لحظه ی جدایی سخته پشت پا نزن به بختت
من برم هیشکی نمیتونه برا تو تکیه گاه شه
یکمی تحملم کن قوب میدم همه چی مثل قدیم رو به راه شه
وعده ی دیدار من و تو به قیامت شده
حلقه ی چشمای تو از زنجیر من قطع شده
چند روزه نیستی نمیدونم ولی انقدر شده
که من بگم دلم برات تنگه
رفتی و تهران و برام ساکت و خلوت کردی
من عاشقت شدم ولی تو به من عادت کردی
رفتی ولی یه روز میفهمی که حماقت کردی
همه جا آسمون یه رنگه
نشسته ام به در نگاه میکنم دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرفتی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود جوانیم در این امید پیر شد
نیمامدی دیر شد
شهامت شنیدن حقیقتو دارم بگو
همیشه هر چی خواستیو گفتی خب این بارم بگو
بعد فقط بیا مثل گذشته همراهم بمون
همراهم بمون
یه فرصت دوباره به کسی که میخوادت بده
شاید بتونه عشق و با عاشق شدن یادت بده
شاید اگه غرقت بشه بتونه نجاتت بده نجاتت بده
وعده ی دیدار من و تو به قیامت شده
حلقه ی چشمای تو از زنجیر من قطع شده
چند روزه نیستی نمیدونم ولی انقدر شده
که من بگم دلم برات تنگه
رفتی و تهران و برام ساکت و خلوت کردی
من عاشقت شدم ولی تو به من عادت کردی
رفتی ولی یه روز میفهمی که حماقت کردی
همه جا آسمون یه رنگه