لحظه نیست
زندگی مثِ یه بازی میمونه
به خودت که میای رسیدی تهِ خط رفیق
بهم بگو هنوز یادت میاد یا نه؟
یه روز همه چی تازگی داشت واست
وقتی خیس نبود شبا ، پایِ چشات با اشک
سَرو میذاشتی رو بالشت با خیالِ راحت
نگا میکردی از قله زمینو
وقتی هفت پُشت بودی با غُصه غریب
حالِ اون روزات قیمتی بود
مثِ الانت نبود که بشه مفت بخریش
نه ، سال بعد سال ، پاییز بعد پاییز
این روزا مثل الکل میپَرن از دَم
اونا که میگفتن باهاتن تا تَش
زودتر از غریبه ها جیم زدن رفتن
همونا ک وقتی پُر بود دلت
گفتن خالی کن خودتو حرف دلتو بزن
ولی وقتی حرف دلتو زدی
دلِ همشونو زدی