طرفداری | با نزدیک شدن به المپیک 1996 آتلانتا، کورت انگل برای رسیدن به هدف همیشگی خود، باید سختیهای زیادی را پشت سر میگذاشت. او پیشتر قهرمانی مسابقات دانشجویی را در سالهای 1990 و 1992 در کارنامه داشت و در ادامه، در سال 1995 به قهرمانی جهان نیز رسیده بود. اما میراث المپیک با هیچچیز قابل قیاس نیست.
کورت مسیر پر فراز و نشیبی را در راه رسیدن به افتخار طی کرد و اولین شکست بزرگ او در ۱۶ سالگی رخ داد؛ زمانی که پدرش پس از سقوط از ارتفاع ۱۵ فوتی از جرثقیل، به طرز غمانگیزی جان باخت. جمجمه پدرش در سه نقطه شکافته شد و هر دو شانهاش شکست. با این حال، به طرز شگفتآوری، او چند دقیقه پس از سقوط به هوش آمد و توانست خودش را به بیمارستان برساند. در آنجا او به کما رفت و هرگز بیدار نشد.
انگل در زندگینامه خود نوشت:
اگر بخواهم به یک نقطه عطف مهم در زندگیام اشاره کنم، آن لحظه بود. من در روز مرگ پدرم بزرگ شدم و بر ترسهایم غلبه کردم. در همان لحظه قسم خوردم که قهرمان شوم و هر کاری که لازم باشد، انجام دهم.
شش ماه قبل از المپیک 1996، انگل برای رسیدن به تیم ملی تلاش میکرد. در نیمهنهایی مسابقات انتخابی، انگل با شدت روی سرش فرود آمد. این برخورد منجر به دو دیسک برآمده و فتق شده، دو مهره شکسته و چهار کشیدگی عضله در گردنش شد. او به ESPN گفت:
لحظات زیادی بود که فکر نمیکردم بتوانم در المپیک کشتی بگیرم. در ابتدا، نتوانستم دکتري پیدا کنم که به من اجازهی رقابت دهد. گردنم شکسته بود و سه دیسک مستقیم به نخاع من فشار میآوردند.
فرود شدیدی که به انگل آسیب جدی وارد کرد، او را در مسابقه نیمهنهایی ۳-۰ عقب انداخت. اما حتی با گردن شکسته، او بر این عقبماندگی غلبه کرد و با نتیجه ۴-۳ پیروز شد. با وجود درد ناشی از آن آسیب، انگِل هنوز باید فینال را میبرد. او پس از پنج دقیقه بازی اصلی و سه دقیقه وقت اضافه که با تساوی صفر-صفر به پایان رسید، با تصمیم داوران پیروز شد. این تنها بخش اول مبارزه بود. انگل هنوز باید فینال مسابقات انتخابی المپیک را میبرد، جایی که رقبای او در یک تورنمنت کوچک برای حق رویارویی با او برای کسب جایگاهی در آتلانتا رقابت میکردند.
روز بعد، پس از اینکه MRI خبر بد را تأیید کرد، کورت در مطب پزشک گریه کرد. او به مدت شش ماه قادر به تمرین نبود و تا مسابقات انتخابی المپیک تنها هشت هفته باقی مانده بود. هر چند که او در نهایت از تسلیم شدن امتناع کرد. او گفت:
چیزهای زیادی در جریان بود. هیچ پزشکی به من اجازه نمیداد و مهمترین چیز، گرفتن مجوز پزشکی بود. در آن زمان من جوان و احمق بودم. ۲۶ سال داشتم و به سلامتیام اهمیت نمیدادم. فقط میخواستم به بازی برگردم. خوشبختانه، یک پزشک پیدا کردم که به اندازه کافی باهوش یا احمق بود که به من اجازهی کشتی گرفتن داد. او یک راهکار عالی ارائه کرد که اساساً میگفت: «تو نباید بیشتر تمرین کنی، اگر به بازیها رفتی، چند نوبت نووکائین به گردنت میزنیم تا درد را احساس نکنی.» به این ترتیب از آن روزها عبور کردم. یک ساعت پس از هر مسابقهام درد شدیدی داشتم، اما در طولانی مدت ارزشش را داشت.
انگل بعدها فاش کرد که یک پزشک همراه او سفر کرده و پنج دقیقه قبل از هر مسابقه ۱۲ تزریق نووکائین در گردن او انجام داده است. او به جو روگان گفت:
من انتخابی نداشتم، هیچ تضمینی وجود نداشت که در سال ۲۰۰۰ یا ۲۰۰۴ به تیم المپیک راه پیدا کنم، با خودم میگفتم: «این تنها فرصت من است. این تنها شانس من است.»
دیو شولتز قهرمان المپیک، مربی انگل در تیم فاکسکچر بود. انگِل باید با غم و اندوه بیشتری کنار میآمد، زیرا همانطور که در فیلم فاکسکچر در سال ۲۰۱۴ گفته شد، شولتز توسط جان دو پونت، میلیونر دیوانه - سرمایهگذار تیم - در ژانویهی قبل از المپیک به قتل رسید.
پس از مسابقات انتخابی المپیک، انگل شش هفته استراحت کرد تا ترکهای گردنش بهبود یابد. سرانجام این کشتیگیر اهل پیتسبورگ به المپیک راه یافت و با کمک تزریق بیحسی به سرنوشت خود جامهی عمل پوشاند. انگل ابتدا یک حریف مغول را شکست داد و سپس برابر ویلفردو مورالس سوآرز کوبایی بلندقامت به پیروزی رسید. او از عقب افتادن ۳-۰ در مقابل حریف روسی به نام سعید مرتضی علیف جان سالم به در برد. مانند نیمهنهایی مسابقات انتخابی کشور، او با بازگشت و پیروزی ۴-۳ درست زمانی که وقت تمام شد، دوباره به تورنومنت برگشت. او در نیمهنهایی با نتیجه ۴-۱ بر کنستانتین الکساندروف اوکراینی (اما به نمایندگی از قرقیزستان) پیروز شد.
با این وجود، فینال مقابل عباس جدیدی، کشتیگیر بلندقامت ایرانی، داستانی کاملاً متفاوتی داشت. پس از پایان مسابقه با نتیجه ۱-۱، تصمیمگیری بر عهده داوران بود که چه کسی برنده شده است. جدیدی پس از دیدن کارت امتیاز یکی از داوران فکر میکرد که برنده شده، اما این انگل بود که دستش بالا رفت. انگل با یادآوری بازی فینال گفت:
دلیل برتری من این بود که در پایان وقت اضافه او را زمین زدم. دو نفر از داوران هنوز امتیاز به من نداده بودند. اما سرداور نظر دیگری داشت. وقتی جلسه داشتند متوجه شدند که به من امتیاز ندادند، اگرچه آن را گرفته بودم. بنابراین باید آن امتیاز به من تعلق میگرفت.
انگل با وجود درد شدید و آسیبهای شخصی، یکی از معجزات تمام دوران را برای کسب مدال طلای المپیک انجام داد. چند سال بعد، او به دنیای پردرآمد کشتی کچ وارد شد و فرصتهای بیشتری را مقابل خود دید.
او زمانی نیز به عنوان محافظ امنیتی جعلی برای جری اسپرینگر در برنامه صبح شنبه آنت و دک، SMTV انتخاب شد.
در تلویزیون WWE، مدال طلای المپیک نیروی اصلی پشت شخصیت انگل بود. با این حال، پس از اینکه مدال طلای واقعی او در اوایل دوران حرفهایاش به سرقت رفت، او دیگر آن را با افتخار در تلویزیون نپوشید و نسخههای تقلبی تهیه کرد. انگل در پادکست خودش اعتراف کرد:
بعد از اولین حضورم در بالتیمور در یک نمایش بودم، بیرون رفتم و حدود ۵۰۰۰ طرفدار منتظرم بودند. آنها میخواستند امضا بگیرند بنابراین کیفم را گذاشتم زمین تا امضا بدهم و مدال طلای من داخلش بود و یکی از طرفدارها آن را دزدید.
خوشبختانه، یکی از طرفداران، مکالمهی عصبی انگل با رئیس WWE، وینس مکمن، را برای بازگرداندن مدال شنید و آن را با موفقیت به او برگرداند.
خلاصه داستان اینکه، من از همان لحظه استفاده از مدال طلای اصلیام را متوقف کردم. وینس مکمن تصمیم گرفت سه نسخه تقلیدی بسازد که دقیقاً شبیه مدال طلا بودند. آنها طلا نبودند، اما از فلز ساخته شده بودند. من از آنها استفاده کردم و دو تای آنها دزدیده شد. هر زمان که مسابقه داشتم به رینگ میرفتم، مدالم را برمیداشتم و روی تشک یا پلهها میگذاشتم و سپس مسابقه میدادم و یکی از طرفداران بالا میپرید و مدال را میقاپید و برمیگشت و فرار میکرد. این اتفاق دو بار افتاد و وقتی WWE را ترک کردم فقط یکی باقی مانده بود.
پیشینهی حرفهای انگل منجر به سه پیشنهاد جداگانه از UFC در طول دوران درخشان او در WWE و بعد از آن TNA شد. آخرین مورد در سال ۲۰۰۹ بود که دینا وایت به او ۴۰۰ هزار پوند برای شرکت در برنامه The Ultimate Fighter پیشنهاد کرد. اما انگل در ۴۱ سالگی با پنج بار شکستگی گردن، اعلام کرد که برای امتحان کردن شانسش در MMA خیلی پیر است. البته، این موضوع مانع از تلاش او برای انجام یک غیرممکن دوباره و کسب مدال طلا در المپیک ۲۰۱۲ لندن نشد. او از کشتی کچ فاصله گرفته بود و سخت برای المپیک تمرین کرد. اما، در ۴۳ سالگی، متأسفانه آسیبدیدگیها افزایش یافت و او نتوانست در مسابقات انتخابی شرکت کند. او در مورد تمرین برای المپیک لندن به ESPN گفت:
هر دو هفته مشکلی پیش میآمد. من ۴۲، ۴۳ ساله بودم. در آن مقطع از زندگی، شما از اوج گذشتهاید، اما هنوز جوان هستید، میدانید که هنوز میتوانید بروید، اما موضوعات کوچکی وجود دارند. من همسترینگم پاره شد، سپس کشاله رانم پاره شد، سپس شانهام رفت، سپس زانویم رفت. آسیبهای آزاردهندهی زیادی بود، نه خیلی جدی، اما کافی بود که من را از رقابت دور کند. من نتوانستم این کار را انجام دهم، اما تلاشم را کردم. مسئله این است که میخواستم آن احساسی را که در سال ۹۶ داشتم دوباره به دست بیاورم. میخواستم در سال ۲۰۱۲ دوباره آن را انجام دهم. اما کمی دیر شده بود.
به سال ۲۰۲۴ بپردازیم، جایی که دخترش جولیا در ماه ژوئن مسابقات انتخابی شنای المپیک آمریکا را تماشا کرد و رویای رقابت داشت. بنابراین ممکن است خیلی طول نکشد تا نام انگل دوباره در بازیهای المپیک حضور یابد.