با آماری فوقالعاده و تقریبا پس از پیروزی در همه چیز، باورش سخت است که او آخرین بازیش را در ۲۸ سالگی انجام داد. با این حال مارکو از قلمرو اعداد و تجزیه و تحلیل فراتر رفت. تماشای بازی او قابی از ظرافت و دقت بود
قسمت ۱: در آژاکس و قبل از آن
فان باستن وقتی شش ساله بود، آرزوی این را داشت که ژیمناست شود. مارکو مشتاق بود که مثل آنها، بدنش را بسازد و مهارتهایش را بهبود بخشد. جمعيت را در حالی که به تلویزیون خیره شدند به وجد بیاورد. مانند هر بچهی دیگری، او مصمم بود تا آرزویش را به حقیقت برساند. اما این آرزو از بین رفت یا بهتر است بگوییم: جایگزین شد.
در سال ۱۹۷۱ مارکو مجذوب نمایش ستارگان توتال فوتبال آژاکس بود. همان زمانی که یوهان کرایف نبض فوتبال را در دستانش داشت. فان باستن با تمام توان تلاش میکرد پلک نزند تا مبادا لحظهای از این نمایش خیره کننده را از دست دهد. سوت پایان بازی همزمان بود با پایان رویای گذرای ژیمناست شدن او. حالا دیگر او قهرمانان جدیدی داشت و همراه با آن رویای جدیدی را آغاز کرد. فان باستن در تیم آماتور جوانان EDO در زادگاهش اوترخت به فوتبال پرداخت. به قول خودش: من واقعا روی فوتبال تمرکز نداشتم، فقط از آن لذت میبردم. بازی زیبا در بهترین حالت یک سرگرمی ارزشمند برای او بود. اما استعداد عظیمش به زودی برای خودش و همهی اطرافیانش آشکار شد. حالا تمرکز او روی فوتبال دقیقتر شده بود و مارکو به نمایش خود و تشویقهای دیگران علاقهمند شد. فان با وجود اینکه هنوز یک نوجوان بود ولی جمعیت را مجذوب نمایشهای خود میکرد.
"کم کم داشتم بیشتر در فوتبال تخصص پیدا میکردم سپس به فکر حرفهای شدن افتادم."
مارکو در دفترچهای، یک ثبت دقیق هر چند مختصر از سالهای پایانی دوران جوانی فوتبال خود داشت. این دفترچه متعلق به همهچیز بود اما بیشتر صفحات به یادداشتهایی دربارهی روشهای پیشرفت در زمین بازی اختصاص داشت. در سن ۱۶ سالگی مارکو و برادرش برای تست باشگاه آژاکس دعوت شدند که یکی از آنها قبول شد. او مسیر طولانی را برای رسيدن به آژاکس طی کرد: یک سال در EDO، یک دهه در UVV و یک سال هم در Elinkwijk. رویای فان باستن دیکر داشت به حقیقت میپیوست. او زمانی تماشاگر بازی آژاکس بود و حالا خود میتواند برای آژاکس پا به میدان فوتبال بگذارد. او اولین حضورش در تیم بزرگسالان آژاکس را در ۳۰ آوریل ۱۹۸۲ تجربه کرد. او با یوهان کرایف تعویض شد و تنها پس از ده بعد گلزنی کرد. واقعیت این است که او هرگز از گلزنی دست نکشید. در اولین فصل حضور کامل او در تیم اصلی آژاکس فان باستن ۱۸ ساله ۲۵ بار به میدان رفت و ۱۳ گل به ثمر رساند. یک شروع بسیار هیجان انگیز و اطمینان بخش. او در آن زمان باید با یک مهاجم عالی دیگر به نام ویم کیفت رقابت میکرد. کسی که گلهایش به باشگاه در کسب عنوان قهرمانی اردیویسه در سال ۱۹۸۰ کمک کرده بود. یک سال قبل از ظهور هموطنش، و در سال ۱۹۸۲ به عنوان بهترین گلزن لیگ شناخته شد، همان سالی که آژاکس عنوان قهرمانی را از چنگ AZ بازپس گرفت. با این حال، کیفت آژاکس را ترک کرد. در طی چهار فصل بعدی، فان باستن با قاطعیت حمله آژاکس را رهبری کرد. او با به ثمر رساندن ۱۳۸ گل در ۱۴۵ بازی، تواناییهای خارقالعادهاش را به نمایش گذاشت. در فصل ۱۹۸۵/۸۶ با ۳۷ گل در ۲۶ بازی، کفش طلای اروپا را کسب کرد و جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین مهاجمان دورانش تثبیت کرد.
اهدای کفش طلا توسط کرایف
با پایان فصل ۱۹۸۶/۸۷ دوران حضور فان باستن در آژاکس به پایان رسید. پس از سه قهرمانی در اردویسه، سه قهرمانی در جام حذفی هلند، یک جام برندگان جام و تکمیل سفری به نام تبدیل شدن از یک پسر شگفتانگیز به گلزنی بیانتها. با مبلغ ۱.۵ میلیون پوند و انتقال به میلان او توانست دوران حضور خود را در روسونری آغاز کند.
سه تفنگدار، سه هلندی، چهار توپ طلا؛ فان باستن در آثمیلان
مراسم تاجگذاری او
در روزگاری که میلان در گرداب بحران مالی فرو رفته بود، تاجری به نام برلوسکونی باشگاه را خرید و تقریبا بلافاصله تمام بدهیها را تصویه کرد. در آوریل ۱۹۸۷ آریگو ساکی جانشین لیدهلم شد. در جایی دیگر در شهر آیندهوون، یک هافبک خاص با موهای بلند وجود داشت که توانست PSV را به دومین قهرمانی متوالی در لیگ هلند برساند. اما روابط او با مدیران باشگاه باعث شد او در آستانه خروج باشد. برلوسکونی تحت تاثیر استعدادش قرار گرفت و با پرداخت ۷.۷ میلیون یورو، گولیت را به باشگاه آورد. دومین تفنگدار روسونری، مارکو فان باستن بود که در سال ۱۹۸۷ به همراه گولیت به میلان پیوست. در اولین فصل حضور فان باستن در میلان او توانست ۱۹ بازی انجام دهد و ۸ گل بزند و ۳ پاس گل دهد. مصدومیت به او مجال بازی کردن را نداد. هر چند به شکل حیاتی بازگشت تا ناپولی رادر اواخر فصل شکست دهد و به میلان کمک کرد تا اولین اسکودتو خود را در ۹ سال گذشته به دست آورد. میلان با یک امتیاز کمتر از تیم دیگو مارادونا وارد ناپل شد. مارادونا از هواداران خواسته بود تا ورزشگاه سن پائولو را به قبرستانی برای مهمانان تبدیل کنند. واردیس در دقیقه ۳۶ میلان را جلو انداخت اما مارادونا قبل از نیمهی اول با یک ضربهی ایستگاهی نتیجه را به تساوی کشاند. فان باستن در نیمهی دوم وارد زمین شد و گل پیروزی را به ثمر رساند.
در تابستان آن دو یعنی گولیت و فان باستن به همراه رایکارد و رونالد کومان در مسابقات یورو، دنیای فوتبال را تحت تاثیر خود قرار دادند. فان باستن در این مسابقات همان والی مشهور را مقابل شوروی به ثمر رساند. هتریکش مقابل شوروی، گلزنی در فینال و نیمه نهایی و یک پاس گل در فینال و یکی هم در نیمه نهایی. در نهایت چنگ زدن در کفش طلای یورو.
همان والی مشهور به شوروی
سومین تفنگدار روسونری در سال ۱۹۸۸ از اسپورتینگ آمد. او کسی نبود جز فرانک رایکارد همتیمی سابق فان باستن در آژاکس که به دلیل درگیری با کرایوف بلافاصله به اسپورتینگ آمد. در دسامبر ۱۹۸۸ فان باستن اولین توپ طلای خود را به دست آورد. بعد از او به ترتیب گولیت و رایکارد قرار داشتند. این اولین باری بود که سه بازیکن از یک تیم، سه نفر برتر توپ طلا را تشکیل میدادند. در نیمهنهایی جام باشگاههای اروپا ۱۹۸۸/۸۹، میلان در بازی رفت با نتیجه ۱–۱ در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو به تساوی رسید. اما در سن سیرو اتفاقی غیرمنتظره رخ داد. دنیای فوتبال شاهد یک شکست سنگین ۵–۰ برای رئال مادرید بود، به دست تیم جاودانههای میلان. این یکی از بهترین نمایشهای میلان بود، یک نمایش کامل از تأثیر مثلث هلندی، زیرا هر سه آنها در این بازی گلزنی کردند. فان باستن در آن سال دومین توپ طلای خود را کسب کرد و نگینی را بر تاجش نهاد؛ ۳۳ گل و ۱۳ پاس گل در ۴۷ بازی، و همچنین دبل در فینال لیگ قهرمانان اروپا. مارکو فان باستن آخرین فصل خود بدون مصدومیت را تجربه کرد و با زدن ۲۵ گل یکی از اصلیترین دلایل موفقیت میلان در کسب عنوان قهرمانی سری آ بود. میلان در تمامی ۳۴ بازی لیگ بدون شکست باقی ماند، که این دستاورد تنها توسط یوونتوس در فصل ۲۰۱۱–۱۲ تکرار شد.
فان باستن در سال ۱۹۹۲ سومین توپ طلای خود را به دست آورد. او توانست اولین بازیکنی باشد که در یک بازی لیگ قهرمانان اروپا ۴ گل به ثمر رساند. اما امان از تکلی وحشیانه. او آخرین بازیش را در فینال چمپیونزلیگ در سال ۱۹۹۳ انجام داد. بازیای که مارسی توانست آثمیلان را ببرد.
آخرین بازی فان باستن
فروپاشی تاج و تخت
فان باستن کل فصل 1993–1994 را به دلیل مصدومیت دور از میادین گذراند و پیروزی میلان در سری آ و پیروزی 4–0 فینال لیگ قهرمانان اروپا مقابل بارسلونا در آتن را از دست داد. رایکارد قبل از شروع فصل به آژاکس بازگشت، در حالی که گولیت به سمپدوریا قرض داده شد. میلان با تنها 36 گل زده در 34 بازی، برای سومین بار متوالی سری آ را برد، اما تنها 15 گل دریافت کرد که تا حد زیادی به خط دفاعی قوی آنها بستگی داشت، با فرانکو بارسی و پائولو مالدینی به عنوان بازیکنان کلیدی. در نهایت، این پای او بود که نگذاشت به درخشش ادامه دهد و مارکو تصمیم به خداحافظی گرفت
او به سختی به زمین سن سیرو آمد. هواداران میلان نام او را فریاد می زدند. 18 آگوست 1995.
"جلوی 80000. من شاهد خداحافظی خودم بودم. مارکو فن باستن، دیگر نبود. داشتی کسی را تماشا می کردی که دیگر نبود. برای کسی که دیگر وجود نداشت کف می زدی. دویدم و دست زدم اما دیگر آنجا نبودم. غم از اعماق وجودم برخاست. غافلگیرم کرد آواز، کف زدن، همه چیز تحت کنترل بود، همانطور که می خواستم باشم، همانطور که احساس می کردم باید باشم. اگر واقعاً بخواهم همیشه توانسته ام این کار را انجام دهم. این بار هم فرقی نداشت."
فیفا خیلی زود قانون کارت قرمز مستقیم "تکل از پشت" وحشتناکی را که باعث کوتاهی دوران حرفه ای او شده بود، وضع کرد. سپ بلاتر در معرفی این قانون در سال 1994 گفت: «مارکو فان باستن معروفترین قربانی چنین خرابکاریهایی است اما متأسفانه تنها یکی از بسیاری از آنها»