در سرتاسر فصل پیش، سرمربی درمانده منچستر یونایتد، دیوید مویس، به خاطر آنکه تقریباً به کلی بر بازی هوایی تکیه کرده بود، هدف حمله منتقدان بود. این گرایش زمانی به اوج تجلی خود رسید که قرمزها در بازی با فولام قعر جدولی، که به دسته پایین تر سقوط کرد، 81 سانتر به محوطه جریمه این تیم ارسال کردند؛ بیش ترین تعداد سانتر در لیگ برتر از سال 2006 تا آن موقع. دن برن، مدافع کاتجرز، این استراتژی را آخرین بار زمانی دیده بود که فوتبال نیمه-حرفه ای بازی می کرد و سرمربی فولام، رنه مویلنشتین، آن را "ساده" توصیف کرد.
دیوانگان تاکتیک، هزاران دایره بر روی سیستم ها بر صفحات کامپیوتری رسم می کردند؛ عاشقان آمار، پیوسته ما را با داده هایی که بیهودگی سانترها را تأیید می کردند، بمباران می کردند. همه چیز اندکی غیر قابل کنترل شده بود اما مسلماً سخنان آن ها بی پایه و اساس نبود. اکثر تیم های برتر دنیا با پاس های سریع و دقیق در یک سوم پایانی از خطوط دفاعی عبور و گل زنی می کنند. یونایتد به نظر کاملاً از انجام این کار ناتوان بود. وینگرها لب خط و هافبک های دفاعی نزدیک به مدافعین میانی می ماندند و این اغلب باعث می شد که وین رونی در دریایی از مدافعین حریف، غرق شده و به هنگام دریافت پاس، نتواند هیچ کاری از پیش ببرد.
از زمان آمدن لوئیس فن خال در تابستان، این شرایط به وضوح تغییر کرده است. پس از آزمون و خطاهای ابتدایی، این مرد هلندی یک نوع از خط میانی الماسی را انتخاب کرده و تأکید بر روی خلق حملات به واسطه مرکز میدان بوده است. اما اغلب اوقات در این فصل، قرمزها به هنگام در اختیار داشتن توپ بسیار زشت و نامطلوب بوده اند. بله، آن ها در بسیاری از بازی های شان، قسمت عمده مالکیت توپ را داشته اند اما خلق موقعیت شان تا به اینجای کار اصلاً چشم گیر نبوده است. باریکی شکل ترکیب آن ها به تیم های رقیب اجازه داده تا در عمق و فشرده باقی بمانند و بردهای یک گله در برابر امثال کریستال پالاس و استوک سیتی به علاوه تساوی این هفته در زمین استون ویلا همان نتایج نسبتاً غیر چشم گیر مد نظر ما هستند.
به طور خلاصه، تأکید یونایتد بر بازی هوایی از بیش از حد به کم تر از حد مناسب تغییر کرده است. فرآیند دِ-مویسینیزیشن هزینه خود را داشته است (این نکته را برای خاطر آن ها که به آمار گرایش دارند می گویم: یونایتد این فصل میانگین زیر 24 سانتر در هر بازی را داشته است؛ اگرچه این عدد توسط آنخل دی ماریا، که به نظر توانایی غیرطبیعی ارسال توپ از تقریباً هر نقطه از زمین را دارد، دستخوش تغییر می شود).
مراد از این بحث این نیست که یونایتد باید به روال قدیمی بمباران محوطه جریمه با سانترهای پیاپی بازگردد، حتی با داشتن رادامل فالکائو، که شاید بهترین مهاجم دنیا در بازی هوایی است؛ زیرا این سبک بازی، پیش رونده نیست و بعید است که برای شان لیگ برتر را به ارمغان بیاورد. اما عرض غیر از اینکه اجازه فرود آمدن سانترها را به محوطه جریمه می دهد، یک کارکرد ثانویه - اما با اهمیتی معادل بقیه مسائل - دارد. حضور وینگرها در یک سوم نهایی، رقبا را مجبور می کند تا پخش شده و از کل عرض زمین دفاع کنند، نه فقط محوطه جریمه. در ازای آن، فضای بیش تری برای سایر مهاجمین در مرکز ایجاد می شود. علاوه بر این باید به خاطر داشته باشیم که وینگرها در ضد حملات به مراتب از وینگ-بک ها برتر هستند.
باید اعتراف کرد که در حال حاضر، مصدومیت ها بازی با وینگرها را برای فن خال دشوار کرده اند. غیبت مدافعین کناری؛ یعنی لوک شاو و رافائل دا سیلوا، باعث شده که اشلی یانگ و آنتونیو والنسیا در نقش وینگ-بک ظاهر شوند اما اولی بی ثبات و دومی تقریباً کاملاً از دریبل کردن یار مقابل اش در یک موقعیت تک به تک ناتوان است و به جای آن، متوقف شده و توپ را به یکی از هم تیمی های اش پاس می دهد. البته در صورتی که یار مقابل اش جو الن باشد، قصه فرق خواهد کرد.
مسئله نفرات نیز وجود دارد. حتی اگر رافائل و شاو آماده باشند، تضمینی وجود ندارد که فن خال به توانایی های شان ایمان کافی داشته باشد تا در ترکیب اصلی قرارشان دهد. همچنین یانگ و والنسیا برای تیمی که از آن انتظار تلاش برای فتح لیگ می رود، بازیکنان بسیار متوسطی هستند و استفاده از آن ها در پست های تهاجمی، مشکلاتی در آن مناطق تیم به وجود می آورد و باعث می شود که بازیکنانی بهتر از آن ها از ترکیب بیرون بمانند. آنخل دی ماریا می تواند به جای یانگ در سمت چپ بازی کند اما عملکردش طی چند فصل اخیر نشان می دهد که وی در مرکز میدان بسیار بهتر بازی می کند.
و بنابراین راه حل واضح، سر زدن به بازار نقل و انتقالات است. طی چند روز اخیر، یونایتد در رسانه های متعددی به جذب گرت بیل از رئال مادرید با مبلغ وحشتناک 90 میلیون پوند لینک شده است. حال باید بدانیم که منبع این گزارش، نشریه ساندی اکسپرس است، که اگر بخواهیم مهربانانه حرف بزنیم، باید بگوییم که آنقدرها به دقت در اخبار نقل و انتقالات شهرت ندارد. اما از آنجایی که شیاطین در این فصل هزینه هنگفتی کرده و اشاره کرده اند که کارشان هنوز تمام نشده، تصور این انتقال، ورای مرزهای امکان نیست.
متأسفانه، قانع کردن رئال مادرید که آن ها گران قیمت ترین خرید فاتح لیگ قهرمانان و گل زنشان را نیاز ندارند، احتمالاً مانعی فائق نیامدنی خواهد بود. اما برخلاف آنچه ممکن است با اولین نگاه به نظر برسد، آمدن بیل اتفاق تجملاتی بیهوده ای نیست که منابع مالی منچستر یونایتد را هدر بدهد، بلکه یک قدم به سوی حل یک از بزرگ ترین مشکلات تاکتیکی فن خال خواهد بود.
به قلم جک سارجینت، خبرگزاری اسبی نیشن