این افسانه که مرگ نیکلاس دوم با بی تفاوتی مردم روسیه روبرو شد.
تصویر: انقلابیون در حال سوزاندن پرتره تزار در سال 1917. هنرمند: ایوان الکسیویچ ولادیمیروف (1869-1947)
مورخان معاصر ما را به این باور رساندهاند که خبر مرگ نیکلاس دوم با بیتفاوتی مردم روسیه مواجه شده است. آنها به جای انجام تحقیقات خود در مورد این موضوع، به جای بازخوانی نسخه محبوب بلشویکی رویدادها انتخاب می کنند - این به خودی خود نشانه یک مورخ خوب نیست.
در حالی که شور و شوق به نمایش گذاشته شده توسط انقلابیون واقعاً صادق است، احساسات قلبی میلیون ها مسیحی ارتدوکس، سلطنت طلبان و دیگران در امپراتوری روسیه سابق را منعکس نمی کرد.
پاتریارک تیخون (1865-1925)، آشکارا از خانواده امپراتوری ، با محکوم کردن بلشویک ها برای ارتکاب خودکشی، دفاع کرد.
هنگامی که خبر غم انگیز قتل خانواده تزار رسید، پدرسالار بلافاصله در جلسه شورا مراسم یادبودی برگزار کرد. سپس مراسم تشییع جنازه را اقامه کرد و گفت که هر چقدر هم که سیاست حاکم قضاوت شود، قتل او پس از کناره گیری از سلطنت و کسی که کوچکترین تلاشی برای بازگشت به قدرت انجام نداده است جنایتی ناموجه است و کسانی که او را مرتکب شدند باید به عنوان جلاد معرفی شوند. .
پدرسالار گفت: "اما ما، با اندوه و شرم، زنده ماندیم تا زمانی که نقض آشکار احکام خدا نه تنها به عنوان گناه شناخته نمی شود، بلکه مشروع است. بنابراین، یک اتفاق وحشتناک رخ داد: تزار سابق نیکلای الکساندرویچ تیرباران شد ... ما باید در اطاعت از تعالیم کلام خدا، این عمل را محکوم کنیم، در غیر این صورت خون تیراندازان بر سر ما خواهد ریخت، نه فقط بر سر کسانی که مرتکب شدند... بگذار ما را ضد انقلاب بخوانند، بگذار زندانی شویم، تیرباران شویم. ما آماده ایم همه اینها را تحمل کنیم به این امید که سخنان نجات دهنده ما نیز به ما ارجاع داده شود: "خوشا به حال کسانی که کلام خدا را می شنوند و آن را نگاه می دارند" (لوقا). "
یوگنی فریزر، متولد و بزرگ شده روسیه، درباره سالهای اقامت خود در پتروگراد و خبر مرگ تزار می نویسد: «در ماه اوت، که از سیبری فیلتر شده بود، خبر کشتار خانواده سلطنتی توسط اراذل سادیست حزب بلشویک منتشر شد. وحشت و نفرت هر شهروند متفکر شایسته شهر را تحت تأثیر قرار داد. اعدام تزار و همسرش به این شیوه وحشیانه به اندازه کافی بد بود، اما قصابی چهار دختر جوان و پسر بی پناه کار جنایتکاران بی فکر بود. در کلیساها مردم به زانو در می آمدند و آشکارا گریه می کردند و برای روح تزار و خانواده اش دعا می کردند.
سرژ اشممان می نویسد: «حتی در این همه آشفتگی و سردرگمی، و حتی در میان کسانی که همدردی کمی با تزار برکنار شده داشتند، اعلامیه کوتاه پنج خطی در ژوئیه 1918 در مورد اعدام نیکلاس دوم و خانواده اش در یکاترینبورگ باعث شوک وحشتناکی شد. . او همچنین میگوید: «شاهزاده سرگئی گولیتسین در دفتر خاطرات خود به یاد میآورد که چگونه مردم از همه سطوح جامعه گریه میکردند و دعا میکردند، و چگونه خودش، به عنوان یک پسر نه ساله، شب به شب در بالش گریه میکرد.
سرلشکر سر آلفرد ناکس در خاطرات خود ادامه داد: «یک سرباز پیر . . . در گوشم دمید که امپراطور مرد خوبی بود و به مردمش علاقه داشت، اما توسط خائنان احاطه شده بود.
یادآوری این نکته ضروری است که در تابستان 1918 بود، زمانی که لنین اولین ترور سرخ را به راه انداخت. مردم در ترس از مجازات اراذل و جنایتکاران نظم جدید به دلیل ابراز همدردی با تزار مقتول زندگی می کردند. بسیاری از پرتره های قاب شده خود از تزار را پنهان کردند و غم و اندوه و احساسات سلطنت طلبانه خود را برای خود نگه داشتند.
یارانه های بلشویک ها که از طریق ثروت هایی که از بازرگانان ثروتمند، اشراف زمین و اعضای ارشد کلیسای ارتدکس روسیه به دست آورده بودند، به دست می آمد، بدون در نظر گرفتن طبقه حاکمه تزار و خانواده اش که صدها سال پیش ثروت بی حسابی جمع آوری کردند.
لنین دستور اعدام را صادر کرد، روسها باید کمی به خود احترام می گذاشتند و او را از شر مسکو خلاص می کردند. تروتسکی و حکومت بلشویکی با میلیونها دلار توسط روچیلد، پل واربورگ و یاکوب شیف تأمین مالی شدند. این یک انقلاب ساختگی بود. درست مثل انقلاب جعلی. انقلاب در لیبی با 9500 بمباران توسط ناتو انجام شد، که منجر به فلج کردن قذافی، پسرش معتصم و ژنرال جبر شد. همان مافیای صهیونیستی این جنایت را ترتیب داد.
من به هیچ عنوان منکر فقر و استبداد و بدبختی مردم در زمان نیکلای دوم نیستم و اشتباهات فراوانی انجام داد او مردی ضعیف النفس و ناتوان بود و بازیچه تصمیمات اشتباه زنش بود اما نابودی تزار و به قدرت رساندن کمونیست ها اشتباه محض بود چرا که حزب کمونیست صدهابرابر از رومانوف ها بدتر بودند و سیستم فاسد و خفقان شدیدی در کشور برپا کردند مردم ساده لوح را با شعارهای برابری و رفاه فریب دادند خود لنین و دار و دسته اش توسط روچیلدها ثروتمندترین خاندان یهودی ها حمایت می شدند یهودی ها از تزار بیزار بودند چون که تزارها مخالف برپایی حکومت جهانی یهودیان بودند و همواره به آزار و اذیت یهودیان روسیه می پرداختند حمایت های مالی یهودی ها و ضعف نیکلای دوم دست به دست هم داد تا تزارها از قدرت ساقط شوند. زمانی که نیکلای دوم و خانواده اش در حبس بودند ارتش سفید که متشکل از حامیان نیکلای دوم و سلطنت طلبان بود به پا خواستند و به موفقیت هایی هم رسیدند و هدف شان بازگرداندن نیکلای دوم به قدرت بود اما زمانی تبعیدگاه نیکلای دوم را گرفتند که دیگر دیر شده بود و نیکلای دوم اعدام شده بود و تلاش های آنان نافرجام ماند.