در بخشی از خاترات کریستین رونالدو آمده است روزی تلویزیونمون خراب بود و به منزل مسی برسم...
خلاصه کریس کبیر از پشت آیفون با ی خنده میگه مسی درو وا کن نون سنگک گرفتم
مسی: ۴ صبحه الان هوا هنوز روشن نشده از کجا گرفتی
کریس کبیر: خودم پختم با آرد مخصوص
مسی: اح اح پس بوی کود میده ببرش
کریس کبیر: خب درو وا کن خودم با خامه کاکائویی بخورم
مسی: کاکائویی نداریم معمولی داریم
کریس کبیر: آخ جون خامه معمولی درو باز کن
بعد مسی درو وا کرد و کبیریس اومد تو گفت ببین نون تازه رو
مسی گفت ببرمش اونور
چیشد اومدی اینجا
کریس کبیر: جورجیا منو انداخت بیرون حوسله نداشتم ضرفارو بشورم
مسی: چایی دم گذاشتم بشین با حمین نون خودت همشو بخور تا من برم دستشویی بیام
بعد ی لحضه کبیریس شیتنت کرد و میخاست توپ طلای مسی رو از تو ویترین ورداره
ولی آژیر نارنجی خورد و مسی متوجه شد ایییست
کبیریس: من تسلیمم دستامم بردم بالا
مسی: بخواب رو زمین
کبیریس: خوابیدم
مسی: خب صبر کن الان کارآگاه پشندی میاد دستگیرت میکنه
کبیریس: پس تا نیومده تلویزیون آتیش کن ببینیم چی پخش میشه
بعد مسی تلویزیون روشن کرد اومد شبکه ۱ فیلم سنجرخان
کبیریس: عه روژانو.. خیلی بازیگر خوبیه بزار باشه
مسی: کی هست این
کبیریس: بهترین بازیگره
مسی: فوتبال داره الان
کبیریس: نهههه بذار باشه (گریه میکند)
مسی: خیله خب بخواب رو زمین
کبیریس: بالش بده
مسی: هتما موهاتم بوی کود میده بالش خراب میشه
کبیریس: خب باشه پتو میزارم زیر سرم
بعد اون سکانس اومد که اون زنه با نامردی همله کرد و خواست بچه های اون شخسیت که نقششو روژانو بازی میکرد ببره
کریس گفت وای من دیگه تاقت ندارم
مسی: چیه این کاراگاه پشندی کجایی
بعد اون سکانس اومد که روژانو گفت بچه هامو هق نداری ببری!
انقدر این سکانس امیق بود که مسی هم گریه کرد
بعد کریستین رونالدو داد زد و همله کرد سمت تلویزیون چون از اون زنه که میخواست بچه ها رو ببره اصبانی بود
بعد کارآگاه پشندی تیر شلیک کرد اومد تو
گفت بخواب رو زمین میخوای تلویزیون رو بشکنی اونم تو مهدوده تحت حفازت کارآگاه پشندی
وی در ادامه افزود
حالا چرا آبقوره گرفتین شماها
مسی: خودت این سکانسو ببین کارآگاه
بعدش کارآگاه پشندی هم تحت تاثیر بازی عالی روژانو ارجمند قرار گرفت
کبیریس: چیه خودتم که داری گریه میکنی
کاراگاه پشندی: کارآگاه پشندیو گریه؟ دارم پیاز پوست میکنم
مسی: مشخسه که از اون پیاز های خیلی گریه آورم هست
کبیریس: آرزومه از روژانو امظا بگیرم
بعد جورجیا هی زنگ میزد
مسی: موبایلت sms اومده کدوم گوری هستی بیا ظرف ها رو بشور وگرنه همله میکنم خونه مادرتو آبجیت
بعد گبیریس گفت هر قلطی میخواد کنه
بعد هی فیلم احساسی تر میشد کارآگاه پشندی گفتش که این زنه دیگه بدجوری داره اذیت میکنه بیخود میکنه میخواد بچه های اینی که روژانو نققشو بازی میکنه ببره بعد شلیک کرد سمت تلویزیون ولی لوستر اومد پایین
کارآگاه : چیشد؟
بعد لوستر افتاد رو کله رونالدو کبیر
مسی: خدایا کاش امروز این آیفون کار نمیکرد
بعدش فیلم سنجرخان تموم شد و کبیریس رو رسوندن بیمارستان کل حافضشو از دست داده بود و فقط بازی روژانو ارجمند رو یادش بود انقدر که تاثیر گذار و احساسی بود..