در بین لیگهای فوتبال کشورهای صاحب نام اروپایی از نظر فوتبال لیگ هلند یکی از قدرنادیدهترین لیگها به شمار میآید، لیگی که علیرغم اینکه جذابیتهای خاص خودش را دارد، اما نسبت به لالیگا اسپانیا، لیگ برتر انگلستان، بوندسلیگای آلمان و حتی لوشامپیونه فرانسه تعداد بینندگان و دنبالکنندگان خیلی کمتری دارد، در ایران نیز برنامه شبکههای ورزشی برای پوشش اردیویسه هلند صرفاً پخش کردن چندین بازی مهم این مسابقات است، مانند تقابل فاینورد - آژاکس یا تقابل آژاکس و آیندهوون. مسلما در چنین شرایط و چنین حالاتی بازیکنان و مربیان خوب این مسابقات بیشتر از دید بینندگان فوتبال و رسانهها پنهان میمانند و به همین دلیل هم بود که خبر انتخاب آرنه اسلوت به عنوان جایگزین یورگن کلوپ در لیورپول باعث تعجب همه هواداران این تیم شد و به سرعت موافقین و مخالفین زیادی پیدا کرد. موافقین حضور آرنه اسلوت در لیورپول او را یک "مربی هجومی" نامیدند و تضمین کردند که خاطرات بعضا بدی که هواداران منچستریونایتد با تن هاخ (که او هم در شرایطی مشابه و از آژاکس آمستردام به منچستریونایتد آمده بود) قرار نیست برای هواداران لیورپول تکرار شود، بسیاری از مخالفین حضور او هم اعتقاد داشتند که در شرایطی که مربیانی مانند فیلیک، زیدان، روبن آموریم و دی زربی در دسترس باشگاه بود رفتن این باشگاه به سراغ مربی مانند آرنه اسلوت یک اشتباه محض بود و باشگاه میتوانست بعد از شکست در جذب ژابی آلونسو به سراغ یک اولویت دوم بهتر برود.
نه چندان نام آشنا، حتی گمنامتر از تن هاخ
اما برای مدیران باشگاه لیورپول داستان فرق میکرد، آنها به دنبال یک سرمربی "قانع" بودند که در نقل و انتقالات انتظار چندان زیادی از باشگاه نداشته باشد و بعد از هر ناکامی باشگاه را مقصر ناکامی خود نداند، قطعا در این آزمون تعداد بسیار زیادی از مربیانی که آنها برای هدایت تیم بعد از رفتن یورگن کلوپ در نظر داشتند مردود میشدند و به این ترتیب آرنه اسلوت تبدیل به اولویت دوم این باشگاه بعد از ژابی آلونسویی میشد که ترجیح داد با رد پیشنهادات باشگاههای بزرگ اروپا، یک فصل دیگر هم در بایرلورکوزن باقی بماند. به هر حال اینکه بگوییم آرنه اسلوت به زودی همانند هموطن و رقیب سابقش اریک تن هاخ در جزیره با مشکل رو به رو میشود یا اینکه از او یک ژوزه مورینیوی جدید بسازیم هر دو مصداق ضرب المثل معروف "یک طرفه به قاضی رفتن است"
- مشکلاتی که احتمالا اسلوت در جزیره با آنها رو به رو میشود
دوباره تقابل، اینبار در جزیره
فشار کاری سرمربیگری در رقابتهایی همانند اردیویسه هلند و رقابتهای سطح دوم فوتبال اروپا اصلا همانند رقابتهایی مثل لیگ قهرمانان اروپا و لیگ برتر انگلیس نیست و آرنه اسلوت قبل از ورود به لیورپول باید خودش را برای مقابله با خبرنگاران و روزنامههای خردهگیر انگلیسی آماده کند. البته با توجه به اینکه آرنه اسلوت در ابتدای فصل گذشته پیشنهاد دنیل لوی برای سرمربیگری در تاتنهام را رد کرده بود، میشود گفت که او نیز به خوبی با شرایط لیگ جزیره آشنا است و قطعا خودش خوب میداند که احتمالا اولین و بزرگترین معضل او در لیورپول سر و کله زدن با مدیران باشگاه در نقل و انتقالات است. البته که با توجه به اخبر روزهای گذشته، ظاهرا مسئولیت جدب بازیکن در نقل و انتقالات تمام و کمال بر عهده مدیران باشگاه است و آرنه اسلوت صرفاً وظیفه آمادهسازی تیم برای حضور قدرتمند در فصل ۲۰۲۵ - ۲۰۲۴ را بر عهده دارد.
از سمتی نگرانی اکثر لیورپولیها این است که با توجه به پیشینه اسلوت یک اریک تن هاخ جدید پا به تیم آنها گذاشته باشد. البته که اسلوت و تن هاخ از بسیاری از جهات به هم شبیه هستند، آرنه اسلوت در هلند در ۱۳۱ بازی به این نتایج رسیده است: ۹۰ برد، ۲۵ تساوی و ۱۶ باخت. به عبارتی دیگر به ۶۸ درصد برد رسیده است. تیم او همچنین آمار ۲.۳۴ گل زده در هر بازی و میانگین ۱.۱۱ گل خورده را ثبت کرده؛ آماری که برای تنهاخ در هلند اینگونه بود؛ ۲۲۸ بازی، ۱۵۳ برد، ۳۵ مساوی و ۴۰ باخت با ۶۷ درصد پیروزی. میانگین گل زده تیم تنهاخ ۲.۴۵ و میانگین گل خورده آنها عدد ۰٫۹۹ را نشان میدهد. آماری که نشان میدهد تن هاخ در هلند آمار بهتری از آرنه اسلوت داشته است، البته که فوتبال ورزش روی کاغذ نیست و بخش اعظم این ورزش در مستطیل سبز رقم میخورد.
نباید تسلیم شوی
آخرین فصل حضور یورگن کلوپ در لیورپول به شکل نه چندان جالبی در حال اتمام است و حالا هواداران امیدوارند که با حضور آرنه اسلوت در تیمشان بتوانند خاطرات تلخ این فصل را فراموش کنند، بگذریم. یکی از مشخصات تیمهایی که اسلوت مربیگری کرده است این است که آنها بارها و بارها در طول مقطعی که اسلوت هدایتشان را بر عهده داشت با گلزنی در دقایق پایانی از شکست فرار کرده اند که این نشان از روحیه شکست ناپذیری در تیمهای آرنه اسلوت دارد.
نظر نویسنده مطلب:
در سالهای گذشته چندین دیدار فاینورد را با مربیگری آرنه اسلوت تماشا کردهام و به نظرم بر خلاف نتایج نسبتاً خوبش، تیمش سبک بازی چندان جالبی ندارد. پاسهای عرضی زیاد برای رسیدن به دروازه رقیب، تاکتیکی خوابآور که احتمالا صدای ژورنالیستهای انگلیسی را بعد از اولین ناکامی در خواهد آورد.
اسلوت بسیار از تن هاخ خوششانستر است، زیرا تن هاخ در زمان آمدن به منچستریونایتد پا در ویرانهای گذاشت که شش سال بود رنگ جام به خود ندیده بود، اما درباره لیورپول باید گفت که یورگن کلوپ از لحاظ ترکیب، تیمی عالی را در اختیار مرد هلندی میگذارد؛ ترکیبی از بازیکنان باتجربه و جوانی که زیر نظر کلوپ رشد کردهاند و حالا جزو بهترینهای انگلیس هستند.
به هر حال، هواداران لیورپول امیدوار هستند که تشابه تن هاخ و اسلوت، صرفا یک "تشابه ظاهری" باشد...