طرفداری | داستان رویارویی بایرن مونیخ با تیمهای لندنی داستانی پرنشیب و پرفراز است. دو روی یک سکه. داستان نفرین ها و خرافات آمیخته با حقیقت. اگر اهلش باشید؛ مونیخی ها در 5 سفر اول خود در لندن هیچگاه پیروز نشدند. از سال 1982 تا 2005. در سالهای دشوار دههی 80 و در دو ملاقات با تاتنهام، در آغاز قرن جدید و دو بازی با آرسنال و یک بازی برابر چلسی با فلیکس ماگات.
سپس زمان فتوحات فرا میرسد. اولین برد در لندن توسط یوپ هاینکس به دست میآید. برابر آرسنال. در فصلی که بایرن در فینال ومبلی تاج پادشاهی اروپا را بر سر مینهد. این آغاز یک روند مهار نشدنی ست. 5 برد در 6 سفر به لندن. شکست هر سه تیم بزرگ شهر، آرسنال، چلسی و تاتنهام. 20 گل زده در 6 بازی...
حالا و در دورانی دیگر، سایههای تاریک، چون ابرهای تیره و تار لندن، روی سر غول باواریایی سایه افکنده اند. قهرمانیهای داخلی، پس از 11 سال به سرابی تبدیل شدهاند و تنها جام باقی ماندهی فصل، بزرگترین و دشوارترین آنهاست.
چه شبیه ژرمنها اهل حساب و کتاب باشید و خروجی تصمیمات مدیران را دلیل آن بدانید، چه اهل خرافات و معتقد به نفرین 11 سالهی تمام تیمهای آلمانی پشت سر بایرن مونیخ و چه با طرفداری منتقد از سانه. موسیالا، کیمیش و گورتسکا و ستون فقرات تیمی که «روح بایرن مونیخ» در آن یافت نمیشود، همگی در «بدترین فصل بایرن» در یک دههی اخیر تا بدینجای کار توافق خواهیم داشت.
این در حالیست که در سوی دیگر میدان، همه چیز برعکس است. آرسنال، حریف لندنی، در حال سپری کردن بهترین فصل خود در طول این دهه است. آنها در کورس قهرمانی لیگ برتر میتازند بار دیگر، در لیگ قهرمانان حاضر هستند.
هیچ چیز مطابق روال بازیهای پرشمار میان دو تیم در طول 11 ساله گذشته نیست. آمار مسابقاتی که در مجموع با 21 گل مونیخی، سه برد 5-1 و برتری مطلق به پایان رسیده منطقا تاثیری بر بازی امشب نخواهند گذاشت.
توماس توخل، در سختترین روزهای زندگی خود به چیزهایی فراتر از اعداد برای تبدیل مساوی 2-2 بازی رفت، به راهی برای صعود به نیمه نهایی نیاز دارد. به برانگیختگی کامل بازیکنان، به بهره گیری از پتانسیل کامل فنی و روحی بازیکنانی که مثل آب خوردن در بازی برگشت لاتزیو را شکست دادند و البته به تجربیاتی از دل تاریخ باشگاه، در سفرهای دور و دراز به پایتخت قدیمی فوتبال جهان. به تجربیات سفرهای بایرن مونیخ، به شهر لندن و پس از آن، پذیرایی از میهمانان لندنی. آنچه بایرن برای غلبه بر آرسنال از گذشتههای خود به آن نیاز دارد:
تشویق، آنسوی مه
تاتنهام هاتسپر؛ 1982/83
دههی هشتاد و پس از آن دههی 90 نفرینی سیاه برای باواریاییها برابر رقبای انگلیسی است. از حذف برابر غول بی رقیب دههی 80، لیورپول تا باخت به ناریچ سیتی و همچنین از دست دادن ناباورانه دو فینال برابر استون ویلا و منچستریونایتد. چقدر از این نفرین، متعلق به آه طرفداران لیدزیونایتد پس از فینال سال 1975 است؟ آن بازی برتر لیدزی ها و مکر قیصر، گرد مولر، سپ مایر و دیگران.... کسی چه میداند؟
پس از دو شکست بدنام برابر لیورپول به لطف قانون گل زده، و استون ویلا در فینال معروف سال 1982 مسیر اروپایی بایرن در فصل 1982/83 و در مسابقات جام برندگان جام اروپا پس از عبور از تیم تورپیدو در شوروی به تاتنهام هاتسپر میرسد. اولین سفر اروپایی تاریخ باشگاه به لندن.
دو باشگاه، در دو مسیر متفاوت قرار دارند. مونیخی های پس از سالهای درخشان با ادو لاتک و دتمار کرامر، با پال سرنای مجار روزهای دشواری را تجربه میکنند. و در سمت مقابل، تاتنهام با ورود ریکی ویلای آرژانتینی، برای دومین فصل پیاپی پس از یک دهه بار دیگر در مسابقات اروپایی حاضر شده. سفر مونیخی ها به لندن، مطابق انتظار سفر دشواری ست. کلاوس اوگنتالر، مدافع بایرن دربارهی آن بازی میگوید :
این روزها، مردم جوری دربارهی پرس صحبت میکنند که انگار چیزی جدید در فوتبال است. ما در آن دوران برابر رقبای سرسخت انگلیسی تا پای جان این کار را انجام میدادیم. هیچگاه نبرد با ارچیبالد در تاتنهام را فراموش نمیکنم.
روند بازی نیز حرفهای اوگنتالر را تصدیق میکند. نبردی سخت، دشوار و پایاپای. بازی که با مساوی 1-1 و حوادث کوچک و بزرگ و بحثهای داوری به پایان می رسد.
بازی برگشت اما داستان خود را دارد. بازی، با تصاویری معرکه از فوتبال در مه و قابهای عکاسان از نبردهای مبهم بازیکنان در المپیک اشتادیون مونیخ در آن جاودانه میشود. مه، بیش از حد معمول به نظر میرسد. تصاویر تلویزیونی، قابل تشخیص نیست و مربیان از روی نیمکتهای چوبی ورزشگاه، بارانی به تن و کلاه بر سر، به جای تلاش بی ثمر برای تماشای بازی، پیپ دود میکنند.
روی سکوهای طرفداران اما اتفاقات دیگری در جریان است. 55 هزار نفر، در یک شب وسط هفته ماه نوامبر، و در تورنمنت جام در جام اروپا یک رکورد خاص به نظر میآید.
با ارسال پل برایتنر، دیتر هونس مهاجم غول پیکر باواریاییها، با ضربهی سر دروازهی ری کلمنس را باز میکند. یک گل مرسوم انگلیسی، به یک باشگاه انگلیسی. در دورانی که حضور تیمهایی از دو کشور در زمین رقیب، یک اتفاق نادر و یک نبرد حقیقی به شمار میرود.
گزارشهای متعددی از طرفدارانی ثبت شده که در آن بازی، در ورزشگاه حاضر بودند اما به خاطر مه گلها را ندیدند. در آغاز نیمه دوم هونس خیلی زود گل بعدی خود را میزند. سپس برایتنر و در پایان کارل هاینتس رومنیگه کلکسیون معرکه بهترین بازیکنان آن تیم بایرن را در لیست گلزنان تکمیل میکنند.
برای تاتنهام نیز کریس هاتن، بازیکنی در این زمان او را روی نیمکت ناریچ و چند تیم لیگ برتری دیگری دیدهایم تک گل تیم را به ثمر میرساند، هاتن، به خوبی آن بازی را به یاد میآورد:
من گل زدم، اما گلر آنها آن شبی عالی بود. نمیدانم اصلا طرفداران میتوانستند ژان ماری فاف را ببینند یا نه اما پشت دروازه مدام نامش را صدا میزدند و تشویقش میکردند.
حمایت طرفداران، فارغ از تمام شرایط حاشیه ای بازی، به خودی خود پیشران تیم است. اتفاقی که در بازی بعد، ساده لوحانه فراموش میشود. به نظر میرسد بازی با یک تیم اسکاتلندی، که نه سلتیک است و نه رنجرز و طرفداران شناختی از آن ندارند، برای مردم باواریا جذابیتی ندارد. در آن بازی، فقط 22 هزار نفر به استادیوم میآیند.
سگهای دونده در وسط زمین
آرسنال
2017- 2015- 2014- 2013
نکات آن 4 بازی پرشمار است. بایرن مونیخ، تحت هدایت یوپ هاینکس، کارلو آنچلوتی و دو بار پپ گواردیولا و در 5 فصل، 4 بار با آرسنال روبرو میشود. در مجموع 8 مسابقهی رفت و برگشت 21 گل به آرسنال میزند، فقط در یک بازی بیش از یک گل دریافت میکند و در تمام دیدارها، تیم پیروز در مجموع دو بازی رفت و برگشت است.
شاید بتوان به کمک ونگر آمد و این را به اقبال کوتاه او نسبت داد که در بدترین دوران خود روی نیمکت توپچیها، گویهای قرعه به طور مداوم نام آرسنال را مقابل نام بایرن مونیخ و بارسلونا قرار میدادند.
نگاهی به ترکیب آرسنال در آن بازیها، بیشتر حس همدردی با آرسن را بر میانگیزد: در بازی سال 2013، ونگر مجبور است فابیانسکی را حتی با وجود دوری یک ساله از میادین جانشین شزنی کند و در دو سمت دفاع، برای مهار آرین روبن و فرانک ریبری دل به جنکینسون و گیبز ببندد. یک سال بعد امید او برای گلزنی در خط حمله در غیاب الیویه ژیرو یایا سانوگوست و در دو بازی سال 2017 که آرسنال در مجموع رفت و برگشت 10-2 شکست میخورد، زوج موستافی و کوشیلنی مامور مهار روبرت لواندوفسکی است.
با این وجود نباید به استیلای سه مربی بزرگ و نوع بازی مونیخی ها در آن چهار جدال بی اعتنا بود. و از میان نکات فراوان و ترفندها و استراتژیهای اتخاذ شده توسط پپ، هاینکس و کارلتو شاید بتوان یکی را به عنوان وجه مشترک و همچنین درسی مفید برای توماس توخل در بازی امشب برگزید.
از مجموع 21 گل به آرسنال در آن 4 بازی، 7 گل به هافبکهای میانی اختصاص دارد. داستان شیرین، در دقیقه 7 بازی سال 2013 در امارات، با پاس به بیرون توماس مولر، دقت و شدت همیشگی تونی کروس و نشاندن توپ در سه جاف دروازهی آرسنال آغاز میشود.
کروس پایهگذار برد فصل برابر آرسنال نیز هست. سپس این شواینی ست که در سال 2015 و در مونیخ گل لوکاس پودولسکی و تلاش آرسنال برای جبران باخت 2-0 بازی رفت ناکام میگذارد. در دو بازی از نبردهای 5 گله تنها بازیکنانی که بیش از 1 گل میزنند هافبکهای میانی هستن. تیاگو آلکانترا و آرتور ویدال.
نه تنها در گلزنی، که در جدالهای تن به تن نیز نقش هافبکهای میانی کلیدی است. شواینی، خاوی مارتینز، لوئیز گوستاو، ویدال و تیاگو برابر آرتتا در نقش رهبر خط میانی آرسنال، جک ویلشر، آرون رمزی، سانتی کازورلا و گرانيت ژاکا، با رد و بدل کردن پاسهای پرشمار، برتری در دوئلها، ربودن توپ و... نبض بازی را از حریف میگیرند و پایه گذار بردهای پرگل باواریاییها میشوند.
در بازی سال 2017، ژابی الونسو، در مجموع 28 نبرد یک به یک را از چمبرلین، کوکلن و اوزیل میبرد. هر سه هافبک میانی بایرن در آن بازی پیشتاز لمس توپ در میان 22 بازیکن حاضر در زمین هستند.
در بازی 2015 و در مونیخ که اولین برد 5-1 باواریاییها رقم میخورد، تیاگو آلکانتارا با 149 لمس توپ آمار معرکه ای را خلق میکند. ژابی الونسو با 123 لمس توپ دوم است و این در حالیست که نفر اول آرسنالی ها در این فهرست، مسوت اوزیل با 61 بار لمس توپ است.
این اعداد در بازی رفت امسال به شکل چشمگیری تغییر و کاهش پیدا کرده است. نه لایمر و نه گورتزکا در آمار، صدرنشین نیستند. بیشترین موفقیت دوئلها، متعلق به هری کین است. بیشترین لمس توپ توسط رایس انجام گرفتهو در فهرست بایرن، دایر با 69، دیویس با 62 و موسیالا با 54 نفرات بعدی هستند.
اگرچه تفاوتهای ماهوی سبک و فلسفهی توخل با مربی مثل گواردیولا قابل درک است و میتوان نقش حقیقی هافبکهای میانی در تیم توخل را در پاس گل تماشایی و تکضرب گورتسکا به گنبری دید اما، برای تسلط بر حریفی که برای تقویت خط هافبک خود، امسال گرانترین خرید تاریخ باشگاه، دکلان رایس 100 میلیون یورویی را انجام داده ، هافبکهای میانی، به تکاپوی بیشتر، در دفاع و حمله و شهامت بیشتر در نواختن شوتهای پشت محوطهی جریمه نیاز دارند.
خودت را از شر آنها را رها کن
آرسنال
2000/01
بازی آخر دور دوم گروهی لیگ قهرمانان میان بایرن و آرسنال، بازی مرگ و زندگی برای دو تیم است. بایرن 10 امتیازی، بالاتر از لیون و آرسنال 7 امتیازی ایستاده. با توجه به بازی مستقیم بایرن و آرسنال، و بازی همزمان لیون با اسپارتاک مسکو هر سه تیم شانس صعود به دور بعد را دارند. بازی بایرن آرسنال، تحت تاثیر یک نبرد کلیدی است: جووانی البر مهاجم خوش قریحه برزیلی بایرن برابر تونی آدامز کاپیتان آرسنال.
در بازی رفت در هایبری، تیم ونگر دست برتر را دارد. در ترکیب آرسنال فقط 3 بازیکن انگلیسی حضور دارند که این برای رسانهها و تماشاگران، چیز عجیبی در آن سالهاست. ونگر، تیم خود را با ستارگان بین المللی ساخته. آنری، پیرس و ویرا هموطنان سرمربی، در کنار کانو و لیونبرگ مردان کلیدی آرسنال هستند. تیمی که پیش از بازی، کیکر آن را «تیمی پرستاره» وصف میکند.
آرسنال با گل زودهنگام آنری پیش میفتد. بین دو نیمه فریادهای اشتفان افنبرگ در رختکن هایبری در گوش بازیکنان میپیچد :
این بازیای است که میتواند به یک شکست افتضاح تبدیل شود... حواستان را جمع کنید
در نیمهی دوم کانو اختلاف را دوبرابر میکند. اما بلافاصله و دو دقیقه بعد، تارنات بایرن را به بازی برمیگرداند و دقایقی بعد، مهمت شول، با کاتی فوق العاده به یک ضربه ایستگاهی گل مساوی را میزند. چه اهمیتی دارد که مرد ترک تبار ژرمنها پس از نواختن آن ضربه نقش زمین شود؟
در بازی رفت، مشکل اصلی بایرن جای دیگری است. ونگر موفق میشود مهاجمان مونیخی را مهار کند. و این، به برتری مطلق تونی آدامز برابر البر باز میگردد. مهاجم برزیلی میگوید :
در تمام دوران حرفهای هیچگاه اینگونه سایه یک مدافع را بالای سرم حس نکرده بودم. در همان بازی، بلافاصله به بازی برگشت فکر کردم. اینکه چطور از شر این مدافع معرکه خلاص شوم. من آمادهی نبرد با او شدم.
بازی برگشت در مقابل 58،000 تماشاگر در المپیک اشتادیون مونیخ برگزار میشود. برکمپ به دلیل ترس از پرواز غایب است و سایر بازیکنان در ترکیب دو تیم حاضرند.
فقط 10 دقیقه برای جوانی البر کافیست تا به قول خود وفا کند. پاس بیرون پای افنبرگ، لیزارازو را از سمت چپ راه میاندازد. یک ارسال عمقی به داخل محوطهی جریم، گریز البر از چنگ آدامز و یک ضربهی سر شیرجه ای مقابل دیوید سیمن کار را آرسنال را یکسره میکند. این، تنها گل بازی و ادامه راه بایرن، در فصلی است که به قهرمانی در فینال سن سیرو منتج میشود.
درس اول
در بازی رفت هری کین، بیشتر از هر بازیکن دیگری در زمین، در دوئل های یک به یک شرکت میکند. در 11 تای آنها پیروز است و در 8 مورد بازنده. کین در 57 درصد دوئل های زمینی پیروز است و 60 درصد دوئل های هوایی. این، تقریبا مشابه آمار هالند برابر مدافعان آرسنال در بازی چند هفته قبل لیگ برتر است. (50 موفقیت در دوئل های زمینی و 63 در صدر در دوئل های هوایی)
با این حال، مشکل بزرگ در وظیفهی اصلی هری کین است، علیرغم نواختن خونسرد و عالی آن پنالتی و ادامهی رکورد مرگبار گلزنی برابر آرسنال، کین به چیزهای بیشتری نیاز دارد. سالیبا و گابریل، زوج فوق العاده خط دفاع آرسنال، با کمک جورجینیو و رایس راه حضور کین در محوطهی جریمه را میبندند. تنها یک لمس توپ در طول 90 دقیقه، عددی که در مقیاس کین و با آماری مثل 9 بار لمس توپ در دو بازی برابر گالاتاسرای در دو گروهی باید پیشرفت کند.
شاید هری، در یکی از آن درگیریها با سالیبا و گابریل، تصمیم خود را گرفته باشد.... به آخرین تلاش های او برای فتح جامی در این فصل نگاه کنید...
درس کوتاه دوم:
راستی چه کسی قرار است امشب در رختکن تیم فریاد بزند و تیم را بیدار کند؟
آتش دو بار یک جا را نمیسوزاند!
آرسنال
چلسی
2004/05
همه چیز به دروازهبانان باز میگردد. در یک عصر سرد ماه فوریه سال 2005، در مونیخ، یورگن کلینزمن به دنبال پاسخ معمایی حل نشدنی، روی سکوهای استادیوم المپیک مونیخ میگردد. معمای گلر اول تیم ملی آلمان، در جام جهانی 2006.
رقابت میان دروازه بانی که در فصل قبل، درون دروازهی تیم شکست ناپذیر باشگاههای انگلیس، آرسنال ایستاده و برترین دروازهبان و بازیکن دوره قبلی بازیهای جام جهانی. ینس لمن یا الیور کان؟
کلینزمن نیز بعد از برد 3-1 بایرن در بازی رفت پاسخی برای این سوال ندارد:
هر دو بازی بی عیب و نقصی داشتند.
تک گل کولو توره در مونیخ، امیدهای آرسنال را در بازی برگشت، و در استادیوم هایبری زنده نگه میدارد. چیزی که اولی هونس آن را "گل آزار دهنده" مینامد و اولیور کان عاملی برای ورود به "یک جهنم حقیقی" در هایبری.
در بازی برگشت با حضور بالاک خط میانی بایرن نظم میگیرد و اجازه نمیدهد آرسنالی ها یکپارچه حمله کنند. استفاده از دمیکلیس در پست هافبک دفاعی جلوتر از لوسیو و رابرت کوواچ باعث میشود بایرن نبض بازی را بر عهده بگیرد.
سرانجام و پس از 66 دقیقه، تیری آنری آرسنال را به خواستهی خود میرساند. گل اول گانرز و تلاش مرگبار برای به ثمر رساندن بعدی. آنری، برکمپ، پیرس، فن پرسی، ره یس، لیونبرگ.... این بار اولی کان سد محکمی برابر آرسنالی هاست و به کمک خط دفاع اجازه نمیدهد گل دیگری به ثمر برسد. صعود به یکچهارم نهایی، به معنی سفر دیگری به لندن است. این به زمین تیمی که نخستین سالهای طلایی حضور در لیگ قهرمانان اروپا را با آبراموویچ تجربه میکند. چلسی، و ستارگان تیم ژوزه مورینیو.
بازی استمفوردبریج ، متعلق به فرانک لمپارد است. سوپر فرانکی دوبار پیاپی در لندن دروازهی بایرن را باز میکند. قلب برد 4-2 چلسی، با درخشش شماره 8 میتپد.
پیش از بازی برگشت، فلیکس ماگات هشدار میدهد :
باید به درستی دفاع کنیم. در این صورت خطر لمپارد نیز برطرف خواهد شد.
در مونیخ اما انگار صحبتهای ماگات آنقدرها هم جدی گرفته نمیشود. جو کول از سمت چپ نفوز میکند و توپ ارسالی او بدون مزاحم به فرانک لمپارد یارگیری نشده میرسد. لمپارد نیز بی دردسر توپ را از مقابل لوسیو و کان عبور میدهد. بایرنی ها به آب و آتش میزنند. گلهای پیزارو، گررو و شول، با گل دیگری از درگبا خنثی میشوند و بایرن در مجموع 5-6 بازی را میبازد.
در استادیوم امارات، ساکا، همان کاری را انجام میدهد که بارها انجام داده. از کناره ها نفوذ میکند و شوتی به سوی دروازه روانه میسازد. پیش از گل تروسار تیز، دریبل های ژسوس، یک حرکت تکراری از سوی مهاجم برزیلی است. آنچه بایرن به آن نیاز دارد، درس گرفتن از تجربههای قدیمی است. شبیه روش مقابله با برکمپ و آنری در سال 2005. لطفا مراقب آن شماره 8 باشید...
شوت بزن لعنتی
چلسی
تاتنهام
2019/20
55 دقیقه از بازی در استادیوم تازه تاسیس تاتنهام گذشته و مدافعان اسپرز، با بهت و حیرت شاهد جشن گرفتن مهاجم آلمانی هستند. دومین گل او در سه دقیقهی قبل، و چهارمین گل در آن شب. شلیک های پیاپی گنبری در بازی بایرن تاتنهام 2019، در سیاهه بهترین عملکردهای انفرادی تاریخ لیگ قهرمانان اروپا جای میگیرد. و مهمتر از هر چیزی، خیال طرفداران را بابت "سالهای بدون آرین روبن و فرانک ریبری" قرص میکند.
پس از عملکرد حیرت انگیز بایرن در دور گروهی آن فصل، و در آخرین بازی پیش از پاندمی کووید 19، گنبری بار دیگر در لندن خودی نشان میدهد. اینبار با فرار عالی دروازهی چلسی را نیز باز میکند تا بایرن مونیخ یک مرحله ی دیگر را در مسیر شش گانهی تاریخی با هانزی فلیک بردارد.
امشب، گنبری و کومان، غایبان کلیدی بایرن هستند. یک واستان قدیمی در ماه آوریل و یک مصیبت تکراری برای طرفدارانی که بارها مصدومیت روبن، لواندگفسکی، ریبری، شواین اشتایگر و... را حساس ترین برهه فصل به یاد میآورند.
آنچه اهمیت دارد، نقش بالهای کناری برابر آرسنال است. در بازی رفت، هر دو گل آرسنال، با شلیک بالهای کناری به دست میآیند. اما... موقعیتهای از دست رفته نفرات پشت مهاجمان بایرن، بلای جان تیم توخل است. سانه، یک موقعیت تک به تک عالی را با تعلل خود هدر میدهد، توپ کومان به تیر دروازه میخورد و جمال موسیالا، همچنان «فقط» خوب دریبل میزند!
موسیالا،در ورزشگاه امارات با سه بار لمس توپ در محوطهی جریمه حریف هیچ شوتی را نمیزند. درست به اندازهی لروی سانه. امشب گنبری و کومان مصدوم هستند، حضور سانه قطعی نیست و این یعنی موسیالا، احتمالا در کنار تل و مولر مردان پشت سر هری کین خواهند بود. مطمئن باشید وقتی شما شوت نزنید، گلی هم نخواهید زد. این را از گنبری بپرسید بچهها...