اختصاصی طرفداری | سیتی این هفته در اولین دور لیگ قهرمانان این فصل مشغول بود؛ لیگی که با بازیهای بیش از حد در هفته اول طی سه روز، از بعد از ظهر تا شام، هنوز آغاز نشده، حوصله خیلیها را سر برده است. همانطور که آلیسون و رودری برای چندمین در مصاحبههای خود اشاره کردند، بازیکنان از ازدیاد مسابقات شکایت به حقی دارند.
فوتبال به شکلی در ناآرامی بسر میبرد. اگرچه بهزودی آشوب و قیامی از سوی بازیکنانی که حقوق بسیار مناسبی دارند، صورت نخواهد گرفت ولی این معضلی است که یوفا دیر یا زود باید به آن رسیدگی کند.
در حالی که در مورد ناآرامی در فوتبال صحبت میکنیم، سیتی با نگرانیهای عمیقتری روبهرو است. در پشت درهای بسته، آرامش قبل از طوفانی در جریان است. همه چیز در هالهای از سکوت کامل و پنهانکاری مطلقی انجام میشود؛ در خفا و محرمانه با رازی که هیچکس اجازه شنیدن جزئیات ان را ندارد.
در یک اتاق کنفرانس نامعلوم، در مکانی نامشخص، مخفیانهتر از هر دیدار دیپلماتها یا اعضای سازمانهای جاسوسی، مهمترین و بزرگترین پرونده حقوقی که تا به حال فوتبال انگلستان با آن روبهرو شده، رمزگشایی و حل و فصل میشود.
این محکمه از روز دوشنبه گذشته آغاز شده است و تمامی اعتبار منچسترسیتی به عنوان متهم در معرض خطر و تهدید جدی قرار دارد اما این فقط محاکمه سیتی نیست.
بعد از گذشت چند سالی از ۱۱۵ شکایت مالی علیه سیتی، روند رازداری این پروندهها بهراستی بی سابقه است. این بزرگترین چالشی است که اتحادیه فوتبال انگلیس در تاریخ خود با آن مواجه شده است. لیگ برتر برای مجبور کردن سیتی به ارائه مدارک به عنوان بخشی از تحقیقات، مسیر بسیار قانونی و دقیقی در پیش گرفته است تا در حد ممکن با وکلای تراز اول سیتی، دست و پنجه نرم کند.
دادگاهی که مدت هاست انتظار آن را میکشیم، از سوی بسیاری به عنوان تلاش برای تلافی علیه بهترین تیم انگلیس و یکی از بهترینهای اروپا طرحریزی شده و ظاهراً چیزی فراتر از پیگیری تخلفات یک باشگاه فوتبال است.
مورد پیش آمده، نقشهای را با راهروهای بیانتها و بیسروته برای همه ما ترسیم میکند که در آن لیگ برتر و فوتبال انگلستان در برابر ثروتمندانی که در جستوجوی کسب سرسام آور مال و مکنت هستند، تقریباً همه چیز خود را از دست داده است.
از آن حکایتهایی است که به ما گوشزد میکند فوتبال انگلیس چه بود و چه هست. اصلاً همه فوتبال؛ چی فکر میکردیم و چی شد؟
حتی با خفا و پنهان کاریهای بیش از حد، هنوز از میان جدارههای فشرده و درزهایی که نور کمی به بیرون مستتر میکند، صدایی به گوش میرسد که در صورت همه ما فریاد میزند و عاجزانه میخواهد به آنچه که در بالاترین رده بازی ملی و محبوب انگلستان و طرفداران بیکرانش در سراسر جهان، در حال وقوع است، به خوبی نگاه کنیم.
متن در پیش با علاقه وافر برای فوتبالی است که با آن بزرگ شده ام نوشته شده است. مشکل و دردی حیثیتی است، از این رو از زمان مطرح شدن ۱۱۵ تخلف مالی منچستر سیتی صدها مقاله و مطلب در این باره خوانده ام و به مراجع قابل دسترس سَرَک کشیده ام، این چکیده و مخلوطی از تمامی نکات قابل اشاره است.
متاسفانه هرچه بیشتر پیش رفتم احساس بدتری گرفتم. فوتبال در تنگنای بدی گرفتار شده است؛ برنده آزمون قرن فوتبال، پیروز محسوب نمیشود. و هر که ببازد، در حقیقت فوتبال بازنده است.
امیرحسین صدر
۲۱ سپتامبر ۲۰۲۴
فوتبال مدرن، با حرص و طمع آغشته شده است؛ از یک سو آز و خست از سوی دیگر، پیچیده و تنیده شده به تاروپود محبوبترین ورزش جهان است؛ من بر علیه ما، خیلی عامیانه اش؛ تَک خوری! ظاهراً ترس شدیدی هم وجود دارد تا ما به دالانها و گوشههای تاریک آن سَرَک بکشیم و بفهمیم اوضاع از چه قرار است. همه چیز از دید ما پنهان میشود تا مبادا شکل و شمایل مخوف آن در معرض نور و دید قرار نگیرد. زشتتر و زنندهتر از آن است که تصورش را داریم.
در اوایل سال آینده، نتیجهگیری و تصمیم درباره تخلفات کرده یا ناکرده سیتی اعلام خواهد شد. در حالی که همه منتظر فروپاشی سیتی هستند و دندانها برای خرید بازیکنان این تیم گرد شده است. مادرید از هم اکنون آماده است تا با ختم نهایی جلسات در صورت محکومیت سیتی، رودری را به چنگ خود در آورد و فیفا در عین درگیری با لیگ قهرمانان در قالب جدید خود که ظاهراً فقط و فقط قصد تولید پول بیشتر و بیشتری دارد، اعلام کرده است در صورت محکومیت سیتی، این تیم را از شرکت در رقابتهای اروپایی محروم خواهد کرد.
در این بلبشو، اگر سیتی حتی اگر در مورد برخی یا همه ۱۱۵ اتهام نقض قوانین مالی لیگ برتر مجرم شناخته شود، دروازههای فوتبال انگلیس به روی جهنم باز خواهد شد.
مسلماً خیلیها مثل من و شما معتقدند لیگ برتر سال هاست از آن دروازهها عبور کرده و وارد جهنم شده است، زمانی که شروع به تضعیف لیگهای پایینتر کرد، اکثریت عظیمی از ثروت را در دستان خود گرفت، استثمار طرفداران فوتبال را از هر طریق به هنری تبدیل کرد، از کشورهایی که منابع مالی زیادی دارند دعوت کرد تا باشگاههایش را تصاحب کنند، فرهنگ پرهزینه را تشویق و تأیید کرد، و قراردادهای هنگفت و دستمزدهای نجومی اِجنت هایی را که خدایی میکنند را نادیده گرفت.
نظر کوتهبینانه استیو پریش، رئیس باشگاه کریستال پالاس، ختم بحث ما و نگاه مالکان را به خوبی منعکس میکند؛ لیگ برتر و لیگهای دستههای پایینتر در یک اکوسیستم فوتبالی قرار ندارند
از این رو جای تعجبی نمانده که کار به تنگنا کشیده است؛ زمانی که ایدهها و نظرات اینقدر تنگ و بسته به نظر میرسد و تمامی توجهات به ارقام حسابهای بانکی است.
البته آقای پریش تلنگر بیدارکننده و گستاخانه خودش را گرفت؛ وقتی شش تیم بزرگ انگلیس وسوسه نقدینگی شدند و سعی کردند فوتبال انگلیس را با پیوستن به یک سوپر لیگ اروپا در آوریل ٢٠٢١ به قتل برسانند. این نشان همان چیزی بود که بند و قفل آن پیشازاین گشوده شده بود.
زمانی که دیگر خیلی دیر شده بود، لیگ برتر متوجه شد آزادی مالی بیشتر باشگاهها را به موشهایی تبدیل میکند که در تعقیب رقبای ثروتمند، فراتر از رؤیاهایشان، لقمههای بزرگتر از دهانشان بر میدارند و در این راه قیمت سنگینی پرداخت میکنند.
لیگ برتر فوتبال انگلیس با میل خود این تصمیمات را گرفت و تا جایی پیش رفت که در نهایت هیولای قدرتمندی خلق کرد؛ نام آن هیولا «منچسترسیتی» است.
اینک خالق، مخلوق خود را به بند کشیده و دوستداران فوتبال انگلستان این وسط حیران ماندهاند. این محکمه، تابلوی ناکارآمدی و زیادهروی است. تصویر روشنی از لیگی است که میخواهد بر رقابتی نظارت کند که در آن اعضایش، در اینجا فقط در مورد سیتی نمیگویم، به انواع حیلههای انحرافی روی میآورند، و به هر نیرنگی دست میزنند تا سعی کنند بیشتر و بیشتر هزینه کنند و تلاش میکنند به هر شکل شده، موانع را از سر راه خود بردارند یا به شکلی آن را دور بزنند.
حالا در لیگ برتر گیر کردهایم که با هر متریک و معیاری به یکی از کم رقابتیترین لیگهای اصلی اروپا تبدیل شده است، لیگی که کاملاً تحت سلطه سیتی است و چهار عنوان اخیر را به طور متوالی به دست آورده است، بیش از هر لیگ و تیم دیگری طی این چهار سال.
و درعینحال باید اعتراف کرد، نظارهگر فوتبالی هستیم که بسیاری از ما قبل از این در انگلیس شاهد آن نبودهایم، فوتبالی که توسط نابغهای بنام پپ گواردیولا ساخته شده و توسط نخبگان و خبرگانی چون داوید سیلوا، سرخیو آگوئرو، برناردو سیلوا، ایلکای گوندوگان، فیل فودن، کوین دی بروین و ارلینگ هالند و خیلیهای دیگر به اجرا در آمده است.
موفقیت و پیروزیهای این مجموعه قدرتمند در میادین بهدستآمده است و بحثی در این باب نیست؛ اما خوب واقفیم که طی چهار سال گذشته با این واقعیت روبرو بودیم که این محاکمه صورت خواهد گرفت و این تهدید در ذهن دوست و دشمن، موافقان و مخالفان قرار داشت که هیچ یک از زیباییها، عناوین و جامهای سیتی از زمان کنترل ابوظبی در سال ٢٠٠٨ صادقانه به دست نیامده است!
سیتی گناهکار
مامی اتهامات مالی علیه باشگاه مربوط به دوره زمانی سالهای ٢٠٠٩ تا ٢٠١٨ است اما اگر سیتی حتی در برخی از ١١٥ مورد، مجرم شناخته شود، همه چیزهایی را که از آن زمان به بعد هم به دست آورده نیز لکهدار خواهد شد.
رکورد چهار عنوان قهرمانی با حرفوحدیث رقبا روبرو خواهد شد و همه چیز به زیر علامت سؤال خواهد رفت. متأسفانه رسانهها، همهوهمه در واقع به ما خواهند گفت؛ همه چیز دروغ بوده است. به ما خواهند گفت؛ هیچکدام واقعی به دست نیامده است. این خود ننگ بزرگی خواهد بود، همین حالا هم هست!
سیتی هرگز از اصرار خود مبنی بر اینکه از اتهامات مبرا است و بیگناه قلمداد میشود دست برنداشته است، آنها اطمینان دارند در پروندهای که مدتها است طول کشیده تبرئه خواهند شد.
حقیقت این است اگر مشخص شود سیتی قوانین را نقض کرده و در ازای آن مجازات شوند، و اگر کارشان به محرومیت ختم شود که خوب از چشم قانون و خیلی از ما و طرفداران امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد، ولی باید من را ببخشید، در این حکم هیچگونه شادی و سرور و پیروزی نمیبینم، فقط اندوه برای فوتبال، آرمان و سنتهایی است که در این بین محو شده است.
اگر این نتیجه «دادگاه فوتبالی قرن» باشد، فوتبال انگلیس باید با این افتضاح و آبروریزی کنار بیاید و طی آن شاید باید بپذیریم بزرگترین تیم باشگاهی که تا به امروز به فوتبال این کشور زیبایی بخشیده، امپراتوری خود را روی شنهای متحرک و فریبکاری بنا کرده است.
معصومیت زیادی در لیگ برتر باقی نمانده است اما اگر سیتی به بیابان خشک بیآبوعلف پرتاب شود، ذرات آنچه تا امروز هم باقیمانده است زیر پا له خواهد شد.
اگر سیتی مقصر شناخته شود، آیا مشخص خواهد شد چه کسی در فصلهای ١٢-٢٠١١، ١٤-٢٠١٣، ١٨-٢٠١٧، ١٩-٢٠١٨، ٢١-٢٠٢٠، ٢٢-٢٠٢١، ٢٣-٢٠٢٢و ٢٤-٢٠٢٣ قهرمان لیگ شده است؟ آیا عناوین با سیتی خواهد ماند یا از تمامی عناوین خلع خواهند شد؟ آیا تیم دیگری افتخارات آنها را به ارث میبرد یا فقط یک ستاره در کنار پیروزیهای آنها قرار میگیرد تا توضیحات لازمه را در هر منبعی در باره آنها به ما گوشزد کند؟
اگر شواهد ثابت کند سیتی گناهکار است، میدانم بسیاری از اجرای عدالت خوشحال خواهند شد، حق هم دارند که خوشحال باشند. اما اگر عاشق فوتبال هستید، بابت حذف تیمی که باعث لذت فوتبالدوستان و خوشحالی هواداران شده است دچار تأسف عمیقی خواهید داشت. سمتوسو، تیمگرایی و تعصبات فوتبالی را از واکنش و قضاوت خود کنار بگذارید، سپس به این فکر کنید که یکی از بزرگترین تیمهای باشگاهی که تابهحال در انگلستان و اروپا دیدهایم بتی دروغین بوده است!
بهراستی درک و هضم آن به زمان زیادی نیاز دارد. بماند که در این روزگار دیگر چیزی ما را متعجب نمیکند!
در این اوضاع بسیاری از رقبای سیتی بوی خون به مشامشان رسیده است درحالیکه در سالهای اخیر تقریباً همه چیز در مورد تبم متعلق به ابوظبی در تعادل و کنترل کاملی به سر میبرد و نشانی از آسیبپذیری دیده نمیشود؛ اما این فرصتی طلایی برای دیگر باشگاهها است.
گواردیولا هفته گذشته دراینرابطه گفت:
میدانم مردم به دنبال چه چیزی هستند، میدانم آنها چه انتظاراتی دارند. من آن را میدانم، سالهاست در باره آن میخوانم، اما همانطور که همیشه گفتهام، تا زمانی که گناهی ثابت نشود، همه بیگناه هستند. تیمهای لیگ برتر باید منتظر نتیجه کار هیئت مستقلی باشند؛ بنابراین تنها چیزی که میخواهم این است که همه منتظر بمانند. خوشحالم از دوشنبه این پرونده آغاز شده است، ما باور داریم هیچ اشتباهی مرتکب نشدهایم.
سیتی درصورتیکه توسط هیئت سهنفره مجرم شناخته شود، ممکن است با کسری امتیاز یا سقوط مواجه شود.
شاید گواردیولا در صورت محکومیت از سیتی مهاجرت کند. شاید هم نه بماند و از افتخارات بی حد بهدستآمده و میراث خود دفاع کند. شاید اصلاً ابوظبی سرمایه خود را لیگ برتر و جزیره خارج کند؟ بسیاری شاید و اگر و اما در این پرونده وجود دارد، مطمئنم بعدها وقتی که همه شواهد افشا شود مستند دیدنی از این رویداد ساخته خواهد شد.
همه اینها قبل از آن است که در مورد سایر پیامدهای حکم مجرمیت سیتی صحبت کنیم. سیتی مطمئناً درخواست تجدیدنظر میکند و به طور حتم سایر باشگاهها از آنها درخواست غرامت خواهند کرد.
برای ازکفرفتن عناوین، جام متعدد، امتیازات ناحق، و سقوط ناعادلانه شکایت خواهند کرد، و فوتبال انگلستان خارج از میادین وارد دوران دادخواهی، عدم اطمینان و بیاعتمادی گستردهای خواهد شد. قمر در عقربی خواهد بود!
سیتی بیگناه
و اگر سیتی به طور کامل تبرئه شود چطور؟ اگر بیگناهی آنها ثابت شود، عاقبت چه خواهد بود؟
ممکن است این شک و تردیدی که برای مدت طولانی در مورد دستاوردهای بسیار چنین تیم درخشانی وجود داشته باشد، سرانجام برطرف شود و عناوین کسب شده و رکوردهایی که به ثبت رساندهاند بدون چالش باقی بماند و خدشهای به شهرت گواردیولا، بهعنوان بزرگترین مربی نسل خود وارد نشود. این مسلماً تسکینی برای او خواهد بود.
اما بدبختی این است چنین پایانی باعث ایجاد عصبانیت و دلخوری و طرح تئوریهای توطئهآمیز مختلف نیز میشود. اعتبار لیگ برتر بهعنوان هیئت حاکمه از بین میرود و حتی اگر طمع لیگ برای ابقای سیتی کمک چندانی به جلب محبت و دلسوزی از طرفین دیگر نمیکند، اما نابودی سیستم «خلأ قدرت» عظیمی ایجاد خواهد کرد.
قدرتمندترین باشگاهها وارد این خلأ خواهند شد. قوانین «سود و پایداری» و ثبات مالی برای کسانی که جنبه بدی در تبدیلشدن فوتبال انگلیس به یک مسابقه تسلیحاتی بین ابوظبی و عربستان سعودی نمیبینند با دستان آنها خفه خواهد شد و احتمال آغاز دوره جدیدی از هجوم و سلطه دولتها به لیگ برتر وجود دارد.
شکست سنگین لیگ برتر احتمال احیای سوپرلیگ اروپا را نیز بار دیگر راهاندازی میکند. اگر لیگ برتر اعتبار خود را از دست بدهد، مخالفت با برچیدهشدن سوپر لیگ به طور حتم کاهش خواهد یافت و چشمانداز جدایی شش یا هفت باشگاه انگلیسی بسیار جدیتر به نظر میرسد. لیگ برتر خیلی دیر با خطری که ایجاد کرده بود از خواب بیدار شد، اما حداقل با قانون «ثبات مالی PSR» تلاش کرد تا سطوح سر به فلک کشیده هزینهها را پایین بیاورد.
اگر این پرونده به نفع سیتی خاتمه یابد، قانون ثبات مالی در دم خواهد مُرد و قدرت گسترده باشگاههای بزرگ، کنترل نشده باقی خواهد ماند. در واقع این نبرد قدرت بین باشگاههای از ما بهتران و آنچه از ایده جمع، گروه و اشتراک در ذهن خود داریم؛ «یکی برای همهوهمه برای یکی» است.
به هر طریقی، نتیجه این پرونده بدون شک چهره فوتبال را تغییر خواهد داد. وقتی تمام شود، به طور حتم کسی ادعای پیروزی میکند، رسم همیشگی است، آدمها همیشه این کار را میکنند. من بردم و شما باختید، ما بردیم و شما شکست خوردید. اما ذرهای شک نکنید، دشمنان فوتبال تنها برندگان واقعی خواهند بود.
این بار برنده و فاتحی نخواهیم داشت، سرشکستگی و باخت و افسوس و آه و ناله نتیجه کار خواهد بود. این بار ما هواداران بازندهایم، فوتبال انگلستان بازنده است، و در حقیقت فوتبال بازنده است. در دفاتر تاریخ خواهند نوشت؛ روزی که فوتبال شکست خورد!