سرانجام با جستی بلند، جام قهرمانی را به دست آوردند. پس از یکصد و بیست سال....
در داستان موش و گربه شیخ بهایی روایت طولانی و پر کششی میان موش و گربه به رشتهی تحریر درآمده. تمام صفحات کتاب، به ناکامی گربه در شکار موش اختصاص دارد و زیرکی موش و بازی دادن گربه و.... و در صفحهی آخر، در روزی دیگر، جستی کوتاه و مختصر و مفید از گربه و تمام کردن کار موش...
با ربط یا بی ربط، فصل 2023/24، همان روز دیگر در نورت راین وستفالیا در شمال غربی کشور آلمان است. آلونسو با ریشهای حنایی رنگ، همان گربهی چالاک خطوط پایانی کتاب شیخ و سپر زمردنشان گرانبهای قهرمانی بوندسلیگا همان موش زیرک و پرخدعه...
بایرلورکوزن، با ترکیب معرکه ژابی آلونسو روی نیمکت و سیمون رولفس در سمت مدیر اجرایی، دو ماه پیش از جشن گرفتن یکصد و بیستمین سالگرد تاسیس باشگاه خود در تابستان امسال ، برای اولین بار عنوان "قهرمان بوندسلیگا" را پیش از نام خود قرار خواهد داد.
پس از ناکامیهای عجیب، طلسمها، لغزشها در آخرین روز، در آخرین بازی و در آخرین لحظه. پس از ورود و خروج نسلهای پیاپی در زمین خاطرهانگیز بای آره نا.
این داستان شیرهای بداقبال لورکوزن است که در فتح بوندسلیگا ناکام ماندند، بخش مهمی از خاطرات باشگاهی با رنگهای زرد و قرمز باقی ماندند، نشان شیر باشگاه را روی سینه با عنوان خاطرهانگیز شرکت داروسازی بایر و قرصهای آسپرین بر تن کردند و فصول را از پی هم در حسرت افتخاری بزرگ گذراندند.
ملی پوشان مانشافت، برزیلیها، آرژانتینی ها و حتی قهرمانان دور از انتظاری از بلغارستان و کره جنوبی
نکته: این لیست به ستارگانی که در باشگاه باقی ماندند یا پس از ترک لورکوزن افتخار بزرگی کسب نکردند اختصاص دارد.
به همین دلیل نام بزرگانی چون میشائیل بالاک، لوسیو، زیروبرتو، پائولو سرجیو، هانس یورگ بوت، آرتور ویدال و تونی کروس که راهی مونیخ و پس از آن چلسی و مادرید شدند و در آنجا بوندسلیگا، لیگ قهرمانان و عناوین ریز و درشت را کسب کردند، ، دیمیتار برباتوف و آندره شورله که در الدترافورد و استمفوردبریج به افتخارات بزرگی دست یافت، هیونگ مین سون که به تاتنهام پیوست و البته در آنجا نیز به چیزی بیش از لورکوزن دست نیافت، هاکان چالهاناوغلو که برای دو غول شهر میلان به میدان رفت و از میان مردان قدیمی باشگاه رودی فولر رباینده دو افتخار اروپایی در رم و مارسی و برند شوستر که پیش از پیوستن به لورکوزن عناوین قهرمانی لالیگا را هم در مادرید و هم بارسا در ویترین خود داشت، در این لیست به چشم نمیخورد.
این فهرستی مختص مردانی است که در بایر لورکوزن ماندند و قهرمان بوندسلیگا نشدند. یادبودی در روز یک جشن افتخار آمیز و شاید، یکی از سه جشن فصلی رویایی با فتح سه گانه لیگ، دی اف بی پوکال و لیگ اروپا...
برند اشنایدر- ینس نووتنی- کارستن راملوف , اولیور نویویل
ستارگان ملی پوش لورکوزن تحت هدایت رودی فولر - یک لورکوزنی دیگر- به همراه میشائیل بالاک که خیلی زود این جمع را به مقصد مونیخ ترک نمود، در فاصلهی سالهای 2001 تا 2003 حقیقتا مرثیهای دردناک را در بای آره نا و در لباس مانشافت سرودند.
حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا، جام جهانی، جام حذفی، صدرنشینی لیگ تا آخرین هفتهها و آنچه بردند:هیچ!
یکی از آنها، تا جایی پیش رفت که دیوید بکام یا رونالدینیو با موهای طلایی رنگ لقب گرفت. در عصری که خبری از جمال موسیالا و لروی سانه در فوتبال آلمان نبود و در دورانی که فوتبالیستهای ژرمن اساسا اهل ظریف بازی کردن و دریبل زدن و به رخ کشیدن ظرافتهای پای تخصصی خود در زمین بازی نبودند، برند اشنایدر با نمایش این توانمندیها با مردان هنرمند دنیای توپ گرد قیاس میشود. و پیشهاداتی برای ترک لورکوزن به سوی او میآید.
با این حال اشنایدر علاقهای به ترک لورکوزن. حتی پس از ناکامیهای تلخ و نبردن جامها و عملکرد درخشان شخصی در جام جهانی 2002 ندارد.
در سال 2007، مجلهی راند در مصاحبهای مفصل و خواندنی به سراغ اشنیکس میآید. و وقتی خبرنگار از او میپرسد،
اگر کمی پرحرف تر بودید، در رئال مادرید بازی نمیکردید ؟
اشنایدر پاسخ میدهد :
من اینجا راحت هستم و این برایم سرگرم کننده است، حتی اگر این باشگاه کوچکتر از سال 2002 شود و در منگنه قرار گیرد. این بخشی از فوتبال است. یک نفر سه بار تیمش را عوض میکند یکی شش بار، و یکی هرگز تیم خود را تغییر نمیدهد.
اشنایدر، با لورکوزن هیچ جامی نمیبرد و رکورد عجیب نایب قهرمان جام جهانی، لیگ قهرمانان ، بوندسلیگا و جام حذفی! را پس از 10 سال بازی برای ورکسلف در کارنامه خود ثبت میکند. این معنای دیگری از وفاداری ست...
جلوتر از اشنایدر، و در پست مهاجم الیور نویول بازی میکند. یک ستارهی دیگر در قحط الرجال لوفت وافه های ژرمن در آغاز قرن 21. نویول سرعت را با تیرچنگی در میآمیزد و در دو جام جهانی دو گل کلیدی برای تیم ملی آلمان میزند: گل طلایی به لوئیز چیلاورت و امضای سند صعود آلمان به یکچهارم نهایی جام جهانی 2002 و گلزنی برابر لهستان در آخرین دقایق و ثبت نخستین برد آلمان برابر یک تیم اروپایی در تورنمنتهای معتبر پس از یورو 96!
نویول در لورکوزن نیز مرد کلیدی است. مرد لحظات بزرگ باشگاه. زنندهای مهمترین گلهای باشگاه، در سفر هیجان انگیز و معرکه به فینال لیگ قهرمانان اروپا در گلاسکو، در سال 2002. گلهای او در الدترافورد و بای آره نا نتیجهای بزرگ را مقابل منچستریونایتد رقم میزند. برتری پسران کلاوس تاپمولر، برابر شاگردان سر الکس فرگوسن و صعود بایر به فینال.
من هرگز گلم در خانه و در وقتهای تلف شدهی نیمهی اول به منچستریونایتد را فراموش نمیکنم. با آن گل بازی 1-1 شد. (و با توجه به مساوی 2-2 در الدترافورد که نویویل در آن بازی نیز گلی زده بود صعود لورکوزن قطعی) وقتی به رختکن رفتیم، بالاک و اشنایدر فریاد میزدند که این آخرین فرصت شما برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان است بچهها. سپس به زمین رفتیم. دفاع تیم جانانه بود. تا به حال چنین اتمسفری در بای آره نا را ندیده بودم. فشار من یونایتد بیشتر و بیشتر شد مدافعان ما کولاک کردند. مهار توپ پلاسنته روی خط راملوف، لوسیو و سرانجام راهیابی مان با شایستگی به فینال برابر رئال مادرید.
پشت سر اشنایدر و نویویل، بازیکنی قرار دارد که به معنی واقعی، یک ژرمن سرسخت است. یکی از همان صورتهای سرد و یخ زده که هنگام تلاش برای دفع توپ سرخ میشود و یکی از همانهایی که هرگاه خود تشخیص دهد، بدون ترس از" از دست رفتن مالکیت توپ" شوتی مهیب را به سمت دروازهی رقبا روانه میکند. کارستن راملوف، لولای در و برگ برندهی کلاوس تاپمولر در بازیهای دشوار لیگ قهرمانان است.
راملوف در دور دوم گروهی، برابر آرسنال و یوونتوس، نمایشی معرکه در خط میانی از خود به جای میگذارد. برابر پاتریک ویرا و ری پارلر در لباس توپچیها و آنتونیو کونته، تاکیناردی و ندود در لباس بیانکونری.
در بازی یکچهارم، برابر لیورپول و مایکل اوون تند و تیز راملوف با بازوبند کاپیتانی وظیفهی تازهای را بر عهده میگیرد و در قلب دفاع میایستد. و در بازی نیمه نهایی، با منچستریونایتد، برای مقابله با روی کین ورون و بات، به قلب میدان باز میگردد. سرباز ژرمن، وظایف خود را مو به مو اجرا میکند. نویویل در وصف او میگوید :
وقتی راملوف در زمین نبود، انگار سردرگم بودیم. شاید برای بینندگان تلویزیونی، نقش او محسوس نبود، اما به عنوان هم تیمی، همیشه حضورش را حس میکردی. او یک استراتژيست بی نقص بود. کسی مانند دیدیه دشان در آن سالها که همیشه راحتترین راه حل را در زمین بازی مییافت.
اما برخلاف دشان، راملوف هیچ جامی نمیبرد. او دوران خود در لورکوزن را اینطور وصف میکند :
من هشت مدال برنز دارم! اگر یک یا دوتای آنها طلا بود، بد نمیشد اما در آنصورت هم قرار نبود چیزی در شخصیت من تغییر کند.
در طول مدت طولانی بازی برای ورکسلف، زوج راملوف در بازیهایی که در خط دفاع بازی میکند ینس نووتنی است. کاپیتان اول تیم و کسی که چهار عنوان نایب قهرمانی بوندسلیگا را در کارنامهی خود دارد. یکی از آخرین لیبروهای واقعی فوتبال آلمان.
کريستف دام، خیلی زود و بلافاصله پس از خرید نووتنی او را در ترکیب اصلی و پست دفاع آخر قرار میدهد و پس از آن، تاپمولر با دستی باز، با اتکا به تواناییهای نووتنی در کنار دو مدافع آمریکای لاتین، دیگو پلاسنته و لوسیو به طور مداوم از ترکیب سه یا چهار دفاع استفاده میکند. دوران نووتنی در لورکوزن، با مصدومیت رباط صلیبی به افول میگراید. حالا او در سمت استعدادیاب تخصصی برای یافتن مدافعان با فدراسیون فوتبال آلمان همکاری میکند.
اُلف کرستن
با 91 درصد آرا و 12000 رای، در سال 2004 و به مناسبت یکصدمین سال تاسیس باشگاه، نام الف کرستن به عنوان برترین بازیکن تاریخ لورکوزن از سوی طرفداران انتخاب میشود. کسی که بدون شک عنوان کتاب زندگینامه اش بهترین توضیح برای دوران فوتبال اوست: Torgrant یا کسی که گلها را برای شما تضمین میکند.
ادواردو گیر یکی از مربيان مرستن در وصف او میگوید :
جایی که دیگران پاهای خود را از ترس مصدومیت کنار میکشند، کرستن با سر وارد کارزار میشود
کرستن، یک بازیکن اهل آلمان شرقی است. با همان صلابت و جنگندگی آهنین مردم شرق. یکی از همانهایی که با وجود او، پیوند دو آلمان در سال 1991 رقبا را به وحشت میاندازد. "کرستن در کنار کلینزمن!!! "
کرستن در کتاب خود، جاه طلبی اش را اینطور به رخ میکشد :
اگر تمام ورزشگاه مرا هو کنند، باعث میشود انگیزهی بیشتری بگیرم.
با جود تعداد زیادی از بازیکنان اهل آمریکای جنوبی که در لورکوزن بازی کردهاند، از امرسون و زیروبرتو، تا لوسیو و سرجیو، راینر کالموند مدیر فنی باشگاه، از کرستن به عنوان "سرسخت ترین" خرید خود برای لورکوزن نام میبرد. بازیکنی که در سال 1990 و با فروپاشی دیوار برلین، به عنوان اولین مسافر شرق به غرب از درزدن راهی بایر لورکوزن میشود...
کرستن، در 350 بازی برای باشگاه، 181 گل به ثمر میرساند.
سه سال پس از پیوستن به لورکوزن، لحظهی کرستن رقم میخورد. گلی در برلین. برابر هرتا که بایر لورکوزن را به جام قهرمانی دی اف بی پوکال میرساند. کرستن دربارهی آن بازی میگوید :
امروز تعداد زیادی از طرفداران حاضر در بای آره نا، اصلا آن گل من را به یاد نمیآورند زیرا در آن زمان متولد نشده بودند. امروز نسل دیگری طرفدار تیم هستند و به چیزهای تازهای برای صحبت کردن نیاز دارند.
بوم کون چا هربرت واس
در سالهایی که خبری از ستارگان آسیایی در فوتبال اروپا نیست، چشمهای بادامی و قامت ترکه ای و مهمتر از همه نام سه بخشی بازیکنی در بوندسلیگا سوالات فراوانی را به ذهن طرفداران متبادر میسازد ، بوم کون چا دیگر کیست؟
مهاجم خوش قد و قامت کره ای در سالهای پایانی دههی 70 میلادی عملکرد درخشانی از خود در لباس اینتراخت فرانکفورت به جای میگذارد که ثمرهی آن دو قهرمانی ارزشمند در جام یوفا و جام حذفی است. در تابستان 1983 و در بازگشت چا از تعطیلات تابستانی سئول، به المان، مردبگی با شکم فربه و با لبی خندان در فرودگاه پذیرای اوست: راینر کالموند، مدیر بایر لورکوزن کسی که نقشی کمتر از اولی هونس در بایرن برای او نمیتوان متصور شد، برای امضای قرارداد به سراغ چا میرود.
مرد کرهای تاثیر خود را میگذارد و در کنار هربرت واس به یک زوج قدرتمند در خط حمله تبدیل میشوند. مهاجمان که لورکوزن را به تیمی در نیمهی بالای جدول بوندسلیگا تبدیل مینمایند.
واس مسیر متفاوتی را با چا طی نموده. استعداد معرکه فوتبال آلمان در آغاز دههی 80 میلادی، نخستین بازیکن یک میلیون مارکی باشگاه بایر لورکوزن است. استعدادی که در ردههای جوانان با لباس تیم ملی به افتخاراتی میرسد و توسط دتمار کرامر، مربی و تئوریسین آلمانی که در بارهی سالهای 1982 تا 1985 روی نیمکت لورکوزن وظیفهی ساخت تیم جدید را بر عهده دارد، کشف و خریداری میشود.
زوج چا واس در سال 1988 لورکوزن را به افتخاری بزرگ میرسانند.
بایر لورکوزن در حالیکه در بازی فینال جام یوفا، 3-0 از اسپانیول شکست خورده، در بازی برگشت، و در نیمهی دوم شبی خاطرهانگیز را خلق میکند. دو گل تا دقیقه 80، سپس ارسال واس و پرواز چا بوم کون... لورکوزن بازی را 3-3 میکند و در ضربات پنالتی به شیوهی همیشگی ژرمنها حریف کاتالونیایی را شکست میدهد. نخستین جام بزرگ در تاریخ باشگاه...
دیتر هرتسوگ
در سال 1976، و در دورانی که چشمها به خداحافظی گرد مولر و بکن باوئر و تغییر نسل در فوتبال آلمان است، انتقالی عجیب از بوندسلیگای یک به بوندسلیگای دو رخ میدهد. دیتر هرتسوگ، وینگری که دو سال قبل برای جام جهانی 1974 مورد توجه هلموت شون قرار گرفته بود، فورچون دوسلدورف را به مقصد بایر لورکوزن ترک میکند. این انتقال، آمیخته ای از علایق فوتبالی و علاقه به وطن را همراه خود دارد:
من هر روز اتوبان آ3، از اوبرهاوزن به لورکوزن را بالا و پایین میکردم. زیرا دوستان، اعضای خانواده و چیزهایی که به آن علاقه داشتم، در اوبرهاوزن بود و باشگاه مورد علاقه ام لورکوزن.
هرتسوگ مسیر 60 کیلومتری خانه تا استادیوم را هر روز میپیماید. در طول 7 سال بازی در لباس بایر لورکوزن.
بازیکنی که در جام جهانی 1974 دو بار از ابتدا برابر سوئد و یوگسلاوی در ترکیب تیم ملی آلمان قرار گرفته و جانشین مناسبی برای یورگن گرابوفسکی بوده، در سال 1979 به لورکوزن کمک میکند تا برای اولین بار در بوندسلیگای یک حاضر شود. سپس لحظهی کلیدی دیگری از او در نبرد پلی آف سقوط در سال 1982 از راه میرسد. جایی که لورکوزن با گل هرتسوگ برابر کیکر افنباخ پیروز میشود و از سقوط فرار میکند.
یک سال بعد، زمان جدایی فرا میرسد. خداحافظی هرتسوگ 37 ساله، و آغاز روزهایی بهتر برای مشکی و قرمزها. حتی بدون حضور بازیکنی که قهرمان جام جهانی بود..
تیتا
بر خلاف اسطورههای قدیمی، ملتون کی روش دا پایشائو ملقب به تیتا، نخستین بازیکن از میان برزیلیهای پرشمار باشگاه، فقط هفت ماه برای تیم به میدان میرود آنا، در 26 بازی 12 گل میزند و نقش مهمی در قهرمانی جام یوفا در سال 1988 ایفا میکند...
در یک روز آفتابی ماه سپتامبر، ایتا به همراه همسر و سه فرزند خود از پرواز 14 ساعته ریو، به فرودگاه دوسلدورف میرسد.
سپس سوار بر ماشین، راهی لورکوزن و بعد از آن به همراه تیم به کلن میرود تا اولین بازی خود را برای لورکوزن تحت مربیگری اریش ریبک انجام دهد، ریبک به او اجازه میدهد تیتا تا دقیقه 65 استراحت کند و پس از آن، او را به جای چا بوم کون به زمین میفرستد. این بیشترین لطف یک مربی آلمانی پس از یک مسافرت 14 ساعته است....
دیوانه کننده بود. هنوز هم خندهام میگیرد که چطور ناگهان به وسط زمین رفتم و برای لورکوزن بازی کردم."
نقش تیتا اما خیلی زود در باشگاه پررنگ و پررنگ تر میشود. او کسی است که در بازی یکچهارم نهایی جام یوفا آن فصل، در نوکمپ دروازه بارسا را باز میکند تا لورکوزن به بازی نیمهنهایی برسد. و در بازی نهایی، برابر رقیبی دیگر از کاتالونیا با چرخش و ضربهی خوددر دقیقهی 57 بازی برگشت با اسپانیول، مقدمه جبران باخت 3-0 در زمین حریف را فراهم میکند.
درگیریهای به اوج میرسد و تنها 5 دقیقه پس از آن گل، تیتا تعویض میشود :
امروز پس از سالها علت آن تصمیم ریبک را درک میکند. من یک کارت زرد داشتم و پس از گلی که زدم با هیجان و کمی عصبی بازی میکردم. ریبک نمیخواست من اخراج شوم و به همین خاطر دست به تعویض زد. وقایع بعدی مثل برق و باد میگذرد، گل فالکون گوتزه و چا و در نهایت برتری لورکوزن در ضربات پنالتی... نگاههای نگران تیتا و ریبک ناگهان به برق شادی بدل میگردد، مربی و ستارهی برزیلی یکدیگر را در آغوش میکشند و تیتا، آخرین بازی در هفت ماه حضور در لورکوزن را با یک جام اروپایی جشن میگیرد.
رودیگر وولبورن
گلهای چا و تیتا، فقط با دستان مردی درون دروازه است که جاودانه میشود. مردی که از سالهای دشوار آغاز دههی 80 وارد بایر لورکوزن میشود، جام یوفا و دی اف بی پوکال و نسلهای مختلف باشگاه را به هم وصل میکند، پس از دوران بازی، تا سالیان سال در کنار مردانی چون یورگ بوت و برند لنو تجربیات خود را منتقل میکند و 40 سال همیشه در کنار باشگاه است. رو دیگر وولبورن، دروازهبان بایر لورکوزن.
کريستف دام درباره ی او میگوید :
کافی بود یک جمله به او بگویید تا همه چیز را دریابد. او تشنهی بازی کردن و نشان دادن خود در زمین بود.
وولوبرون اولین و آخرین بازی خود را برابر بایرن انجام میدهد. در روز خداحافظی، او در 10دقیقهی پایانی جانشین آدام ماتیسک در بای آره نا میشود. از فصل بعد، وولبورن بلافاصله روی نیمکت تیم به مربی دروازهبان ها بدل میشود.
در تمام این 40 سال، هنوز هم وولبورن، با لحظات خاص خود در فینال 1988 شناخته میشود. مردی که در بازی برگشت برابر اسپانیول دروازهی خود را بسته نگه داشت و بهتر از همتای معروف کامرونی خود، توماس انکونو، توانست با مهار یک پنالتی در ضربات مرگبار پایان بازی لورکوزن را به جام قهرمانی برساند
سیمون رولفس، اشتفان کیسلینگ
در سالهای سرخوردگی پس از ناکامی های پیاپی آغاز قرن بیست و یکم، دو بازیکن پیشقراولان نسل جدید بایر لورکوزن هستند. دو مرد کلیدی، یکی در خط حمله با شکستن رکوردهای گلزنی و یکی در خط میانی رهبر میانهی میدان. در سال 2005، میشل اسکیبه وظیفهی ساخت تیمی جدید پس از خداحافظی نسل قبلی، را دارد. آرتور ویدال، تونی کروس،رنه ادلر، پاتریک هلمس و بازیکنانی جوان، با حضور کیسلینگ و رولفس تیم جدید لورکوزن را میسازند. تیمی که در سال 201، تحت رهبری یوپ هاینکس پشت سر دورتموند کلاپ و بالاتر از بایرن مونیخ نایب قهرمانی دیگری را در بوندسلیگا کسب میکند و فصل بعد از آن، پس از سالها بار دیگر به لیگ قهرمانان اروپا میرسد.
اشتفان کیسلینگ، پس از مدتها انگارهی مهاجم ملی پوش ورکسلف را زنده میکند، یکی دیگر از کاپیتانهای افتخاری باشگاه میشود و در 444 بازی، 162 گل برای لورکوزن به ثمر میرساند. او پس از بازنشستگی نیز ارتباط خود را به عنوان سفیر باشگاه با لورکوزن حفظ میکند.
برای سیمون رولفس اما، این ارتباط چیزی فراتر از یک عنوان نمادین است. رولفس، در حقیقت مرد پشت پردهی موفقیت این فصل باشگاه به شمار میرود. مردی که از سال 2022 جانشین رودی فولر شده و تشکیلات گستردهای برای جذب بازیکنان جوان و استعدادهای ارزشمندی ست که ژابی آلونسو روح باورنکردنی شکست ناپذیری را در آن دمیده. فرناندو کارو رئیس باشگاه میگوید.
بونیفیس، هافمان، گریمالدو و ژاکا همه بازیکنان اولویت اولی بودند که ما در پست های خود می خواستیم و رولفس توانست آنها را جذب کند. لزوماً نمیتوان انتظار داشت که همه نقل و انتقالات یک باشگاه به نتیجه برسد اما در این فصل فصل چیز درخشان و خارقالعادهای را از تک تک آنها دیدهایم...
رولفس، آخرین حلقهی اتصال نورکوزن، با تایتلکوزن است.
تیمی که امشب، عنوان قهرمانی فوتبال آلمان را 120 سال پس از تاسیس باشگاهی توسط یک شرکت تولیدات شیمیایی الای سرخواهد برد و ... کسی چه میداند، شاید جامهای بعدی و بعدی، دی اف بی پوکال و لیگ اروپا و فصلهای بعد، در راه باشیند. آنها راه و رسم شکار کردن را آموختهاند...