به گزارش خبرگزاری تسنیم، مسعود حسنزاده که پس از حضور در داماش در لیگ چهاردهم به ذوبآهن اصفهان پیوست از شرایط تیم ملی راضی است. او میگوید هر چند نباید حریفان را دست کم گرفت اما تیم ایران شایسته قهرمانی است.
تو جزو بازیکنهایی هستی که برای اولین بار به تیم ملی دعوت شدی. اول برایمان از این بگو که فوتبالت را از کجا شروع کردی؟
من هم مثل همه بازیکنان فوتبالم را از زمین خاکی شروع کردم. در سیزده سالگی به صورت جدی وارد فوتبال شدم و همان زمان به تیم ملی دعوت شدم اما به خاطر اینکه به بیماری مبتلا شدم از تیم ملی خط خوردم.
پس با این حساب بعد 10 سال دوباره به تیم ملی دعوت شدی؟
از همان بچگی که کارم را آغاز کردم دوست داشتم روزی به تیم بزرگسالان برسم. برای رسیدن به این هدف تمام تلاشم را کردم. هر بازیکنی برای خودش هدفی دارد. دوست داشتم زودتر از اینها پیراهن ملی را به تن کنم. تلاشم را کردم و کم نگذاشتم. زمانی که کارم را در فوتبال شروع کردم همزمان درس هم میخواندم و اضافه بر تمرین تیمی تمرین انفرادی هم میکردم. دوست داشتم به هدفم برسم و خدا را شکر در سن 20 سالگی به لیگ برتر رسیدم. نیم فصل در داماش بودم و بد کار نکردم اما در تیم ملی دانشجویان مصدوم شدم و مدتی از میدان دور بودم. سال قبل هم در داماش خیلی خوب کار کردم و 5 گل زدم و 8 پاس گل دادم.
بعد هم به ذوب آهن آمدی و درخشش تو در لیگ آغاز شد.
وقتی به لیگ برتر آمدم دوست داشتم جزو بهترینها باشم و به تیم ملی برسم. حتی برای خودم این طور آینده را ترسیم کردم که لژیونر شوم. احساس میکردم بازی در لیگ برتر خیلی سخت است اما با شروع کارم در لیگ متوجه شدم با تمرین زیاد میتوانم خیلی چیزها را به دست بیاورم.
امسال هم قبل اینکه به ذوبآهن بیایم از چند تیم داخلی از جمله استقلال پیشنهاد داشتم اما با مشورتی که انجام دادم ذوبآهن را انتخاب کردم. آقای عابدینی هم خیلی به من کمک کرد. به هر حال ذوبآهن تیم مدیریتی خوبی داشت و بعد مشورتهایی که کردم به اصفهان آمدم. از همان اول خیلی زود دوست داشتم به تیم ملی دعوت شوم اما اول فصل مصدوم شدم و 5، 6 هفته دور از لیگ بودم. در ادامه فکر میکنم خوب کار کردم و 5 گل زدم و 5 پاس گل دادم.
البته ذوب آهن هم خودش خیلی خوب لیگ را شروع نکرده بود اما الان تیم شما به فینال جام حذفی رسیده و در لیگ برتر هم شرایطش بد نیست.
بله، درست است. 80،90 درصد تیم ما عوض شده بود و زمان میبرد که تیممان هماهنگ شود. شروع بدی داشتیم اما با هماهنگ شدن بازیکنان شرایطمان خوب شد. خدا را شکر بد نتیجه نگرفتهایم. به فینال جام حذفی رفتهایم اما فکر میکنم میتوانیم در لیگ جایگاه بهتری داشته باشیم.
در روزهایی که خوب نبودید بحث برکناری یحیی گلمحمدی هم بود اما آذری پشت سرمربی تیمش ماند.
صبر آقای آذری جواب داد. از حق نباید گذشت. آقا یحیی هم به لحاظ فنی هم به لحاظ اخلاقی مربی بسیار خوبی است و من در کنار او احساس راحتی میکنم.
سرانجام این عملکرد باعث شد که شما به تیم ملی دعوت شوی. وقتی شنیدی در لیست هستی چه احساسی داشتی؟
جالب است که برایتان بگویم که پدرم وقتی میخواست برای تعطیلات لیگ برنامهریزی کند اسم من را در برنامهاش نگذاشته بود و اطمینان داشت به تیم ملی دعوت میشوم. خدا را شکر با دعای پدرم به تیم ملی رسیدم. او خیلی به من کمک کرد. وقتی هم که شنیدم به تیم ملی دعوت شدم، دست پدرم را بوسیدم. اگر به موفقیتی رسیدهام از دعای پدر و مادرم بوده است. دوست داشتم زودتر به تیم ملی دعوت شوم اما واقعیت این است آن موقع استحقاقش را نداشتم و این بار فکر میکنم شایسته دعوت شدن بودم. امیدوارم همراه تیم ملی به استرالیا بروم. این یکی از آرزوهایم است. همچنین آرزویم بود که روزی با کیروش کار کنم.
پس به یکی از این آرزوهایت که کار با کیروش بود، رسیدی.
بله درست است. کیروش مربی بسیار بزرگی است و با تیمهای مطرحی کار کرده است. فکر میکنم آرزوی هر بازیکن ایرانی این باشد که زیرنظر این مربی کار کند. من هم به آرزویم رسیدم. امیدوارم از ایشان چیزهای زیادی یاد بگیرم.
در چند روز حضورت در اردوی تیم، جو تیم ملی را چطور دیدهای؟
بازیکنان حاضر در اردوی تیم ملی آنقدر خوب هستند که آدم احساس خوبی از بودن در کنارشان دارد. به ویژه بزرگترهای تیم که خیلی به بازیکنان جوان کمک میکنند.
جام ملتها را چطور میبینی. به قول کیروش بازی برابر تیمهایی مانند بحرین، قطر و امارات باعث سردرد میشود.
گروهمان سخت است. ما حق نداریم حریفانمان را دست کم بگیریم اما به هرحال ما هم ایرانی هستیم و میرویم که مبارزه کنیم. دوست دارم قهرمان شویم و شک نکنید قهرمان میشویم. با بودن کیروش مطمئناً میتوانیم به قهرمانی برسیم. هر چند نیاز حمایت همه جانبه هم داریم.
پس از خداحافظی علی دایی از تیم ملی معمولاً مهاجمان جایگزینش در تیم ملی با او مقایسه شدهاند. فکر میکنی میشود جای دایی را پر کرد؟
شک نکنید که دایی خواست و به موفقیت رسید. دایی هم یک ایرانی است و مایه افتخار همه ماست. او الگوی من است. تمام تلاشش را کرد و با زندگی و تمرین حرفهای به موفقیت رسید. اگر دایی الگوی من است، من هم باید از او الگوبرداری کنم تا به موفقیت برسم.
رقابت با مهاجمان فعلی تیم ملی را چطور میبینی؟
صددرصد خیلی سخت است اما هر چه حریف سر سختتر، مبارزه قشنگتر.