سینما و هنر هفتم ، هنری است که از بدو پیدایش تاثیر عمیقی بر مردم جهان گذاشته است. هنر استفاده از تصاویر را کسانی مانند ” چارلی چاپلین ” صرف خنداندن تماشاگران و امید دادن به آنها برای ادامه زندگی کردند و از طرفی کسانی مانند ” هیتلر ” صرف لاپوشانی برای انجام جنایات و قتل عام های گسترده. در عصر کنونی که در آن زندگی می کنیم اما باز هم شاهد استفاده های ابزاری برای تصفیه حسابهای شخصی بین دولت ها با استفاده از سینما هستیم که یکی از متداول ترین روش هاست. متاسفانه کشور ما نیز مدتهاست که در بعضی از فیلمهای هالیوود به عنوان نماد زشتی به تصویر کشیده می شود. امیدواریم روزی را شاهد باشیم که بجای انحراف ذهن مردم یا دادن اطلاعات غلط از یک کشور با اسم سینما، دوست داشتن و صلح و دوستی را در قالب سینما شاهد باشیم. در اینجا قصد داریم به 5 نمونه از این اشتباهات اشاره کنیم.
______________________________________________
5- کشتی گیر: فیلم « کشتی گیر » با بازی میکی رورک یکی از فیلمهای خوب سال 2008 آمریکا بود اما متاسفانه در اواخر فیلم هنگام مبارزه رندی با یک مبارز سرسخت همه چی برای ما به یکباره ناخوشایند می شود!. حریف او در مبارزه فردی است به نام آیت الله ! که در ادامه آن داستان پرچم شکستن و… . اول از همه باید این سوال را از سازندگان پرسید که به واقع آنها چند نفر ایرانی را دیده اند که اسمشان ” آیت الله ” باشد؟! آیت الله لقبی است که به روحانی بلند مرتبه داده می شود اما شخصا فکر نمی کنم نام ” آیت الله ” یک نام مرسوم ایرانی بوده باشد و بیشتر به عنوان لقب از آن استفاده می شود. البته واضح و روشن است که هدف از انتخاب این نام ، چیزی بیشتر از یک اسم بوده است و صحنه شکستن پرچم ایران نیز این داستان را تکمیل می کند. هنوز هم در مورد این مبارزه در فیلم « کشتی گیر » بحث می شود و این سوال همچنان پابرجاست که چند نفر در ایران نامشان «آیت الله»است؟! فیلم « کشتی گیر » به دلیل دخالت بی مورد سیاست در فیلم آن هم به شکلی کاملا بدشکل ، در رده پنجم لیست قرار می گیرد.
4- اسکندر: الیور استون کارگردانی است که به دلیل مطالعه و پرداختن به جزییات به شهرت رسیده است. از او فیلم « جان اف کندی » را بخاطر داریم که با وسواس زیاد ساخته شده بود و تمام زوایای ترور را بررسی می کرد. اما متاسفانه در فیلم « اسکندر » کاملا قضیه برعکس شد! اسکندر خونخوار تبدیل به یک قهرمان شد و البته ما در این مقاله قصد نداریم به فیلم بپردازیم. ما تنها به این دلیل این فیلم را وارد لیست کردیم چون زمانی که در فیلم ،اسکندر به ایران حمله می کند به یکباره کل تاریخ تحریف می شود!. اسکندر با استقبال گرم ایرانیان وارد ایران می شود، از تخت جمشید خوشش می آید ، و وارد قصری می شود که مشخص نیست یکی از کلوب های شبانه آمریکاست یا قصر سلطنتی داریوش !.در همه کتابها به این واقعیت اشاره شده است که زمان حمله اسکندر به ایران ، او ایرانیان را قتل عام کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و دخترزیبای داریوش را به همسری برگزید. اما در فیلم دختری که اسکندر به همسری برمی گزیند دختری سیاه و رقاص است که کوچکترین شباهتی به دختر یک پادشاه ندارد!. نقطه اوج داستان این بود که اسکندر در کاخ داریوش درباره صلح جهانی صحبت می کرد!. این سخنرانی شباهت زیادی به حرفهایی داشت که در آن روزها از دولت آمریکا شنیده می شد. تحریف تاریخی این فیلم حتی صدای مورخان خود آمریکا را هم درآورده بود که معتقد بودند : بابا تو دیگه خیلی داستان رو شورش کردی!البته فیلم در مراسم تمشک طلایی نامزد دریافت شش جایزه از جمله بدترین بازیگر مرد برای کابین فارل و بدترین کارگردانی برای الیور استون شد اما با خوش شانسی همه جوایز به فیلم های فارنهایت ۹/۱۱ و زن گربه ای رسید.این فیلم به دلیل تبدیل یک خونخوار به یک قهرمان آن هم با توجه به اینکه بخش اعظم ویرانگری او مربوط به ایران می شد باید در رده چهارم این لیست جای بگیرد.
3- سنگسار ثریا : فیلمی عجیب و غریب که حتی مکان وقوع داستانش هم به درستی مشخص نبود. این فیلم درباره زنی به نام ثریا بود که به دلیل اعتقاد بر باورهایش و ایستادگی در برابر شوهرش ، از طرف وی به ارتباط نامشروع با مردی دیگر متهم شد و آخرش هم سنگسار شد! در اینکه حکم سنگسار در ایران وجود دارد و قوانین خاص خودش را هم دنبال می کند شکی نیست و من هم در اینجا قصد صحبت درباره این مسئله را ندارم. صحبت من درباره اتفاقات و انسانهایی است که در فیلم « سنگسار ثریا » حضور دارند. این انسانها کوچکترین شباهتی به یک انسان ایرانی ندارند و مشخص نیست که سازندگان چگونه به چنین موجوداتی نام ایرانی داده اند. موضوعات ریز و درشت در فیلم « سنگسار ثریا » یکی پس از دیگری به صورت اشتباه به مخاطب ارائه می شود و تماشاگر ناآگاه هم چاره ایی به جز توهین بر مردم ایران نمی بیند!. در فیلم شخصیتی داریم به نام زهرا ( شهره آغاداشلو ) که مشخص نیست چرا از دیگران بهتر مسائل را درک می کند. او زنی دهاتی است ( آن هم دهاتی در ناکجاآباد که ظاهراً در نقشه هم نیست ) که به راحتی به زبان انگلیسی تکلم می کند، راجب برابرای حقوق زن و مرد صحبت می کند، در مقابل تمام مردهای روستا ایستادگی می کند و کسی هم با او کاری ندارد ، به روحانی فیلم به شدت توهین می کند و در یک کلام زیادی عقل کُل است! فیلم به شکل واقعاً ناشیانه ایی شخصیت زهرا را که نمونه کاملاً یک ایرانی چپ گرا بود ، در فیلم قرار داد که البته مورد پسند اکثر خارج نشینان واقع شد. این فیلم در زمان اکران به شدت تحویل گرفته شد و همانطور که انتظار داشتم، کلی هم بد و بیراه نصیب ایرانیان به دلیل فرهنگ وحشی صفتشان کرد! همانطور که گفم قانون سنگسار در کشور ایران وجود دارد و بحث های بودن یا نبودنش هم دنبال می شود، اما اینکه با استفاده از این موضوع فیلمی سرتاسر اشتباه ( غارت منزل زنی که مرده توسط اهالی ده! ) ساخته شود ، موضوعی است که قلب ایرانیان را آزرده می کند. تنها ناراحتی من از حضور پرویز در این فیلم است که علی رغم بازی بسیار خوبش ، به دلیل بی محتوا بودن فیلم به هدر رفته است. « سنگسار ثریا » به دلیل به نمایش فرهنگی وحشی از قومی وحشی که به ایرانیان نسبت داده می شد، مستحق حضور در رده سوم است.
2- 300 :این فیلم را در زمان اکران اینقدر بر سرش کوبیده اند که دیگر همه می شناسند!زک اسنایدر کارگردان منفوری است و دلیلش هم مشخص است.او دلایل زیادی را برای نفرت انگیز بودن برای خود تراشیده.منتقدان به خاطر استفاده منوچهر هادی وارانه از اسلوموشن اورا سرزنش میکنند؛طرفداران بتمن هم به خاطر فیلم فرازباله بتمن در برابر سوپرمن قصد کشتنش را دارند ولی هیچ کدام از آنها به اندازه مردم ایران از او نفرت ندارند.او نزدیک به پانزده سال این زباله را خلق کرد و باعث به وجود آمدن این خشم در میان مردم ایران شد.« 300 » به جز یک اکشن سه بعدی ، چیز دیگری برای ارائه نداشت. اما چیزی که ما ایرانیان را شگفت زده کرد ، تصویری بود که از ارتش ایران نشان داده می شد. در این ارتش همه جور موجود و هیولایی به چشم می خورد . سربازان سیاه پوست که مشخص نیست در آن زمان در کجای ایران زندگی می کردند! و البته خود خشایارشاه که خود را خدا می خواند!. همه ما می دانیم که ایرانیان در زمان وقوع این جنگ یکتاپرست بودند( زرتشتی ) و هیچگاه خشایارشاه خود را خدا ننامید اما او در این فیلم بارها این جمله را تکرار می کند. جشنی که ایرانیان برگزار می کنند نیز یکی دیگر از این ابهامات است. این جشن بیشتر شبیه جشن کلوب های تایلندی است تا یک جشن ایرانی !. یکی دیگر از اتفاقات که هنوز باعث شگفتی من است ، وجود فیل عظیم الجثه ای ( نزدیک به ماموت ) است که در آن زمان در هیچ جای دنیا یافت نمی شد ( البته بعضی ها می گویند این فیل در هندوستان بوده است اما اینکه در آن زمان در ایران بوده باشه بعید است ). البته نباید آن موجودی را که با زنجیر بسته شده بود را از یاد ببریم که هنوز هم جای سوال باقی ست که این موجود چه نام دارد! در اینجا قصد ندارم قضیه را باز کنم اما باید این نکته را یادآور شوم که قوم اسپارتان که در فیلم موجودات متمدنی هستند ، در تاریخ به عنوان قومی نیمه وحشی نام برده شده اند که حتی خود یونانیان هم آنها را طرد کردند! در کل صحبت درباره مستندات تاریخی این فیلم زیاد است .این فیلم به دلیل تحریف نه، بلکه خلق یک تاریخ عجیب در تمدن ایران که بدون کوچکترین آگاهی نسبت به آن بوجود آورده است در رده دوم لیست قرار می گیرد.البته مدتی پیش خبر ساخت سریالی براساس این اثر ساخته شد تا باری دیگر جای این زخم بزرگ،سرباز کند.
1- بدون دخترم هرگز: اگر گزینه های قبلی مربوط به تاریخ کهن ایران بود ، این فیلم مربوط به زمان نه چندان دور ( بعد از انقلاب اسلامی ) است. خانمی آمریکایی که به همراه همسرش به ایران می آید و سپس دیگر نمی تواند برگردد و بعد با زجر تمام فرار می کند. داستان فیلم کاملا یک طرفه بود، اقرار در فیلم به وفور یافت می شد، خانواده ی ایرانی در این فیلم علاقه ای به زندگی طبیعی نداشت و دائما از باید و نباید ها و بد بودن صحبت می کرد (در این فیلم بد و خوب وجود نداشت و در کل ایرانیها بد بودند ). مردان ایرانی همه متجاوز بودند ! و.. . متاسفانه اطلاعات اندک دینی نویسنده فیلم، مهمترین دلیلی شد که این فیلم را نه در آمریکا بلکه در هیچ جای دنیا قبول نکنند .« بدون دخترم هرگز » یکی از فیلمهایی است که در خود آمریکا که مردمش معمولا هیچ چیز درباره دنیا نمی دانند هم با استقبال کمی مواجه شد زیرا معتقد بودند که فیلم واقعی نیست. جامعه ای که من در آن زندگی می کنم شباهتی به دنیای « بدون دخترم هرگز » ندارد، افراطی همیشه در ایران بوده و خواهد بود اما اینکه همه ایرانیها مذهبی افراطی باشند چیزی است که هیچ وقت نخواهیم دید. این فیلم بدلیل افراطی نشان داد ایرانیان مسلمان و همچنین تحریف فرهنگ عمومی جامعه که برپایه احترام به دیگران و مهمان نوازی بنا شده است، شایسته است که در ردیف اول قرار بگیرد.
فیلمهای زیادی هستند که شایسته حضور در این لیست هستند که به خاطر کمبود وقت آنها را نام نمیبریم ولی بگویید چه فیلمی را میتوانیم به این لیست اضافه کنیم؟!
هاوارد گوردون(تهیه کننده سریال هوملند) در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم:
وقتی اصغر فرهادی میگفت ملت ما صلح طلب است،به او میخندیدیم.
ما سریال هوملند را با دوبله فارسی در اختیار شبکه فارسی وان قرار دادیم تا مردم ایران آن را تماشا کنند.به هرحال برای مردم شما کمی وحشت نیاز است!
|