حضور زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه در فعالیتهای ورزشی و تربیتبدنی، به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر و حیاتی محسوب میشود و ورزش به دلیل تامین سلامت و بهداشت جسم و روان و پیشگیری از انواع انحرافات اجتماعی، کاهش هزینههای درمانی و ... برای زن ایرانی یک ضرورت است. به طور حتم جملاتی از این دست را زیاد شنیدهاید اما برای تحقق گفتههایی از این دست که مدام تکرار میشوند هیچ برنامه مشخصی تدوین نشده است.
ورزش زنان برای پیشرفت نیاز به کمکهای مالی دارد و در این زمینه هیچ اقدامی انجام نمیشود. این در حالی است که ضرورت توجه به ورزش زنان و سرمایهگذاری در این امر در بسیاری ازکشورهای توسعهیافته از پیشنیازهای توسعه پایدار در این بخش محسوب میشود. چین به عنوان یکی از قدرتهای ورزش دنیا در المپیک هرساله بیشترین مدالها را به دست میآورد و اگر خوب دقت کنیم، متوجه میشویم که بیش از نیمی از این مدالها متعلق به ورزشکاران زن این کشور است. چینیها دریافتهاند سرمایهگذاری در ورزش زنان میتواند همانند ورزش مردان نتیجه دهد. روسیه یکی از کشورهایی است که در زمینه ورزش زنان سرمایهگذاریهای زیادی کرده است و نتیجه این سرمایهگذاریها این است که در بسیاری از مسابقات بینالمللی تعداد مدالهای بانوان ورزشکار از ورزشکاران مرد این کشور بیشتر است و...
اگرچه در سالهای اخیر در ایران نیز زنان ورزشکار در بسیاری از رشتههای ورزشی توانستهاند جواز حضور در مسابقات برونمرزی را پیدا کنند و تا حدود زیادی رشد کردهاند اما مشکلات مالی، نداشتن محل تمرین، بالا بودن هزینههای بسیاری از رشتههای ورزشی و... موجب کنارهگیری بسیاری از تیمهای ورزشی بانوان از صحنه رقابت شده است و به نظر میرسد با توجه به نبودن اسپانسر و حمایتکننده مالی، ورزش زنان در ایران به بنبست رسیده است.
مشکل بزرگ تیمهای بانوان این است که اسپانسر ندارند و چون مسابقات پخش تلویزیونی ندارد، کمتر باشگاه و کارخانهای تمایل دارند در ورزش بانوان سرمایهگذاری کنند. چندی پیش باشگاه سپاهان اصفهان و پتروشیمی تهران از ادامه حضور در لیگ برتر والیبال بانوان انصراف دادند و در حالی که تیم والیبال شهرداری اصفهان توانسته بود از لیگ دو به لیگ یک صعود کند، مسئولان تیم خواستار کنارهگیری تیم از لیگ یک شدند. تیم پیکان یکی از بهترینهای لیگ بسکتبال بانوان به دلیل پرهزینه بودن این ورزش از لیگ کنارهگیری کرد و بسیاری از تیمهای حاضر در لیگ بسکتبال نیز به دلیل نداشتن اسپانسر با مشکل تامین هزینهها روبهرو هستند و بعید نیست به سرنوشت پیکان دچار شوند. تعداد تیمهای شرکتکننده در لیگ فوتبال بانوان به دلیل نبودن اسپانسر و حمایتکننده مالی هر سال کمتر میشود و... . این درحالی است که به گفته مسئولان ورزشی، حقوقی که باشگاهها به یک بازیکن مرد فوتبال میدهند، برای یک تیم لیگ برتری بانوان کافی است و باشگاهها با هزینهای که برای یک تیم در لیگهای فوتبال میکنند، میتوانند در تمام لیگهای ورزشی زنان سرمایهگذاری کنند. این در حالی است که مسئولان باشگاهها و صاحبان صنایع معتقدند مسابقات بانوان هیچ بازخورد رسانهای ندارد و به همین دلیل حاضر به حمایت تیمهای ورزشی بانوان نیستند.
ازطرفی براساس گفته مسئولان فعلا راهی برای پخش مستقیم مسابقات ورزشی زنان وجود ندارد و پوشش اخبار ورزش بانوان در رسانهها هم نمیتواند دردی از مشکل جذب اسپانسر کم کند، به همین دلیل به نظر میرسد تنها راه حل برای خروج از این بنبستی که ورزشکاران زن با آن مواجهند حمایت سازمان تربیتبدنی باشد. طبق مصوبه سازمان ۳۰ درصد بودجه باید به بانوان اختصاص یابد و با این شرایط فدراسیونها قادر به تامین هزینههای ورزشکاران زن نیستند، به طور مثال فدراسیون دو و میدانی قادر به پرداخت هزینههای زنان دونده تهرانی نیست و این گروه از ورزشکاران برای اجاره سالنهای ورزشی با مشکل روبهرو هستند. این تنها مشکل زنان دونده نیست، بسیاری از ورزشکاران زن برای ورزش کردن با کمبود فضاهای ورزشی مواجهند و این در حالی است که تیمهای ملی بانوان در بسیاری از رشتهها فعال است و در مسابقات برونمرزی شرکت دارند. ورزشکاران زن ایرانی در زمینهای غیراستاندارد و شرایط نامساعد ورزش میکنند و در پیستها و زمینهای بینالمللی و استاندارد جهانی مسابقه میدهند. حقوقی دریافت نمیکنند و مجبورند مخارج ورزش کردنشان را از جیب بپردازند. با این اوصاف به نظر میرسد تنها متولی ورزش کشور است که میتواند به اوضاع نابسامان ورزش زنان نظم دهد. یکی از مهمترین مهارتهای مدیران ورزشی شناسایی منابعی است که به حل مشکلات ورزش کمک میکند. این منابع شامل منابع انسانی و منابع مالی، منابع لوازم کار، منابع تسهیلاتی است. هر سازمان ورزشـی برای پیشبرد برنامهها و پروژههای خود نیاز به حمایت مالی دارد؛ بخش مهم این منابع از محل منابع دولتی تأمین میشود. درآمدهای دیگری نیز از سوی سازمانهای بینالمللی و درآمدهای بازاریابی، حق عضویتها، اعانات، قابل حصول است. نبود مدیریت علمی و نداشتن تعامل جهانی و منطقهای یکی از مشکلاتی است که ورزش ایران با آن روبهروست. علاوه بر آن مدیریت منایع مالی و تخصیص بودجه مسئله بسیار مهمی است که در دنیای امروز ورزش باید به آن توجه کرد. به طور حتم مسئولان سازمان تربیت بدنی با مدیریت صحیح بودجه و سرمایهگذاری صحیح آن در رشتههای مختلف ورزشی میتوانند از هدر رفتن بودجه ورزشی کشور جلوگیری و راهی برای خروج ورزش زنان از این بنبست پیدا کنند.
شبنم شکوریان