آهنگ بی بدن محسن چاووشی
متن ترانه بی بدن محسن چاوشی
ببین مادر، ببین مادر، ببین مادر؛ زمستونه
ببین احوالمو، که مثل موی تو پریشونه
واسم رخت عزا تن کن، همینجا شمع روشن کن
که امشب حال من، عین شب شام غریبونه
حدیثی آیهای چیزی بخون مادر؛ پریشونم
پریشونم که اینجایی و از چشم تو پنهونم
بغل وا کن واسه پروانههای پیرهنم شاید
بتونم تیکههامو توی آغوشت بچسبونم
یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادرم اینجاست
تو میدونی فقط که پلکهای آخرم اینجاست
صدای گریههاتو میشنوم دستاتو میبینم
بهم نزدیک شو نزدیک… سنجاق سرم اینجاست
جهان دیوونهای بیدردسر میخواست؛ من بودم!
که اهل سوختن بودم، که اهل ساختن بودم
دلم میخواست از این لحظههای سرد بیوزنی
به آغوش تو برگردم، اگرچه «بی بدن» بودم… بیبدن بودم…