طرفداری | امروزه تورنمنتهای بزرگ ملی به قتلگاه آرمانگراها تبدیل شدهاند. اگر دوست دارید یک سبک جاهطلبانه و تمامعیار یا یک فلسفه رمانتیک ببینید، خیلی خودتان را اذیت نکنید. در یورو از مرحله یکچهارم به بعد، یک تغییر فرهنگ فوتبالی داد؛ تا یکهشتم نهایی، عملکرد تیمها اهمیت داشت و «چگونگی» بردن و پیشروی در تورنمنت مهم بود.
فرانسه در جریان بازیهای یورو 2024 گل نزده و این موضوعی است که ذهن فرانسویها را مشغول کرده. یک خبرنگار سوئدی روز گذشته در نشست خبری دیدیه دشان در خصوص سبک بازی فرانسه سوال کرد و این پاسخ را گرفت:
تو سوئدی هستی؟ نه، تو یک خبرنگار فرانسوی با پوشش مبدل هستی! اگر حوصلهات سر رفته، یک بازی دیگر را ببین و بازی ما را تماشا نکن.
این دغدغهای است که انگلیس هم با آن مواجه است. گری لینه کر، مهاجم پیشین تیم ملی انگلیس که مجری ویژهبرنامه یوروی بیبیسی است، گفته بود نحوه بازی «کثافتگونه» انگلیس مقابل دانمارک در مرحله گروهی، توجیه چندانی ندارد. پس از سوت پایان بازیها، انگلیسیها هو میشدند و لیوانهای پلاستیکی به آنها پرت میشد؛ شرایطی که گرت ساوتگیت آن را «محیط غیرمعمول» توصیف کرده بود.
این در حالی است که هلندیها هم از نحوه صعود تیمشان از مرحله گروهی راضی نبودند چرا که بهعنوان یکی از تیمهای برتر سوم به مرحله حذفی راه یافتند. رونالد کومان درباره انتظارات بیشتری که از عملکرد تیمش میرفت، گفته:
ما میخواهیم فوتبال زیبایی به نمایش بگذاریم اما همیشه این کار شدنی نیست. این فوتبال در قالب تورنمنت است.
از طرفی دیدیه دشان در پنج تورنمنتی که با فرانسه تجربه کرده، چهار بار تیمش را به نیمهنهایی رسانده است. کومان برای اولین بار در 20 سال گذشته، هلند را به نیمهنهایی یورو رسانده است. این یعنی با یک تغییر نمودار از منفی به مثبت هستیم.
در پارک ترپتاور برلین، بنای یادبود جنگ شوروی وجود دارد که حامل یک پیام «لنینیستی-تروتسکیستی» است: «شاید هدف، وسیله را توجیه کند اما بهشرطی که در پایان چیزی برای توجیه وجود داشته باشد». از طرف دیگری این پیام، ماهیت ریاکارانه و ارتجاعی برخی از تفسیرها را روشن میکند. در فوتبال، همیشه قهرمانی چیزی است که اهمیت دارد و شعار معروف باشگاه یوونتوس این موضوع را بهخوبی توصیف میکند: «بردن مهم نیست بلکه تنها چیزی است که اهمیت دارد».
اسپانیا تنها تیم یورو 2024 بوده که انتظارات را برآورده کرده است. آنها تنها تیمی بودهاند که به مفهوم عبارت اسپانیایی “vencer y convencer” بهمعنای ببر و متقاعد کن، عمل کردهاند. سایر آرمانگراها مثل رالف رانگنیک در اتریش یا لوچانو اسپالتی در ایتالیا همه به کناری رانده شدند.
اسپالتی در مورد حذف ایتالیا در یکهشتم نهایی یورو و ناکامی در دفاع از عنوان قهرمانی گفت:
برای انجام «فوتبال تورنمنتی» باید بگویم نمیدانم چطور انجامش دهم. فکر میکنم من کمترین میزان تناسب برای اجرای ایده فوتبال نتیجهگرایانه را دارم.
اسپالتی نتوانست خودش را با سبک فوتبالی روبرتو مانچینی در یوروی سه سال پیش تطبیق دهد. در آن تورنمنت تا وقتی که آشیل لئوناردو اسپیناتزولا پاره نشده بود، ایتالیا یک فوتبال آرمانگرایانه با سبک تهاجمی، تسلط بر مالکیت و پرس از بالا ارائه داد اما پس از بازی با بلژیک، رویکرد تیم ملی ایتالیا تغییر کرد.
ایتالیا بهطور سنتی احتمالا بزرگترین مُجری «فوتبال تورنمنتی» است؛ فوتبالی که به دلاوری دروازهبان و تابآوری بالای مدافعان نیاز دارد، درست مثل عملکردی که دوناروما، بونوچی و کیه لینی در یورو 2020 به نمایش گذاشتند. با اینحال اسپانیا طی سالهای 2008 تا 2012 نشان داد چگونه میتوان با تکیه بر یک ایده بزرگ، جاهطلبانه و منحصربهفرد، تورنمنتها را فتح کرد. پس با توجه به این زمینه میتوان گفت «فوتبال تورنمنتی» یک استثنا است، نه قاعده. اگرچه میتوان درک کرد که چرا فوتبال فشرده، زشت و نامنظم در تورنمنتها برتری یافته است.
فوتبال باشگاهی بیش از هر زمان دیگری فوتبال ملی را به حاشیه رانده است. پیش از یورو و کوپا آمریکا که بهطور موازی با جام ملتهای اروپا در حال برگزاری است، مربیان ملی در سال 2024 چهقدر وقت داشتند تا با بازیکنان و تیمشان کار کنند؟ پاسخ بازه 10 روزه ماه مارس است؛ 10 روز در 6 ماه. در فصل باشگاهی که 9 ماه طول میکشد، میتوان به فرآیند تیم اعتماد کرد اما در یک تورنمنت ملی یک ماهه، همه چیز بازی به بازی پیش میرود.
وینچنزو مونتلا، سرمربی تیم ملی ترکیه در این خصوص میگوید:
هر بازی با بازی دیگر متفاوت است و به همین خاطر استراتژیها هم تفاوت دارند. بازیکنانی که من پیش از هر بازی در دسترس دارم، متفاوت هستند. تیمی که من در ذهن دارم را نمیتوان در عرض 40 روز ساخت. همیشه نمیتوان همان بازیکنان را داشت و اگر محرومیتها را در نظر نگیریم، قرار نیست همه بازیکنان با آن فرم مد نظر ما بازی کنند. در فوتبال امروز، با توجه به این که تورنمنت در پایان فصل باشگاهی برگزار میشود، داشتن یک ترکیب آرمانی غیرممکن است. دیگر در فوتبال ملی چیزی به نام ترکیب بینقص وجود ندارد.
بازیکنان فرسوده شدهاند چون بیش از هر زمان دیگری بازی میکنند. یورو از سال 2016 از 16 تیم به 24 تیم افزایش یافته است. لیگ قهرمانان اروپا بهزودی گستردهتر میشود و چند سالی است که یک تورنمنت جدید به نام لیگ کنفرانس اروپا میبینیم. در تابستان آینده، یک تورنمنت بزرگ بهنام جام جهانی باشگاهها شروع خواهد شد. برگزارکنندگان مسابقات، بازیهای بیشتری میفروشند و بازیهای بیشتر، پول بیشتر تولید میکند. با اینحال سرمربیها جلسات تمرینی کمتری در دسترس دارند و وقتی بازیکنان ریکاوری نکنند و زمان کم باشد، طبیعتا نمیتوان روی الگوهای بازی تیم خود وقت گداشت و چارهای جز تحلیل بازی حریف و کار روی ضربات آزاد نمیماند.
خیلی از تیمهای یورو شبیه به هم بازی میکنند و عمده تفاوت آنها، جزئیاتی مثل بازی با آرایش 5-2-3 در مالکیت است. بازیها گره میخورند و سطح شدت بازی پایین است. همه اینها باعث شده سه بازی از چهار بازی یکچهارم نهایی تورنمنتِ آلمان به وقت اضافه بروند. وقتی تماشاگران بابت بازیهای کسلکننده گلایه کنند، یک بازی متفاوت شروع میشود: سرزنش کردن بازی.
ساوتگیت، دشان و کومان همه نقصهای خودشان را دارند و گروگانِ انتخابهای خودشان هستند اما زمینهی بازی و پیامدها هم به کار آنها آسیب میزند. در واقع تجارت در حال کُشتن زیبایی است.
نشستخبری اخیر مارسلو بیلسا، سرمربی اروگوئه در کوپا آمریکا، زیباتر از خود فوتبال واقعی بود. همیشه تیمهای آمریکای جنوبی برای تورنمنتهای تابستانی شادابی بیشتری دارند چون لیگ داخلی این کشورها از فوریه یا مارس شروع میشود و همانطور که میدانید ماه اوت زمان شروع لیگهای اروپایی است. اگرچه تقریبا همه کشورهای متوسط به بالای فوتبالی آمریکای جنوبی براساس استاندارد باشگاههای اروپایی پیش میروند. راستی، از حرفهای بیلسا دور نشویم:
مسابقهای بود که اروگوئه بیشترین میزان دوندگی را داشت. مسابقه مقدماتی جام جهانی مقابل شیلی در ماه سپتامبر بود. در آن موقع 4 بازی از فصل اروپا گذشته بود اما حالا آنها بعد از 40-50 بازی در کوپا حضور یافتهاند. دو بار بازی در هفته در ماه سپتامبر با دو بار بازی در هفته در ماه نهم یا دهم فصل تفاوت دارد.
اروگوئه در تساوی بدون گل مقابل برزیل در یکچهارم نهایی کوپا آمریکا فقط سه فرصت ایجاد کرد و در نهایت در ضربات پنالتی به پیروزی رسید. بیلسا نقش خود در صعود اروگوئه به نیمهنهایی کوپا آمریکا برای اولین بار از سال 2011 را کمرنگ دانست. در واقع از 14 ماه پیش که او هدایت اروگوئه را به دست گرفت، شاهد انقلابی در فوتبال این تیم نبودهایم چرا که بیلسا میگوید ویژگی بازیکنانش چیزی است که تیمش را تعریف میکند.
در فوتبال امروز، چاره دیگری وجود ندارد و این برای بیلسا مایه اندوه است:
شک ندارم الان فوتبال در سراشیبی سقوط است. افراد بیشتر و بیشتری فوتبال میبینند اما جذابیتش کمتر شده زیرا در حال نادیده گرفتن چیزهایی هستیم که این بازی را به محبوبترین ورزش دنیا تبدیل کرده. روشی که حالا بازی میکنیم، از «بازی فوتبال» محافظت نمیکند بلکه به نفع تجارت است چون اولویت در تجارت این است که افراد بیشتر و بیشتری فوتبال ببینند. با اینحال من باور دارم به نقطهای میرسیم که این روند متوقف میشود.
هر چه زمان بگذرد، بازیکنانی که فوتبالشان چشمنواز باشد، کم و کمتر میشوند و به این ترتیب جذابیت فوتبال کاهش مییابد. به جایی خواهیم رسید که افزایش تصنعی تعداد بینندگان متوقف خواهد شد. فوتبال یک خلاصه پنج دقیقهای نیست بلکه ابراز یک فرهنگ است.
در فوتبال همیشه لحظات ناب اهمیت داشته اما باعث ایجاد جنبشهایی هم شده است. در عصر پیش از گلوبالیسم، کشورها هویت فوتبالی خودشان را داشتند اما حالا همه کشورها نمایندهای از یک فرهنگ دیگر هستند و همه چیز رنگوبوی مصنوعی شدن به خود گرفته است.
زوونمیر بوبان، مهاجم سابق تیم ملی کرواسی که حالا رئیس بخش فوتبال یوفا است، در این باره گفته:
فوتبال بیش از این که آمریکاییسازی شود، در حال مادیسازی شدن است. مدیران اجرایی دیگر از دل فوتبال بیرون نمیآیند. آنها درباره «صنعت» حرف میزنند و میگویند فوتبال، صنعت است. چی؟ فوتبال ورزش است، نه صنعت.
صنعت به بازیکنان و مربیانش پول بهتری نسبت به همیشه میپردازد اما به آنها بیشتر سخت میگیرد و زیبایی آسیب میبیند. نتیجه این است که تورنمنتهای ملی صرفا یک اتفاق تکراری هستند، مگر اینکه یک جام جهانی در فصل زمستان نیمکره شمالی و در بین یک فصل اروپایی برگزار شود. شاید آرمانگراها نیز به انجمن شاعران مرده بپیوندند.
به قلم جیمز هورنکسل از وبسایت اتلتیک