همه میمیرند و این بر عهده بازماندگان است که تصمیم بگیرند با جسد فرد درگذشته چه کنند. گاهی اوقات متوفی خود قبل از مرگ دستوراتی دقیق و با جزییات را در مورد مراسم تدفینش به جای میگذارد و در مواردی دیگر خانواده متوفی یک مراسم تدفین بزرگ و فراموشنشدنی برای وداع با عزیزان خود ترتیب میدهند.
مراسم تدفین میتواند نشاندهنده ثروت یا قدرت متوفی نیز باشد و بزرگی این مراسم میتواند اطمینانبخش این موضوع باشد که فرد متوفی در هنگام مرگ نیز به اندازه زمان زنده بودن خبرساز و تاثیرگذار باشد
گاهی اوقات یک انسان ساده و معمولی چنان مورد علاقه همگان است که مراسم تدفینش به یک واقعه بزرگ تبدیل میشود. برخی از این مراسم تدفین چنان بزرگ هستند که جایگاه یک مراسم فرهنگی را پیدا میکنند. مراسم تدفین نه تنها راهی برای نشان دادن در یادها ماندن متوفی است بلکه نشان دهنده این است که تمامی انسانها بدون توجه به قدرت و ثروتشان، روزی خواهند مرد.
اسکندر مقدونی پرهزینهترین مراسم تدفین تاریخ را داشت
اسکندر مقدونی یکی از اولین کسانی بود که یک امپراطوری تشکیل داد. او پادشاه مقدونیه بوده و در هیچ جنگی شکست نخورد و بخشهای زیادی از جهان را تنها در عرض چند سال به تسخیر خود درآورد. وی در سن ۳۲ سالگی و هنگام دیدار از بابل در حدود سال ۳۲۳ قبل از میلاد مسیح درگذشت. بر اساس اسناد تاریخی، وی به یکباره بیمار شده و پس از چند روز درگذشت، اما برخی تاریخنگاران علت مرگ او را به مسمومیت یا مالاریا نسبت میدهند.
با این وجود، به گفته دیودوریس تاریخنگار، جنازه اسکندر در یک تابوت ساخته شده از طلای خالص قرار داده شده و در ادامه در داخل یک جعبه ساخته شده از طلای خالص گذاشته شده و توسط کالسکهای طلایی که توسط ۶۴ قاطر کشیده میشد از بابل به یونان بازگردانده شد، جایی که یک مقبره بسیار گرانقیمت و مخصوص انتظار جنازه را میکشد
برخی منابع هزینه مراسم تدفین او را به ارزش امروز حدود ۶۰۰ میلیون دلار تخمین زدهاند که نشان از هزینه سرسامآور این مراسم دارد. اما جنازه اسکندر هیچگاه به یونان نرسید، زیرا دوستش بطلمیوس در مسیر تابوت اسکندر را دزدید. بر اساس پیشگوییهای آن دوران، هر کشوری که جنازه اسکندر در آن دفن میشد به ثروت و آبادانی بیسابقهای دست مییافت و بطلمیوس که قدرت قابل توجهی در مصر داشت، این جنازه را در شهر ممفیس در مصر دفن کرد. بعد از این نیز تابوت طلایی اسکندر بارها دست به دست شده و در نهایت ناپدید شد. تا به امروز هیچ نشانی از تابوت و محل دفن اسکندر مقدونی وجود ندارد
خاکستر جیمز دوهان، بازیگر «پیشتازان فضا» به فضا فرستاده شد
وقتی که به فرهنگ عامه مربوط به فضا فکر میکنید، به احتمال فراوان «پیشتازان فضا» یکی از اولین چیزهایی است که به ذهنتان میآید. بین دهها سریال تلویزیون و فیلم، پیشتازان فضا جایگاه خود را به عنوان یکی از موفقترین و بزرگترین سریهای تلویزیونی و سینمایی تاریخ تثبیت کرده است. به همین دلیل وقتی که کمپانی Celestis، که بخشی از خاکستر جسد مشتریان خود را با راکتی خصوصی به فضا میفرستد کار خود را آغاز کرد، جای تعجب نبود که افراد فعال در پروژه ساخت فرانچایز «پیشتازان فضا» از مشتریان آن باشند.
برای مثال بخشی از خاکستر جسد جین رودنبری و ماژل بارت رودنبری از خالقان این دنیای سینمایی-تلویزیونی به فضا برده شد. در سال ۲۰۰۸ نیز خاکستر جسد جیمز دوهان که در سری اورجینال «پیشتازان فضا» نقش مونتگومری اسکاتی اسکات را بازی کرده بود توسط همان کمپانی به فضا فرستاده شد. اما این بار مشکلی به وجود آمد و آن اینکه خاکستر او و ۲۰۰ نفر دیگر به فضا نرسیدند. راکت حامل خاکسترها در میانه راه تسلیم قدرت جاذبه زمین شده و سقوط کرد. خاکسترهای مذکور نیز به مدت سه هفته گم شده بودند که در نهایت پیدا شدند. در سال ۲۰۱۲، کمپانی Celestis بار دیگر راکت خود را پرتاب کرده و این بار خاکستر دوهان به موفقیت و توسط یک راکت فالکون ۹ اسپیس ایکس بدون سرنشین در مدار قرار داده شد
بر اساس برنامهریزیها خاکستر دوهان برای حدود یک سال در مدار زمین گردش کرده و سپس جاذبه آن را به جو زمین وارد شده و به محض ورود خواهند سوخت، پایانی مناسب برای یکی از کسانی که فضا را برای دههها به اتاقهای نشمین بسیاری از ما آورد
میلیاردها نفر شاهد مراسم خاکسپاری پرنسس دایانا بودند
دایانا، پرنسس ولز، تنها ۲۰ سال داشت که با شاهزاده چارلز ازدواج کرد و خیلی زود به شهرت رسید. او در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به یک نماد و برند تبدیل شده که وقت خود را صرف امور خیریه در زمینه پاکسازی میدانهای مین و درمان بیماری ایدز میکرد. حتی بعد از طلاقش از شاهزاده چارلز نیز دایانا هنوز در سراسر جهان چهرهای شناختهشده و محبوب بود. از این رو وقتی او در سن ۳۶ سالگی در سال ۱۹۹۷ در یک حادثه رانندگی کشته شد بسیاری از مردم جهان از این اتفاق شوکه شدند.
مراسم خاکسپاری دایانا بسیار شلوغ و بزرگ بود و میلیونها نفر از مردم کشور در خیابانهای لندن ایستاده بودند تا برای آخرین بار با دایانا وداع کنند. در ان دوران چنین مراسم تدفینی بسیار غیرمعمول بود، اما به طور زنده برای میلیاردها نفر در سراسر جهان پخش میشد. در پایان نزدیک به ۲.۵میلیارد نفر در سراسر جهان شاهد این خاکسپاری باشکوه بودند که در سال ۱۹۹۷ بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدادند. بدین ترتیب از هر ۲.۳۵نفر یک نفر این مراسم را تماشا کرده بود.
این مراسم تدفین یک واقعه و پدیده اجتماعی بزرگ بود، جایی که راه رفتن شاهزاده ویلیام و شاهزاده هری در اوج کودکی پشت سر تابوت مادرشان به یک تصویر ماندگار و یک معیار فرهنگی تبدیل شد. بعد از آن نوبت به اجرای ترانه «شمعی در باد» با صدای التون جان رسید که در ابتدا برای سوگواری مرلین مونرو نوشته شده بود. این ترانه تنها یک بار به طور زنده اجرا شد و آن هم در مراسم تدفین دایانا بود. تا به امروز نیز نسخه استودیویی این آهنگ پرفروشترین آهنگ تاریخ است و به نظر میرسد که این عنوان برای همیشه در اختیار «شمعی در باد» باقی خواهد ماند
مراسم تدفین چنگیزخان الهامبخش قتلهای بسیاری بود
چنگیزخان، سردار مغولی بود که در طول زندگیاش بخش زیادی از آسیا را فتح کرده و به اندازه مرگ مرگبار بود. بعد از مرگ در سال ۱۲۷۷ میلادی، به خاطر زخمهایی که در میدان نبرد برداشته بود، بیماری یا حتی افتادن از اسب، مراسم تدفینی برای وی برگزار شد که میتوان آن را خونینترین مراسم تدفین تاریخ نامید. چنگیزخان قبل از مرگ دستوراتی را برای چگونگی مراسم تدفینش داده و درخواست کرده بود که بر اساس سنتهای قبیله خود به خاک سپرده شود.
این بدان معنا بود که جسد وی در یک جای نامشخص در محل زندگی خود در کنار رودخانه اونون دفن شود. بیش از ۸۰۰ سرباز مغول پشت سر جنازه چنگیزخان حرکت کرده و آن را به سمت محل دفن بردند و در این مسیر هر کسی که در مراسم تدفین شرکت کرده یا در مسیر دیده میشد را میکشتند تا محل دفن چنگیزخان مخفی مانده و دشمنانش جنازه او را بیرون نکشند.
این گروه از سربازان بعد از رسیدن به رودخانه اونون، جنازه چنگیزخان را در یک محل نامشخص دفن کرده و جملگی دست به خودکشی زدند هر چند در برخی از اسناد تاریخی آمده که این سربازان پس از بازگشت توسط گروهی دیگر از سربازان کشته شدهاند تا راز محل دفن چنگیز برای همیشه مخفی باقی بماند. در برخی منابع آمده که این سربازان اسبهای خود را بر قبر چنگیزخان تازاندند تا آثار باقیمانده از کندن قبر از بین برود. بر اساس برخی افسانهها نیز این سربازان مسیر رودخانه را تغییر داده و از روی جنازه چنگیزخان عبور دادند تا بقایای او برای همیشه در آرامش به حال خود رها شود.
خاکستر توپاک شکور مانند سیگار توسط دوستانش دود شد
بعد از مرگ در سن ۲۵ سالگی، هیچ مراسم تدفین عمومی برای توپاک شکور برگزار نشد. مادرش، آفنی شکور، یک مراسم تدفین خصوصی تشکیل داده و در آن جسد پسرش را سوزاند، اما این پایان کار نبود، زیرا گروه The Outlawz که سابقه بارها همکاری با شکور را داشتند به نحوی موفق شدند بخشی از خاکستر جنازه او را بدست آورند. این گروه در ادامه به کنار ساحل لس آنجلس رفته و پس از پر کردن یک سیگار با خاکستر توپاک، آن را مانند یک سیگار معمولی کشیده و اعلام کردند که این ایده را از یکی از آهنگهای خود توپاک به نام «عیسی سیاه» گرفته بودند که در آن گفته شده بود «آخرین آرزوی من این است که سیاهان خاکسترم را دود کنند». آنها در ادامه تعدادی از چیزهای مورد علاقه توپاک را به دریا انداختند، چیزهایی مانند بال مرغ و آب پرتقال و البته مقداری حشیش. گروه Outlawz ادعا کردهاند که مادر شکور نیز در این ماجرا حاضر بوده و به آنها پیوسته است هر چند وی و دیگر اعضای خانواده این ادعا را نفی کردهاند
مجسمه یادبود کیم جونگ ایل گرانتر از مراسم تدفین بسیاری از سلبریتیها
کیم جونگ ایل رهبری کره شمالی را بعد از مرگ پدرش، کیم ایل سونگ، در سال ۱۹۹۴ بدست گرفت. ترکیب دولت کره شمالی بر اساس خواست خانواده کیم و رهبر کشور شکل میگیرد و به همین دلیل کیم جونگ ایل یک دیکتاتوری واقعی را هدایت میکرد. بخش زیادی از این حاکمیت مطلق بر اساس کیش شخصیتی صورت میگیرد که دولت کره شمالی در اطراف رهبران خود که همگی از خانواده کیم بودهاند ایجاد کرده است. به همین دلیل مراسم تدفین کیم جونگ ایل یک مراسم بزرگ دولتی بود. وقتی که رهبر بزرگ در سال ۲۰۱۱ درگذشت، دولت و مردم کره شمالی میخواستند که کاری بزرگ برای رهبر محبوبشان انجام دهند
در سال ۱۹۷۲ یک مجسمه برنزی ۲۰ متری از کیم ایل سونگ روی تپه مانسو هیل در پیونگ یانگ نصب شده بود. بعد از مرگ کیم جونگ ایل نیز مجسمهای مشابه از وی ساخته شده و در همانجا نصب شد، اما مجسمهای که در سال ۲۰۱۱ ساخته شد بسیار گرانقیمتتر از مجسمه پدر جونگ در سال ۱۹۷۲ بود. در واقع بیش از ۱۰ میلیون دلار صرف ساخت این مجسمه شده بود که البته این عدد شامل تغییرات و مرمتهای صورت گرفته بر روی مجسمه کیم ایل سونگ نیست. این مجسمه به تنهایی پرهزینهتر از بسیاری از مراسم تدفین بزرگان تاریخ است.
همچنین در مراسم تدفین او جمعیتی از مردم و نظامیان کشور به طول ۲۵ مایل ایستاده و شاهد عبور جنازه رهبر کشور بودند؛ و اگر این کافی نیست باید بدانید که حتی زمین نیز در غم کیم جونگ ایل به سوگ نشسته بود. به ادعای آژانس خبری رسمی دولت کره شمالی، در روز مرگ کیم جونگ ایل اتفاقات ماوراءالطبیعه بسیاری در سراسر کشور رخ داد.
دشمنان یک مراسم تدفین با تشریفات نظامی کامل برای بارون سرخ برگزار کردند
مانفرد فون ریشتهوفن که بیشتر با نام بارون سرخ شناخته میشود یکی از ترسناکترین خلبانان جنگ جهانی اول بود. این جنگجوی افسانهای با بیش از ۸۰ مبارزه موفق در آسمان و رنگ قرمز روشن هواپیمایش در دل خلبانان متفقین رعب و وحشت ایجاد کرده بود. علت نامگذاری او به بارون سرخ همین رنگ هواپیما و اشرافزادگیاش بود که باعث شهرت ریشتهوفن در داخل و خارج از آلمان شده بود. در ۲۱ آوریل ۱۹۱۸، بالاخره نوبت خود بارون رسید.
او در حالی که بر فراز حریم هوایی متفقین در فرانسه و در حال تعقیب دو جنگنده کانادایی در پرواز بود مورد هدف قرار گرفت. او بعد از اصابت گلوله به هواپیمایش آنقدر زنده ماند که یک عملیات فرود سخت را انجام دهد، اما لحظاتی پس از فرود روی زمین جان باخت. از آنجا که هواپیمای بارون سرخ در خاک دشمن فرود آمده بود و به خاطر شهرتش در ساقط کردن هواپیماهای متفقین بسیاری انتظار داشتند که بدترین اهانتها به جنازه او انجام شود
اما متفقین یک مراسم تدفین با تمامی تشریفات نظامی برای وی برگزار کردند و حتی یک تاج گل که روی آن از ریشتهوفن با عنوان یک دشمن شجاع و ارزشمند یاد شده بود روی قبر او نصب کردند. حتی یک فیلم صامت که در آن دوران به ندرت وجود داشت از مراسم تدفین او موجود است که نیروهای متفقین را در حال ادای احترام به جنازه بارون سرخ نشان میدهد. جنازه او ابتدا در فرانسه دفن شد، اما بعد از جنگ به آلمان منتقل گردید و در ادامه نیز بقایای جسدش در یک قبرستان خانوادگی در خانه پدریاش آرام گرفت
سی. ان. آنادورای شلوغترین مراسم تدفین تاریخ را داشت
۱۵ میلیون سوگوار را تصور کنید، میتواند بزرگترین گردهمایی تاریخ بشر باشد و این اتفاق در مراسم دفین سی ان آنادورای، سیاستمدار محبوب هندی، در سال ۱۹۶۹ رخ داد که باعث شد عنوان شلوغترین مراسم تدفین تاریخ به وی برسد. اگر چه آنادورای در داخل هند شخصیتی بسیار محبوب بود، اما در خارج از کشور کمتر شناخته میشد از این رو کمی سخن گفتن در مورد گذشته او لازم به نظر میرسد.
آنادورای که نزدیکان و دستانش او را آنا، به معنای برادر بزرگتر در زبان تامیل، مینامیدند نماینده سرسخت ایالت تامیل نادو بود که به خاطر سخنوریاش شناخته میشد. او همچنین یک نمایشنامهنویس و رماننویس بوده و در این عرصه نیز در هند به شهرت رسیده بود. اما بعد از تنها دو سال حضور در مجلس کشور به عنوان نماینده ایالت خود، به خاطر سرطان دهان درگذشت.
این اتفاق باعث شد که بیش از ۱۵ میلیون نفر از مردم هند برای شرکت در مراسم تدفین او به تامیل نادو بیایند. قطارهایی ویژه در سراسر کشور به قطارهای معمول اضافه شد تا مردم مشتاق شرکت در مراسم تدفین آنادورای را به تامیل نادو بیاورند و بدین ترتیب دریایی از سوگواران در مراسم تدفین او شرکت کردند
|