زندگی پس از مرگ مفهومی است که میگوید جوهر وجودی و هویت فرد یا جریان آگاهی وی، پس از مرگ فیزیکی، به حیات خود ادامه میدهد. با توجه به دیدگاههای مختلف در مورد زندگی پس از مرگ، بخش وجودی فرد که پس از مرگ باقی میماند، ممکن است یک عنصر جزئی یا کل فطرت یا بخش روحانی وجود فرد باشد. که با خود حمل میکند و ممکن است هویت شخصی را ارائه دهد. اعتقاد به زندگی پس از مرگ در تناقض با اعتقاد به پایان آگاهی پس از مرگ است
در برخی از دیدگاهها، این تداوم وجودی در قلمرو معنوی صورت میگیرد و در دیدگاههای رایج دیگر، ممکن است فرد در این دنیا متولد شود و چرخه زندگی را دوباره آغاز کند؛ احتمالاً بدون هیچ خاطره ای از آنچه در گذشته انجام دادهاست. در این دیدگاه، چنین تولدها و مرگهایی ممکن است بارها و بارها بهطور مداوم رخ دهد تا زمانی که فرد به قلمرو معنوی یا دنیای دیگر دسترسی پیدا کند. نظرات اصلی در مورد زندگی پس از مرگ از دین، باطن گرایی و متافیزیک نشأت میگیرد.
برخی نظامهای اعتقادی، همچون ادیان ابراهیمی، معتقدند که مردگان پس از مرگ، به مکانی خاص که خدا با قضاوت الهی خود بر پایه عمل یا اعتقادات فرد در طول زندگی تعیین میکند،منتقل میشوند. در مقابل، در سیستمهای اعتقادی بر پایه تناسخ، مانند ادیان هندی، ماهیت ادامه حیات مستقیماً توسط اقدامات فرد در زندگی پایان یافته اش تعیین میشود.
تناسخ مفهومی فلسفی یا دینی و بیان کننده مرحلهای از حیات موجود زنده است که زندگی جدیدی را در جسم یا هر کالبد دیگری بعد از هر مرگ آغاز میکند. همچنین به آن تولد مجدد یا انتقال میگویند و بخشی از آموزه سمساره دربارهٔ وجود چرخه ای است. این اصل اساسی همه ادیان شاخص هند، یعنی بودیسم، هندوئیسم، جینیسم و سیک است. ایده تناسخ در بسیاری از فرهنگهای باستانی یافت میشود و اعتقاد به تولد دوباره توسط شخصیتهای تاریخی یونانی مانند فیثاغورس، سقراط و افلاطون مطرح شد. به علاوه یک باور رایج از ادیان مختلف باستانی و مدرن مانند روح گرایی، حکمت الهی و اکنکار است. همچنین در بسیاری از جوامع قبیله ای در سراسر جهان، در مناطقی مانند استرالیا، شرق آسیا، سیبری و آمریکای جنوبی یافت میشود.
اگرچه اکثریت مذاهب در ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام معتقد به تجدید حیات افراد نیستند، اما گروههای خاصی در این ادیان به تناسخ اشاره میکنند. این گروهها شامل پیروان اصلی جریان تاریخی و معاصر کابالا، کاتارها، علویان، دروزها،و چلیپای گلگون هستند روابط تاریخی بین این فرقهها و اعتقادات مربوط به تناسخ که مشخصه نوافلاطونی، اورفئوسی، هرمسیه، مانویت و گنوسیسم عصر روم و ادیان هندی بود، موضوع تحقیقات علمی اخیر بودهاست.کلیسای یکپارچه و بنیانگذار آن چارلز فیلمور تناسخ را آموزش میدهند.
بهشت، آسمانها، هفت آسمان، پاک بوم، تیان، جنا، والهالا یا سامرلند، مکانی متداول مذهبی، کیهانی یا متعالی است که گفته میشود در آن موجوداتی مانند خدایان، فرشتگان، جن، مقدسین یا نیاکان محترم در آنجا حضور دارند. بر تخت نشسته، یا زندگی میکنند. بر اساس اعتقادات برخی ادیان، موجودات آسمانی میتوانند به زمین فرود آیند یا تجسم پیدا کنند و موجودات زمینی میتوانند در زندگی پس از مرگ به آسمان صعود کنند یا در موارد استثنایی زنده وارد بهشت شوند.
بهشت غالباً به عنوان «مکان برتر»، مقدسترین مکان، در تقابل باجهنم یا عالم اموات یا «مکانهای پست» توصیف میشود، صرفاً به خواست خدا در این جهان یا جای دیگر در انتظار انسانها هستند. برخی به احتمال وجود بهشت و جهنم بر روی زمین در جهان آینده معتقدند.
در هندوئیسم، بهشت را ساوارگا لوکا میدانند. هفت ناحیه مثبت وجود دارد که روح میتواند پس از مرگ به آنها برود و هفت ناحیه منفی. پس از اتمام اقامت خود در منطقه مربوط، روح با توجه به کارما در معرض تولد مجدد در اشکال مختلف زندگی قرار میگیرد. این چرخه میتواند پس از رسیدن روح به موکشا یا نیروانا شکسته شود. به هر مکان وجودی، اعم از انسان، روح یا خدایان، خارج از جهان ملموس (بهشت، جهنم، یا دیگر)، جهان دیگر گفته میشود.
جهنم، در بسیاری از سنتهای مذهبی و عامیانه، محل عذاب و مجازات در زندگی پس از مرگ است. ادیان با خداگرایان تاریخ غالباً جهنم را به عنوان یک مقصد جاودانه به تصویر میکشند، در حالی که ادیان معتقد تناسخ اغلب جهنم را به عنوان یک دوره واسطه بین حلول به تصویر میکشند. بهطور معمول، این سنتها جهنم را در بعد دیگری یا زیر سطح زمین قرار میدهند و اغلب شامل ورودیهای جهنم از سرزمین زندهها است. دیگر مقاصد زندگی پس از مرگ شامل برزخ است.
سنتهایی که زندگی پس از مرگ را محل مجازات یا پاداش نمیدانند، فقط جهنم را محل اقامت مردگان، قبر، مکانی بیطرف (به عنوان مثال، شئول یا هادس) که در زیر سطح زمین قرار دارد، توصیف میکنند.