Behzad S.hالبته همه مثل هم نیستند اما در مجموع اکثریت بزرگی از مردم ما از قدیم کمابیش دچار تنگ نظری و حسادت و بخل و ریا بودند، رقابت سالم و ترقی و شایسته سالاری و فرهنگ تمجید از نخبگان و افراد بدردبخور در مملکت ما عموما جایی نداشته.یا بهتر بگم ی عده که همه میشناسند نذاشتن ک جایی داشته باشه، شاید چون این ملت همیشه باید ضعیف و توسری خور و آشفته باقی بمونند.تا خطری برای بالادستی ها ایجاد نکنند.لب مطلبم همینه. بحث حوزه فرهنگ و سیاست و.. بکنار. این نگرش بمرور ب سطحی ترین مسائل و دغدغه های نسل امروز مثل بحثای زرد فوتبالی هم تسری پیدا کرده.قبلا اینجوری نبود. الان ی دونه مربی یا مدیر و بازیکن نمیبینید ( و البته که اکثریت هوادارا هم همینن!) ک بعد از یه بازی ساده ی منجر ب باخت بتونند از شایستگی های احتمالی رقیب بدبخت تعریف تمجید کنن و ظرفیت پذیرش باخت را مثل خارجیا داشته باشند همیشه ایرادات از داور بدبخت گرفته تا وضع چمن و نفوذ ارکان دولت وسیستم و.. هست. برعکس دنیای مدرن که شایسته سالاری اساس رقابته و یک دلیل رشد این غربیها احتمالا همینه که بی تکلفن و دروغ و ریا و رقابت ناسالم بسیار کمتر دارند .بسادگی از نقاط قوت و شایستگی های همدیگه تعریف میکنند.(درایران تقریبا محاله.مگه طرف بالا دستت باشه ک اونم بحث چاپلوسی میشه!)
جالبه اتفاقا یه جرم نابخشودنی همین عادل فلک زده هم جدا از بحثی که همه میدونند ،راجع ب رنگی نبودنشه. اگه قرمز یا آبی متعصب بود اقلا یک طرف حمایتش میکرد.الان افراطی ترین هوادارای دوسمت مخالفشن، چرا ک مدعی ان به منافع تیمشون یجایی یه ضرری زده. تعداد سایبریها زیاد شده لیکن هنوز انقدرا هم زیاد نیس، پس میشه گفت قشنگ بالای ۶۰ درصد منتقدای تندرو عادل بخاطر همینه .جرمی ک حتی بخاطر مردمی بودنش هم قابل بخشش نمیدونند و بدتر از همه بخاطر این جرم بهش انگ حکومتی بودن هم میزنند ک این دیگه خیلی جای تأسف داره.
در مجموع همه اینا از ثمرات ی استبداد طولانی و تبعات ناگزیر اینهمه سال عقب گرد و یا درجا زدن هست.