مطلب ارسالی کاربران
به هوش مصنوعی گفتم اگر زندگی در ایران الگوی بازی مرکب میشد چطور میشد؟!؟ فقط نتیجه رو ببینیدـــ
صحنه اول:
تصور کن که یه روز صبح همهی مردم ایران یکهو توی یه بازی بزرگ به اسم Squid Game میفتن. همه یه لباس یکسان به تن دارن و شمارههایی روی پیشونیشون نوشته شده.
راوی: "بازی شروع میشه! اما خبری از جایزه بزرگ نیست. فقط یکی میتونه برنده بشه و اونم کسیه که بتونه از مشکلات اقتصادی، ترافیک، صف بنزین و(زنده) رد بشه!"
صحنه دوم:
اولین بازی: "بازی صف بنزین!"
راوی: "بازی سادهست! باید برید توی صف بنزین. ولی این که بهتون بنزین میرسه یا نه رو خدا میدونه! شاید تا برسید به باک، تابلو بزنن که کارت سوخت سهمیه اش تمام شد'!"
بازیکن 1 (با اضطراب): "یعنی من که پنج ساعت اینجا وایسادم، الآن باید به چی امید داشته باشم؟!"
بازیکن 2 (به حالت شوخی): "بیشتر به این فکر کن که با چه وعده ای و با چه شیرینی ای بتونی از مامور جایگاه یه کارت سوخت کش بری!"
صحنه سوم:
دومین بازی: "بازی یارانه نقدی!"
راوی: "اینجا باید یه قرعهکشی برگزار بشه! شما باید سریع شماره حسابت رو بزاری و امیدوار باشی که این ماه یارانه به حسابت واریز بشه. البته باید بگم که شانسات خیلی کمه!
بازیکن 3: "یعنی من هر ماه شانسام رو امتحان میکنم... آخه اصلا یارانه مگه چقدره؟!؟
بازیکن 4 (با غرغر): آره! دیگه یارانه دلاری از مردم میگیرن و واسه یارانه پِهِنیشون با کلی منت قرعه کشی میکنن به کی بدن بِ کی ندن؟!؟
صحنه چهارم:
سومین بازی: "بازی ترافیک!"
راوی: "الان بازی رفتن به محل کار هست و یه ترافیک کمرشکن و اعصاب خردکن داری و احتمال زیادم با تاخیر میرسی سرکار، خیلی خوش شانس باشی رئیست دیرتر میرسه پس از غر و ناله کردن اون در امان میمونی
بازیکن 5 (توی ماشین): " خدایا کی اوضاع درست میشه بابا یه دونه سیب خوردیم اندازه پنجاه باغ گردو کمرمون خم شد
بازیکن 6: " احتمالا 4 ساعت دیگه برسی... شل کن و از این زندگی لذت ببر!
صحنه پنجم:
آخرین بازی: "بازی قیمتها!"
راوی: "حالا، بازی قیمتها شروع میشه! باید بری خرید، از مرکز خرید اولی خارج شدی ولی فاصله پرسش از مرکز خرید دومی برابره با دلار دلار قیمتی که به جنس فروشگاه اولی اضافه میشه آخرشم باید به امید یارانه ها و وامی که رئیست قولشو داده فروشگاه رو ترک میکنی!
بازیکن 7: خدایا بسه دیگه بابا خسته شدیم دیگه!!
بازیکن 8: چجوری باید از این بازی تخمی انصراف بدیم؟!؟؟
صحنه ششم:
در نهایت، همهی بازیکنان که از بس درگیر مشکلات زندگی شدن، میفهمن که زندگی تو ایران خودش یه بازیه که هیچ وقت تمومی نداره بُردنشم فقط تو اینه که زنده بمونی و هزار جور درد و مرض جسمی و روحی و روانی نگیری
راوی: "آره، زندگی تو ایران یه بازیه فوق تخمی هیجانیه که همیشه بگایی هاش از لذت هاش بیشتره و باید یاد بگیریم که از این بازی نجات پیدا کنیم و چطور به گا نریم بعدم برای تفریح، بدبختیامونو تو صفحات مجازی و سوشال مدیا طنز میکنیم و به بدبختیامون هار و هور میخندیم