مطلب ارسالی کاربران
برشی از تاریخ | این نماینده بانفوذ مجلس به بقال محله گزارش کار میداد
مردم کوچه و بازار موکل من هستند، باید بدانند چه میکنم...!
نماینده آگاه و دلسوز مجلس شورای ملی هرچقدر در مقابل درباریان و اربابان خارجیشان، سخت و محکم و غیرمنعطف بود، آن طرف در مقابل مردم، متواضع و خاکسار بود. هیچوقت از مردم کوچه و بازار، فاصله نگرفت و حتی خودش را موظف به ارائه گزارش به آنها میدانست.یک روز که آیتالله مدرس از جلسه مجلس شورای ملی به خانه برمیگشت، در مسیر سری هم به مغازه مشهدی عبدالکریم بقال زد تا ماست بخرد. بعد از سلام و احوالپرسی، در همان اثنا که مشهدی عبدالکریم مشغول وزن کردن ماست بود، آیتالله شروع کرد به تعریف جریانات آن روز در مجلس و گفت: «امروز چنان با اولتیماتوم روسیه مخالفت کردم که هیچکدام از نمایندهها جرأت رد کردن استدلالهایم را پیدا نکردند»... اینجا بود که یکی از اطرافیان آیتالله که همراه او در مغازه بود، به خیال خودش خواست به آقا نهیبی بزند و تذکری بدهد. آرام کنار گوش مدرس گفت: «آقا! این که درست نیست که شما موضوعات مهم سیاسی مملکت را برای امثال مشهدی عبدالکریم بقال بگویید.» مدرس نگاهی به او کرد و گفت: «اینها موکلان من هستند و باید بدانند من در مجلس چه میکنم.»