طرفداری | طی سالیان اخیر سرمربیان فوتبال هلند عملکرد چندان جالبی در فوتبال انگلیس به ثبت نمیرسانند. اتفاقی که باعث شده است لوک ادواردز از تلگراف به بررسی آن بپردازد.
هنگام معرفی رسمی آرنه اسلوت به عنوان سرمربی جدید لیورپول، با توجه به عملکرد متوسط مربیان هلندی در لیگ برتر، تردیدهایی در مورد توانایی او برای تداوم موفقیتهای یورگن کلوپ به وجود خواهد آمد. اسلوت کار فوق العادهای در فاینورد انجام داده است. تیم او پس از مدتها فصل گذشته اردیویسه را فتح کرد و امسال نیز به قهرمانی جام حذفی دست یافت. او تابستان گذشته به دلایل مشخصی گزینه تاتنهام برای جانشینی آنتونیو کونته بود. مرد هلندی تحسین بسیاری را دریافت میکند. با این حال، فاینورد در فصل جاری پشت سر آیندهوون در رتبه دوم قرار میگیرد. فصلی که آژاکس به عنوان موفقترین تیم تاریخ لیگ هلند، عملکرد کابوسواری داشته است. با بررسی عملکرد سرمربیان هلندی در فوتبال انگلیس، به الگوی مشخصی میرسیم.
بهترین عملکرد در بین سرمربیان هلندی لیگ برتر انگلیس:
نام سرمربی |
تعداد بازی |
برد |
تساوی |
باخت |
نرخ پیروزی |
اریک تن هاخ |
72 |
39 |
12 |
21 |
%54 |
گاس هیدینک |
34 |
18 |
12 |
4 |
%53 |
لوئیس فن خال |
76 |
39 |
19 |
18 |
%51 |
رونالد کومان |
123 |
55 |
27 |
41 |
%45 |
رود گولیت |
104 |
41 |
26 |
37 |
%39 |
مارتین یول |
202 |
75 |
51 |
76 |
%37 |
رنه مئولنستین |
13 |
3 |
1 |
9 |
%23 |
دیک ادووکات |
17 |
3 |
6 |
8 |
%18 |
حتی آن مربیانی که تا حدودی موفق بودهاند، دوران طولانیمدتی در لیگ برتر نداشتهاند. تنها مارتین یول، سرمربی سابق تاتنهام و فولام، توانسته بیش از ۲۰۰ بازی در لیگ برتر را تجربه کند. در واقع، تاریخ به ما نشان میدهد با وجود موفقیت بازیکنان سرشناس هلند در فوتبال انگلیس، سرمربیان این کشور در لیگ برتر با مشکل مواجه میشوند. همه آنها شخصیتهای متفاوت با نقاط قوت و ضعف مخصوص خودشان را داشتند. برخی حداقل در ابتدا تاثیر مثبتی روی تیمشان اعمال کردند، اما گاس هیدینک، لوئیس فن خال، رونالد کومان، دیک ادووکات، رود گولیت و البته اریک تن هاخ، همگی در اندازههای مختلف، نتوانستند موفقیتهای قبلی خود را تکرار کنند.
فقط تن هاخ نیست که با وجود دست و پا کردن نامی بزرگ برای خود در آژاکس، در پیادهسازی ایدههایش در منچستریونایتد به مشکل برخورده است. فصل اول او در اولدترافورد با کسب سهمیه لیگ قهرمانان و قهرمانی در لیگ کاپ همراه شد، او در فصل دوم برای دومین بار متوالی به فینال افای کاپ رسیده اما در این لحظه برای حفظ شغلش میجنگد. اگرچه برخی انتقادات از عملکرد او میتواند اغراقآمیز باشد. با توجه به جایگاهی که آرنه اسلوت قرار است در آن قدم بگذارد، آیا عملکردی مشابه برای او در لیورپول مورد قبول قرار میگیرد؟ بعید به نظر میرسد تنها یک جام لیگ کاپ طی دو سال ابتدایی با توجه به دستاوردهای کلوپ و کیفیت تیمی که به ارث خواهد برد، به عنوان موفقیت تلقی شود.
منصفانه نگاه کنیم با وجود این که اریک تن هاخ در فینال جام حذفی با برنده سریالی به اسم پپ گواردیولا مواجه خواهد شد، او شانس کسب دومین جام دورانش در اولدترافورد را دارد. طی دوران 11 ساله پسافرگوسن، تنها ژوزه مورینیو در منچستریونایتد موفقتر عمل کرده است. آرنه اسلوت در چنین محیطی گام میگذارد. با ذکر این نکته که تن هاخ نسبت به او در لیگ هلند موفقتر عمل کرده است .مربیان هلندی با وجود موفقیتهای کوتاهمدت نمیتوانند عملکردشان را ادامه دهند. لوئیس فن خال در منچستریونایتد جام برد. گولیت با چلسی افای کاپ را فتح کرد و با نیوکاسل نیز به فینال رسید. کومان با ساوتهمپتون ششم شد.
شخصیت رک هلندی منجر به تنش میشود
اینکه چرا مربیان هلندی در لیگ برتر انگلیس موفق نبودهاند، عجیب به نظر میرسد، چرا که در نگاه اول آنها شاید تطابق بیشتری با فرهنگ انگلیس داشته باشند. با توجه به فراوانی انگلیسیزبانان در هلند، مشکل زبان کمتر وجود دارد و هیچ یک از مربیان ذکر شده در بالا برای برقراری ارتباط با بازیکنان به مترجم نیاز نداشتند. با این حال، صراحت لهجه هلندیها شاید با برخی از بازیکنان سازگار نباشد. آنها در صحبتهای خود بسیار رک و صریح هستند. هنگامی که این موضوع را با رویکرد سنتی و سختگیرانه در سبک مربیگری ترکیب کنید، منجر به ایجاد تنش خواهد شد.
بازیکنان نیوکاسل که برای گولیت بازی میکردند، میگویند تکبر و نداشتن مهارتهای مدیریت بازیکنان توسط گولیت، عامل شکست او در سنت جیمز پارک بود، نه تاکتیکها یا دانش فوتبالی او. هرچه کمتر در مورد دوره کوتاه و فاجعهبار فرانک دیبوئر در کریستالپالاس صحبت شود، بهتر است. اما به عنوان یک نکته کلی، شاید دلیل ماندگاری کوتاهمدت مربیان هلندی در لیگ برتر این باشد که بازیکنان با تبدیل همکاری سرمربی هلندی از ماه به سال، دیگر نمیتوانند با او ادامه دهند. همچنین حس شوخطبعی در هلند با انگلستان بسیار متفاوت است. این ممکن است موضوعی به نظر کوچک برسد، اما در رختکن و تمرینات، شوخطبعی برای روحیه تیمی مهم است.
تصور اینکه هر یک از مربیان یاد شده برای کاهش تنش با بازیکنان و کارکنان خود، شوخی و خندهای داشته باشند، دشوار است. آیا ممکن است شما محیطی را ایجاد کنید که برای پرورش بازیکنان این لیگ بیش از حد دشوار و طاقتفرسا باشد؟ شاید این موضوع به نحوه مربیگری فوتبال در هلند مربوط باشد. برای کشوری با تنها 17.7 میلیون جمعیت، هلند همیشه در زمینه کیفیت بازیکنانی که پرورش میدهد، فراتر از حد انتظار ظاهر شده است. بخش زیادی از این موفقیت به خاطر نحوه پرورش بازیکنان از سن کم و تمرکز بر توانایی فنی به جای قدرت بدنی و آمادگی جسمانی است. روشهای تمرینی برای بازیکنان بزرگسال نیز مشابه است. همه بازیکنان از اینکه به آنها گفته شود کجا بایستند، کجا پاس بدهند، کجا با جزئیات ریز بدوند، لذت نمیبرند.
تفاوت ظریف اما اساسی بین تحمیل ایدهها و انتقال آنها وجود دارد. هلندیها تمایل دارند باور کنند که راه آنها تنها راه است؛ این که یک راه درست برای بازی وجود دارد و آن راه، ایدههای آنهاست که بر مبنای فوتبال مدرن پایهگذاری شده است. منصفانه اگر بگوییم، با توجه به میراث یوهان کرایف و آژاکس و تاثیر ماندگار آنها بر نحوه بازی، مربیان هلندی نیز به درستی به این موضوع اشاره میکنند .احتمالا و با وجود این که یک دیدگاه جسورانه محسوب میشود، بازیکنان لیگ برتر انگلیس نمیتوانند با رویکرد سرمربیان هلندی کنار بیایند.
موضوع دیگری به اسم مردانگی و غرور مردانه هم وجود دارد. سارینا ویگمن، سرمربی هلندی تیم ملی زنان انگلیس، موفقترین سرمربی فوتبال سهشیرها است. او در سال ۲۰۲۲ قهرمان یورو شد و در سال ۲۰۲۳ به فینال جام جهانی رسید. رویکرد او بسیار کلینگرتر است. او از بازیکنانش مراقبت میکند، روابط شخصی قویای میسازد، به شخصیت بازیکن به اندازهی فوتبال اهمیت میدهد. او به جای دیکته کردن، آموزش میدهد. بازیکنان انگلیس او را دوست دارند. شاید آرنه اسلوت بهتر است به جای تحمیل ایدههایش، با فراهم کردن آزادی عمل، خلاف سیاست هموطنانش، در لیگ برتر موفق شود. گاهی اوقات، چیزی فراتر از دانش فوتبال منجر به موفقیت میشود.
به قلم لوک ادواردز برای تلگراف