به نام خدا
.
قالب: مثنوی
.
مور ریزی جهد و کوشش می کند
ابر ، بارانی به ببخش می کند
.
گندمی می روید و نان می شود
قطرهای می پوید و جان می شود
.
خاک چون مادر به گل ها گشته است
گل چو معشوقی به بلبل گشته است
.
در جهان هر چیز دارد غایتی
از کمال و حسن خالق آیتی
.
لاجرم انسان بدارد یک هدف
ذات او چون درّ و بودن چون صدف
.
این هدف واحد بباشد چند نه
وان رهایی باشد و این بند نه
.
مردمی را صرف دنیا دین و کیش
این جماعت نیست شد بر امر خویش
.
مردمی دنیا رها کرد و ندید
این جماعت نیز گردد ناپدید
.
پس بباید بر دو دنیا تکیه زد
زین طریقت تکیه بر آن مایه زد
.
آدمی باید بباشد فکر مرگ
تا نگردد دوزخی ، در بند ارگ
.
همچنین باید جهان آباد کرد
چون نشاید تکیه بر این باد کرد
.
«گر تو خواهی در دو عالم زندگی
بندگی کن بندگی کن بندگی»
.
«کار کن تا مزد یابی بر مزید
کان تو را از بهر این کار آفرید»
.
دو بیت آخر تضمین است از شعر خواجه عبدالله انصاری