این متن را سالها پیش (بیش از ۱۵ سال پیش) با کمی تغییر از روی یک روزنامه، شاید روزنامه جهان ورزشی، نوشتم و نویسنده آن را به خاطر نمیآورم. اگر منبع یا نویسنده را میشناسید لطفا اطلاع دهید.
میگویند اگر یووهای نیستید، بیتردید ضد بانوی پیر به شمار میروید. نفرت از یوونتوس آمیخته به غبطه و حسادت به آنها هم هست. طرفداران سایر تیمها از خود میپرسند چرا باید تیمی که حتی نام یک شهر ایتالیایی را بر خود ندارد آنقدر موفقیت کسب کند؟ از نظر تاریخی یووه به حدی موفق بوده که به طور خودکار یک نوع حسادت و تنفر را ایجاد میکند. این احساس چنان قوی است که پس از فاجعه هیسل و کشتهشدن ۳۹ طرفدار یوونتوس، روی دیوارهای خیابانهای رم و فلورانس شعار Grazie Liverpool را میدیدید؛ که به معنی سپاسگزاری از طرفداران لیورپول بابت مرگ آن ۳۹ نفر هوادار یوونتوس بود.
پس از رسواییهایی که همراه با توطئه و کارشکنی، یووه را راهی سری ب فوتبال ایتالیا کرد، کتابی در ایتالیا با عنوان «یووه در سری ب: خداوند وجود دارد» منتشر شد که پرفروش هم بود. کتابی حاوی جوکهای ضد یوونتوسی با جملهها و متلکهای پرشمار علیه آن (مثل: بهتر است به زندان بروید تا بعد از ظهری را با یک طرفدار یوونتوس سپری کنید).
اما...
اما داغ ننگی که به ناحق بر پیشانی بانوی پیر زدند، همزمان شد با قهرمانی ایتالیا در جامجهانی؛ ایتالیا به رهبری مردی قهرمان جهان شد که پیش از آن یوونتوس را قهرمان جام باشگاههای اروپا، سوپر جام اروپا، جام بین قارهای و ۵ بار قهرمان اسکودتو کرده بود. ۵ ستاره یووه از مردان اصلی تیم ملی ایتالیا بودند و ۳ ستاره دیگر نیز از ارکان تیم ملی فرانسه در همان جام؛ آنچه شرم را با غرور و مکافات را با افتخار ترکیب کرد و همه را بر سر دوراهی قرار داد...
باشگاهی مثل یک امپراتوری
یووه ورای سایر باشگاههاست. نهادی است شاید حتی جدا از فوتبال، وقتی رسواییها عیان شدند و یووه به سری ب تبعید شد، گویی یک نظام سلطنتی در ایتالیا فرو ریخت و حادثه بزرگی برای یک ملت یا اروپا رخ داد. به نظر میرسید همه به یووه خیانت کردهاند و زمان آن فرا رسیده که باشگاه به ریشههای عزت نفس و غرور باز گردد، مگر نه این که Juventus در زبان لاتین همان Youth است، یعنی «جوانی».
یووه در نوامبر ۱۸۹۷ توسط گروهی از دانشجویان تورینی تأسیس شد و در گذر زمان به قدرت انکارناپذیر فوتبال ایتالیا بدل شد. رکورد قهرمانی اسکودتو، حتی با نادیدهگرفتن دو عنوان قهرمانی دوران کالچوپولی، به آنها تعلق دارد. بزرگترین ستارهها در یووه بازی کردهاند: جیامپیرو بونیپرتی، جان چارلز، روبرتو بتهگا، مارکو تاردلی، میشل پلاتینی، پائولو روسی، زبینیو بونیک، دینو زوف، روبرتو باجو، جیانلوکا ویالی، زینالدین زیدان، پاول ندود، الساندرو دلپیرو، جیجی بوفون و...
پنج ستاره قهرمان جامجهانی ۲۰۰۶ از یووه آمده بودند: جیجی بوفون درون دروازه، فابیو کاناوارو در خط دفاع و الساندرو دلپیرو در خط حمله به همراه زامبروتا و کامورانزی. ستارههای یووه در تیمهای دیگر هم حضور داشتند: پاول ندود در جمهوری چک و امرسون در برزیل، لیلیان تورام، دیوید ترزگه و پاتریک ویرا در تیم ملی فرانسه که در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ مغلوب ایتالیا شد. ۱۱ بازیکن تیم یوونتوس در آن سال، کاپیتان تیمهای ملی کشور خود بودند و به گفته لوچانو موجی، مدیر اسبق باشگاه یوونتوس، با حضور ۸ بازیکن یوونتوس در میدان، فینال جام جهانی سال ۲۰۰۶ شبیه جلسات تمرینی باشگاه یوونتوس شده بود.
مربیان یووه همیشه در صف بهترینها جای داشتهاند. جووانی تراپاتونی شش بار اسکودتو را برد و مارچلو لیپی استاد بازیهای شطرنج گونه، پنج بار، و ایتالیا با او در سال ۲۰۰۶ قهرمان جهان شد.
در وصف عظمت یوونتوس همین بس که سر آلکس فرگوسن در کتاب زندگینامهاش نوشت: "... یوونتوس الگوی منچستر یونایتد بود؛ بازیهای مردان یووه را نشان بازیکنانم میدادم تا در کنار تاکتیک و تکنیک، شور آنها برای چنگ زدن به پیروزی را احساس کنند...".
جایگاه باشگاه یوونتوس در ایتالیا
برای باشگاههای ایتالیایی بازی کردن برابر یووه تنها یک مسابقه برابر قویترین نیست، بلکه بازی برابر بزرگترین هم هست. موفقیت سفید و مشکیهای تورین بازتابی از منابع غنی آنهاست چه مالی و چه فرهنگی. آنها با فاصله خیلی زیاد ثروتمندترین تیم ایتالیا هستند، تنها تیمی که یک ورزشگاه جدید ساخته، و تیمی که بیشترین هوادار را دارد. هر جای کشور غیر از شهرهای بزرگ مانند رم، میلان و ناپل، یووه تقریبا میزبان است.
یووه پرهواخواهترین تیم ایتالیا است و چند دلیل در این امر موثر بوده: یوونتوس به نسبت دیگر قدرتهای فوتبال ایتالیا همواره بیشتر بافت و فوندانسیون ایتالیایی داشته، اسکلت اصلی این باشگاه همیشه متشکل از بازیکنان ایتالیایی بوده و یوونتوس معمولا بیشترین نماینده را در تیم ملی فوتبال ایتالیا داشته است. در کنار این، کارگرانی که در دهه سی و چهل از سراسر ایتالیا برای کار در کارخانه خودروسازی فیات به تورین میآمدند، طرفدار یووه میشدند. آنها برکتی را که به یمن شرکت فیات یافته بودند به نوعی مرهون خانواده آنیلی و یووه میدانستند و در بازگشت این عشق را به خانواده و شهرشان منتقل میکردند. به علاوه وصلت برادران آنیلی با اشراف و نجیبزادگان ناپلی و کلنلهای رمی در جنوب و مرکز ایتالیا هم در این کار اثر داشته.
یوونتوس یگانه باشگاه ایتالیایی است که دست به دست نگشته و فیات و خانواده آنیلی هنوز آن را کنترل میکنند. جووانی کوبولی میگوید: برای یک یووهای بودن باید درکی از تاریخ و زمان داشته باشید. تورین بدون ایتالیا کموبیش تورین خواهد بود ولی ایتالیا بدون تورین، ایتالیای دیگری است. یووه پرطرفدارترین باشگاه فوتبال ایتالیا و چهارمین باشگاه پرطرفدار فوتبال جهان است. با این وصف یوونتوس برخلاف آنچه به نظر میرسد تیم میلیونرها، اعیانها و خواص نیست.
در سالهای سختی و جنگ فیات کمک زیادی به اقتصاد ایتالیا میکرد و به نوعی بار مشکلات اقتصادی کشوری بحران زده را بدوش میکشید؛ مهاجرت جمعی کارگران از سیسیل و مناطق فقیرنشین جنوب به سوی تورین برای حضور در خط تولید کارخانه فیات، باشگاه را متعلق به کسانی ساخت که از خانه و کاشانهشان دل کنده بودند؛ به همین دلیل هم میگویند تورینیهای اصیل طرفدار باشگاه تورین [تورینو] هستند نه یووه. چنان که منچستریهای اصیل طرفدار منچسترسیتی هستند نه منچستریونایتد، بنابراین یووه به نماد طبقه کارگر و ساکنین بخش صنعتی تورین که برای لقمهای نان جان میکنند بدل شد.
مالکان یوونتوس
خانواده آنیلی، بخشی از آریستوکراسی ایتالیای عصر نو هستند. جووانی آنیلی بود که در سال ۱۸۹۹ کارخانه فیات را تأسیس کرد؛ جووانی رهبر اصلی امپراتوری فیات و برادرش امبرتو هر دو از سرطان در گذشتند. نوه جووانی، جیان که سال ۲۰۰۴ درگذشت، سیاستپیشه معروفی بود و او را L'Avvocato (وکیل)، میخواندند. برادران آنیلی - جووانی و امبرتو - و بخصوص پدرشان از محبوبیت زیادی در ایتالیا برخوردارند. دوری از قدرت، سیاست و روزمرگیهای سیاسی، خوشنامی و مردمی بودنشان در افزایش محبوبیت آنها و یووه تاثیر داشته.
رسوایی کالچوپولی درست بعد از مرگ این دو برادر اتفاق افتاد. عدهای اعتقاد دارند اگر این دو زنده بودند این اتفاق هرگز روی نمیداد و بر این باورند که بیشتر باشگاههای بزرگ در این رسوایی سهم داشتند [همانگونه که چند سال بعد نقش باشگاههای اینتر و میلان نیز در رسواییها عیان گردید]. اما رؤسا و مدیرانشان [مانند برلوسکونی مالک باشگاه میلان و نخست وزیر ایتالیا] با استفاده از روابط پشت پرده و نفوذ خود گناه باشگاه خود را کمرنگ جلوه دادند در حالی که در یووه در نبود آنیلیها، قدرت بزرگی وجود نداشت که از منافع باشگاه دفاع کند. البته تیفوسیهای یووه هنوز هم موجی [مدیرعامل پرقدرت یوونتوس پیش از سال ۲۰۰۶] را در حد یک قهرمان میپرستند. به هر شکل آنیلی ها بیش از آنکه قربانیکننده بوده باشند، در زندگی شخصی و کاری خود قربانی توطئه و دسیسههای پنهانی شدهاند بطوریکه کمتر نام و نشانی از آنها بر جای مانده.
فاجعه ورزشگاه هیسل
نمیتوان به یووه اشاره کرد و فاجعه ورزشگاه هیسل بلژیک را نادیده گرفت. روز ۲۹ می ۱۹۸۵ (۸ خرداد ۱۳۶۴) ورزشگاه هیسل شهر بروکسل میزبان فینال جام باشگاههای اروپا (سلف لیگ قهرمانان) بود که بین لیورپول از انگلستان و یوونتوس ایتالیا، دو قدرت باشگاهی برتر آن سالهای اروپا، برگزار میشد. رجزخوانی بین هواداران دو تیم پیش از آغاز مسابقه به درگیری و پرتاب سنگ و اشیاء مختلف بین آنها منتهی شد و نهایتا حمله گروهی از تماشاگران لیورپولی به شماری از طرفداران یوونتوس را در پی داشت.
هواداران یوونتوس سعی کردند از دست مهاجمان فرار کنند اما فرسودگی ورزشگاه قدیمی هیسل کار دستشان داد و بخشی از دیوار و سکوهای ورزشگاه زیر فشار جمعیت فرو ریخت که در نتیجه آن ۳۹ نفر (اکثرا ایتالیایی) کشته، و حدود ۶۰۰ نفر زخمی شدند. با وجود وقوع این فاجعه، مسوولان برگزارکننده که بیم داشتند در صورت تعطیلی مسابقه درگیری بین هواداران دو تیم تشدید شود تصمیم به برگزاری بازی گرفتند. این مسابقه با برد ۱-۰ یوونتوس و قهرمانی این تیم به پایان رسید.
در پی فاجعه هیسل، تیمهای باشگاهی انگلیسی به مدت ۶ فصل از شرکت در مسابقات اروپایی محروم شدند و ۱۴ هوادار لیورپول هم به جرم قتل غیرعمد به زندان افتادند. لارس- کریستر اولسن، مدیر اجرایی وقت یوفا این حادثه را "تلخترین لحظه در تاریخ مسابقات یوفا" خواند.
۳۹ یووهای که آن شب پس از هجوم لیورپولیها جان باختند، تیفوسیهای یوونتوس نبودند؛ کسانی بودند که با افراد خانوادهشان رفته بودند تا شب خوشی را در بلژیک سپری کنند. کسانی مثل برونو گوارینی که به پسر ۲۱ سالهاش که عضو یکی از اتحادیههای طرفداران یووه بود و در آزمون دانشکده دندانپزشکی قبول شده بود بهعنوان جایزه، بلیت فینال جام باشگاههای اروپا را هدیه داد اما آنجا از نزدیک شاهد جان باختن او شد.