ما باید قدردان کارمندها باشیم
حتی اگر کارشون رو انجام ندن
چرا؟
چون صبح زود بیدار میشن و خودشون رو به محل کار میرسونن تا حضور داشته باشن.
منطق مسخرهای بود؟!
مثل حالتی که باید از ورزشکارانِ بازنده (طلانگرفتگان) قدردانی کنیم.
متاسفانه ورزشکارها هم -مثل پزشکان- یاد گرفتهن همیشه شاکی باشن.
«وای من دوازدهساله خانوادهم رو ندیدهم.»
«وای به من پول نمیدن.»
«وای من ورزش کردم، وقت نشد درس بخونم.»
«وای چرا مردم از تلاش من برای رسیدن به مقام چهارم تشکر نمیکنن؟»
بقیه مردم هم برای نون شب تلاش میکنن و بیشتر زمانشون رو صرف کار میکنن تا دیدن خانواده. ورزشکاران میرن اردو، کارمندان هر روز مالدیو لب ساحل آبنارگیل میخورن؟
تازه کارمندها انگیزههایی مانند معافیت سربازی، تحصیل بیکنکور، ماشین و خونه و سکه و... درصورت کسب مقام سوم رو هم ندارن. با این همه انگیزه، نمیتونی حتی برنز بگیری، از چی شاکی هستی؟
از 70 سال پیش ورزشکارها میگن شرایط بده و حمایت نمیشه. خب چرا نسلهای بعدی ورزش رو شروع میکنن؟ میجنگی به لباس تیمملی برسی و امید داری ناگهان وقتی تو رسیدی همهچی حل شده باشه؟
اگر ورزشکار آزاد هستی، هرکاری میکنی به خودت ربط داره.
وقتی لباس تیمملی یک کشور رو میپوشی، در مقابل همه مردم باید پاسخگو باشی. اگر راضی نیستی، بشین عقب و اجازه بده یکنفر دیگه نماینده کشور باشه. کمبود ورزشکار که نداریم؟
گروهی از نکتهسنجان تیزبین هم میگن «چرا خودت نمیری طلا بیاری؟»
فرض بگیر از عملکرد پاکبان محلهتون ناراضی هستی؛ اگر کسی بهت بگه «اگر کار اینا رو دوست نداری، چرا خودت نمیری محله رو تمیز کنی؟» منطقش بهنظرت ارزش بحثکردن با اون فرد رو داره؟! من هم همین حس رو نسبت به منطق بچگانه شما (نکتهسنجان تیزبین) دارم!
شاید وقتش رسیده که فرهنگ «اشکالی نداره. ما بدون طلا هم دوستت داریم چون فلان...» رو بذاریم کنار و از ورزشکارها هم مثل بقیۀ شاغلین در موقعیتهای دیگر نتیجه بخوایم. اینها وقتی وارد میدان میشن باید با تمام وجود بدونن که یک بازنده، در 99% موارد، صرفاً یک بازندهست، نه چیزی بیشتر.