به نام ایزد یکتا
امپراطوری ساسانی امپراطوری بسیار وسیعی بود که ریشه این سلسله پارس بود، این سلسله آخرین سلسله تاریخ ایران باستان و پیش از حمله اعراب به ایران بود .
دورهٔ ساسانی یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین دورههای تاریخ ایران شناخته میشود. در دورهٔ ساسانی، تمدن ایرانی در بسیاری از جَهات به نهایت شکوفایی و پویایی خود رسید. تأثیرات ساسانیان تنها محدود به مرزهای ایران نبود، بلکه تاثیراتش به هند، چین، اروپای غربی و آفریقا هم میرسد. ساسانیان نقشی برجسته در پدیداری هنر های اروپایی و آسیایی در دورههای میانه داشتند. بخش بیشینهٔ چیزی که امروزه به نام دوران طلایی در زمینهٔ هنر، معماری، موسیقی و دیگر زمینه ها شناخته میشود.
سال به وجود آمدن این سلسله و پایان این سلسله |
۲۲۴ میلادی–۶۵۱ میلادی |
پایتخت ها |
اصطخر (۲۲۴–۲۲۶)
تیسفون (۲۲۶–۶۳۷) |
زبان های رایج |
فارسی میانه (زبان رسمی)
زبان آرامی (زبان میانجی)
پارتی
یونانی
زبانهای ناحیهای |
دین ها |
مزدیسنا (رسمی)
مسیحیت
یهودیت
آیین مانوی
آیین مزدک
بودیسم |
پرچم |
|
این سلسله هم اکنون از چه کشورهایی است ؟ |
ایران
عراق
کویت
عربستان سعودی
عمان
امارات متحده عربی
قطر
بحرین
یمن
سوریه
ترکیه
اردن
افغانستان
پاکستان
چین
تاجیکستان
ترکمنستان
ازبکستان
قزاقستان
قرقیزستان
روسیه
ارمنستان
جمهوری آذربایجان
گرجستان
|
مساحت |
۳٬۵۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع |
|
|
|
این سلسله در بزرگترین حالت خود
|
نگاهی کوتاه به تاریخچه این امپراطوری
تشکیل سلسله ساسانی با افسانه ها در هم آمیخته شده است. طبق روایات، ساسان جد اردشیر، مقام بالایی در معبد اناهید استخر داشت. او با دختر یکی از امیران محلی ازدواج کرد و بر قدرت خود اضافه کرد و با انجام یک کودتا، رهبری و فرماندهی کارها را به دست گرفت.
پس از او بابک بهجای ساسان بر روی تخت امپراطوری نشست و بر قدرت خود در سرزمین پارس اضافه کرد. بابک دو پسر به نامهای شاپور و اردشیر داشت که شاپور در اتفاقی ناگوار جان خود را از دست داد و سپس اردشیر جانشین شد. اردشیر بهجای پدر فرمانروای پارس شد و در سه جنگ پشت سرهم، اردوان پنجم اشکانی را شکست داد و بهجای او بر روی تخت نشست. اتحادیهای که توسط خسرو اول، شاه ارمنستان با کمک سکاها، کوشانیان و کمک رومیها برپا شد، از نابودی حکومت اشکانی پیشگیری نکرد و فرمانروایی ایران مجددا به دست قوم پارس افتاد و ساسانیان خود را جانشین هخامنشیان معرفی کردند.
اردشیر با تاسیس سلسله ساسانی، خود را جانشین هخامنشیان دانست!
اردشیر با ثابت کردن قدرت، شهرهای نصیبین و حران را از دست نیروهای روم درآورد. او ارتشی قدرتمند و منظم را تشکیل داد و توسط آن پایههای امپراتوری خود را تثبیت و اهداف خود را یکی بعد از دیگری به انجام رساند و بعد با انتخاب پسرش شاپور به جانشینی، از سیاست کناره گرفت.
شاپور اول ساسانی جانشین پدر شد. در دوره شاهی اردشیر، حملات بسیاری از سوی خارجی ها، از همه جهات، ایران را تهدید میکرد. کوشانیان که قدرت بسیاری در شرق داشتند از یک طرف و ارمنستان و روم از طرف دیگر، تهدیداتی جدی علیه دولت ساسانی به حساب می آمدند. شاپور اولین تیر خود را به سمت کوشانیان نشانه رفت و به قلمرو آنها حمله کرد. شاپور با یک لشکرکشی و حمله ای بسیار زیرکانه موفق شد دولت کوشانیان را از بین ببرد و بعد به سراغ غرب رفت.
با قتل گردیانوس، امپراتوری روم، فرصت بزرگی برای شاپور اول به وجود آمد. وی توانست از دوره فترت پس از قتل امپراتوری روم، استفاده کند و بینالنهرین و ارمنستان را از رومیها دوباره باز پس بگیرد. شاپور از گذشت پانزده سال باز با رومیها درگیر شد و توانست موفقیتی های چشمگیری را به دست بیاورد. تسخیر شهرهای انطاکیه و سوریه و اسارت والرین، امپراطور روم، بههمراه ۷۰ هزار سرباز رومی در نزدیکی الرها، نتیجه آن جنگ بود.
پس از شاپور اول، پسران وی هرمزد اول و بهرام اول حکومتی کوتاه مدت را دست گرفتند؛ ولی اطلاعات زیادی در مورد زندگی و فعالیتهای آنها در دست نیست. بهرام دوم در جنگ با روم شکست خورد و ارمنستان و بینالنهرین را مجدد به رومیها واگذار کرد. بهرام سوم هم چند ماه حکومت کرد و به دست نرسی از میان رفت. نرسی در جنگ با روم شکست خورد و قسمتی از ارمنستان را از دست داد. سپس، تا ۴۰ سال میان ایران و ارمنستان، جنگی اتفاق نیفتاد. پس از نرسی، هرمز دوم شاه شد؛ ولی خیلی زود درگذشت و حکومت به شاپور دوم ساسانی رسید.
در این زمان پسر بچه کوچکی به نام شاپور دوم در ایران به سلطنت رسید. وی نخست اعراب را از ایران بیرون کرد و تا نزدیکی یثرب (مدینه) پیش رفت. آنگاه میان رودان را از سربازان رومی خالی کرد و به ارمنستان لشکر کشید.
از دیگر شاهان مهم ساسانی میتوان به بهرام گور اشاره نمود که مانع از حمله ترکان گردید و به هندوستان (کرانههای سند) لشکر کشید. خسرو انوشیروان یمن را با ۸۰۰ نفر از زندانیان محکوم به اعدام فتح نمود. او دو بار به روم لشکر کشید و تا بندر لاتکیه در گرجستان جلو رفت.
بعد از خسرو اول، پسرش هرمز به تخت نشست. هرمز بیشتر از هر شاه دیگری مردم دار و رعیت نواز بود. نوشتهاند که در عهد هرمز هزاران نفر از بزرگان کشوری و لشکری نابود شدند . به این صورت راه برای نابودی او آسان گردید. بهرام چوبین از سرداران فاتح هرمز در جنگ با ترکان، قدرت را برای مدتی کوتاه از دست ساسانیان بیرون کشید.
خسرو دوم پسر هرمز به کمک رومیان سلطنت خود را از دست بهرام خارج کرد. آخرین شاه قدرتمند ساسانی خسرو پرویز است. خسرو به خون خواهی قیصر روم، سوریه، کیلیکیه، لیدیه و مصر را متصرف شد.
خسرو پرویز به دست پسرش گوات دوم (قباد دوم) یا شیرویه کشته شد. بعد از قباد در طول چهار سال سیزده نفر بر ایران حکومت کردند که دو نفر آنان ملکه بودند. در آخر دولت ساسانی با حمله تازیان در زمان یزدگرد سوم بعد از ۴۰۰ سال به پایان رسید.
بنا بر تحقیقات دانشمندان امپراطوری ساسانی را از نظر نظام طبقاتی به چهار دسته تقسیم کرد.
1-روحانیون 2-جنگیان 3-مستخدمان اداری 4- توده مردم
هنر و معماری در سلسله ساسانیان
1- نقش برجسته
شاید برجسته ترین هنر این سلسله نقش برجسته بر روی کوه ها و سنگ ها و ظروف مسی و ... است.
نقش های برجسته در این سلسله بیشتر با موضوعات موفقیت، پیروزی، وقایع، شکار و ....
در نمونه های زیر نقش های برجسته ای مشاهده میشود.
نقوش بر روی سیمین
اگر هخامنشیان در استفاده و زیبایی از ظروف طلا معروف هستند به قاطعیت این ساسانیان هستند که نقوش بر روی سیمین معروف هستند.
|
مهر های برجسته
نبرد یک سرباز رومی و پارسی
|
ضرب سکه
قطعا ضرب سکه،یکی از بهترین هنر ساسانی بوده است.
سکه هایی متفاوت با جنس های متفاوت که تصویر پادشاهانشان را نشان میدهد.
با قاطعیت میتوان که تقریبا همه پادشاهان ساسانی سکه هایی با طرح خود دارد.
|
بافندگی
بیشتر سلسله های ایرانی طرح های بافندگی بسیاری در دل خود جای داده است.
این سلسله هم از این قاعده بی مستثنا نیست .
قالی هایی با طرح سنتی و ... که تاریخ ایران را در قالیبافی نشان میدهد.
|
تزئینات بر روی معماری ها
در یک کلام، جزئیات یک اثر بسیار مهم است .
|
فلز کاری
اینجا ایران است مهد هنر جهان، ظروف های فلزی که با تمام عشق و جان ساخته شده است .
و سازنده اش با تمام شور و علاقه و تجربه خود در اثرش نهاده و اثر را تولید کرده است .
|
سفالگری
یکی از هنر های ایران که هنوز هم جاودانه است سفالگری است .
سفال هایی با طرح های گوناگون که این سلسله اثاری بسیار زیبا خلق کرده است .
|
ادبیات در دوره ساسانی
در دوره ساسانی با توجه به زبان رسمیشان آثار های پدید آمد مانند:
کارنامه اردشیر بابکان
کارنامه شاپور
دنکرد
مینوی خرد
حرف از ادبیات شد بیایید سخن فردوسی را درباره یزدگرد سوم بشنویم.
بر ایرانیان، زار و گریان شدم ز ساسانیان نیز، بریان شدم
چو با تخت، مِنبَر برابر شود،همه نام، بوبکر و عمَّر شود
نه تخت و نه دیهیم بینی، نه شهر کز اختر، همه تازیان راست بهر
از این، مارخوار اهرمنچهرگان، ز دانایی و شرم، بیبهرگان،
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد همی داد خواهند، گیتی به باد
|
دانش در سرزمین ایران بسیار مهم بود و سرزمین ایران یکی از بهترین های دنیا از نظر علمی است .
شاید جالب است که بدانید یکی از قدیمی ترین دانشگاهها در خوزستان است. به نام دانشگاه جندی شاپور که در سلسله ساسانیان تاسیس شد.
نام پادشاهان این سلسله
ترتیب پادشاهان |
نام پادشاهان |
1 |
اردشیر بابکان |
2 |
شاپور اردشیر |
3 |
اورمزد شاپور |
4 |
بهرام شاپور |
5 |
بهرام بهرام |
6 |
نرسی شاپور |
7 |
اورمزد نرسی |
8 |
شاپور ذوالاکتاف |
9 |
اردشیر نکوکار |
10 |
شاپور شاپور |
11 |
بهرام شاپور |
12 |
یزدگرد بزهگر |
13 |
بهرام گور |
14 |
یزدگرد بهرام گور |
15 |
هرمز بهرام گور |
16 |
پیروز یزدگرد |
17 |
بلاش پیروز |
18 |
قباد پیروز |
19 |
نوشینروان |
20 |
هرمزد نوشینروان |
21 |
خسرو پرویز |
22 |
شیرویه |
23 |
اردشیر شیروی |
24 |
فرآیین |
25 |
پوراندخت |
26 |
آزرمدخت |
27 |
فرخزاد خسرو |
28 |
یزدگرد شهریار |
|
وضعیت ارتش در سلسله ساسانیان
زمان خسرو اول (انوشیروان) فرمانده کل سپاه ایران به نام ایرانسپاهبد شناخته میشد از زمان خسرو انوشیروان کشور به چهار بخش نظامی تقسیم شد و برای هر یک، یک سپاهبد در نظر گرفته شد. ایرانسپاهبد در مورد جنگ و صلح و مذاکرات سیاسی اختیارات زیادی داشت. اگر شاه خود مایل به شرکت در جنگها بود معمولاً از اختیارات سپاهبد کم میشد. مهمترین بخش سپاه ساسانی سواره نظام زره پوش سنگین بود (اسواران) که در جنگها نقش بسزایی داشت به ویژه در مورد رویارویی با پیادهنظام رومی بسیار تاثیرگذار بود و به سادگی آرایش جنگی پیادگان رومی را به هم میزد و آنها را آماج تیرهای تیر اندازان مینمود. تمام تن اسواران با تکههای فلس گونه آهن پوشیده شده بود و نقابی آهنین نیز صورت آنها را میپوشاند بهطوریکه تنها سوراخی جلوی بینی برای نفس کشیدن و شکافی برای دیدن در آن قرار داشت. زره سواره نظام تکهتکه بود و آزادی عمل کافی برای عضلات سوار فراهم میکرد.
پشت سر اسواران فیلهای جنگی بودند و در انتهای لشکر نیز پیادگان. پیادگان روستاییانی بیچاره ای بودن که به اجبار به جنگ میآمدند و بابت این کار مزدی نیز نمیگرفتند به همین دلیل کم اثرترین بخش سپاه بودند. تیر اندازان در پشت سواره نظام قرار داشتند و از دور دشمن را مورد هدف و ضرب و شتم خود قرار میدادند. درمیان سپاه ساسانی معمولاً گروههایی از اقوام و خاندان تابع امپراتوری وجود داشت که در جنگها کمک مؤثری میکردند. واحدهای بزرگ سپاه را گند ، واحد کوچکتر از آن درفش و واحد کوچکتر از درفش را وشت مینامیدند. هر درفش پرچمی مجزا داشت و فرمانده گند را گندسالار میخواندند. در جنگهایی که شاه حضور داشت معمولاً در میان سپاه برای وی تختی در نظر میگرفتند و گروهی از بهترین سربازان دور تخت شاه را فرا میگرفتند که این سربازان تا پای جان از شاه حفاظت مینمودند. ساسانیان برخلاف اشکانیان روشهای نگهداری و گرفتن دژها را خوب میشناختند و ابزارهای لازم را نیز در دست داشتند و به خوبی به کار میبردند.
سلحشورانی که روزگاری شکستهای سختی بر ارتش و لژیونرهای رومی وارد آوردند و مانند سد مستحکمی مانع از تسلط آنها بر جاده ابریشم شدند. در واقع این سپاه ساسانی بود که توانست انتقام حمله مقدونیهای اروپایی را بگیرد و از آن زمان به عنوان یک ابرقدرت همطراز در برابر رومیان ظاهر شود.ساسانیان ابرقدرت دیگری در شرق امپراتوری روم بودند. تقریباً در هر جنگی که ایرانیان با رومیها داشتند، سواران (سواره نظام) نیز حضور داشتند. ماشین نظامی و تجهیزات ساسانیان در تمامی جنبهها همطراز و حتی قویتر از رومیها بود؛ حقیقت تلخی که سرانجام رومیان به آن اعتراف کردند. سواره نظام نخبه و برگزیده ساسانی همانند دیواری مستحکم و قوی در برابر رومیها بود تا آنها نتوانند ایران را تسخیر کنند و به مرزهای هند و چین برسند. امروزه کمتر کسی ترس و وحشتی را درک میکند که این سواران در دل رقیبان خود برمیانگیختند. برای درک این موضوع بهتر است به لیبیانوس (مورخ رومی) مراجعه کنیم، جایی که در آن نوشتهاست: «لژیونرهای رومی ترجیح میدهند تا هر سرنوشت و قضا و قدری را تحمل کنند اما با سواران ایرانی رو در رو نشوند.»
و این است قدرت پارسی که چنان سربازانی دارند که حاضرند جانشان برای میهن برود ولی یک تکه از میهن به دست دشمن نیفتد.
قدرت نمایی مردم ایران که سرسختی شان مثل سنگ با استحکامی است که هر بادی نمیتواند آن را از پای در آورد در تمام تاریخ این سرزمین مشهود است.