اوکراین با اعتماد به تضمین های ارائه شده توسط ایالات متحده، بریتانیا و روسیه، یادداشت بوداپست را در 5 دسامبر 1994 امضا کرد. با انجام این کار، اوکراین با کمال میل از زرادخانه هسته ای خود که سومین زرادخانه بزرگ جهان در آن زمان بود، صرف نظر کرد.
در روز امضای قرارداد، فرانسوا میتران، رهبر باتجربه فرانسه به کوچما گفت: «ای جوان، به هر طریقی فریب خواهی خورد.» رئیس جمهور اوکراین به سختی می توانست گوش های خود را باور کند. اگر او نمی توانست به امضای رهبران ایالات متحده و بریتانیا در کنار امضای دوستش بوریس یلتسین اعتماد کند، پس به چه چیزی می توانست اعتماد کند؟ متأسفانه تاریخ ثابت کرده است که میتران حق دارد.
اشغال کریمه، نبردهای ایلوایسک و فرودگاه دونتسک، تصرف دبالتسوه پس از امضای دومین توافقنامه مینسک، گلوله باران غیرنظامیان اوکراینی توسط روسیه در ماریوپول و کراماتورسک، همه را می توان به خیانت بوداپست ردیابی کرد.
اوکراینیها از سال 2014 راه درازی را پیمودهاند و این واقعیت را پذیرفتهاند که ما باید در درجه اول به منابع خود متکی باشیم. ارتش اوکراین اکنون یکی از قوی ترین ارتش های اروپای مرکزی و شرقی است. تجربه رزمی آن و همچنین تجربه تلفات، آن را بی نهایت قوی تر کرده است. امروز بیش از 350000 جانباز رزمنده داریم که آماده ایستادگی و دفاع از کشورشان هستند.
از نظر روانشناختی نیز از مرحله ای که جهان غرب هنوز به آن نزدیک نشده است، به خوبی عبور کرده اند. این عدم آمادگی روانی، درک ماهیت تهدیدی که با آن روبرو هستند را برای مردم رم، بروکسل یا وین سختتر میکند. با این وجود، آنها در نهایت مجبور به انجام این کار خواهند شد.
علاوه بر جنگ فعالی که روسیه در اوکراین به راه انداخته است، اکنون کل جهان غرب خود را در یک درگیری ترکیبی علیه کرملین می بیند. کمپین های گسترده اطلاعات نادرست در اروپا و ایالات متحده، حملات سایبری، حمایت از جنبش های سیاسی رادیکال، ترور در همه جا از سالزبری تا برلین، تلاش برای کودتای مسلحانه در مونته نگرو، و مداخلات نظامی در سوریه و لیبی، همه جنبه های جنگ ترکیبی کرملین هستند که گسترش می یابد. مستقیماً از شکست در توقف تجاوز روسیه در اوکراین. این اقدامات فزاینده این سؤال فوری را مطرح می کند که آیا جهان متمدن قادر است به جای صرفاً مماشات با متجاوز بایستد؟!
تاکنون، واضح است که تلاشها برای جلب رضایت مسکو با حذف اشغال کریمه از دستور کار بینالمللی، تنها به تشویق روسیه کمک کرده است. روسیه به جای تعدیل مواضع تهاجمی خود، به سرعت کریمه را به یک دژ نظامی قدرتمند تبدیل می کرد که برای تقویت توانایی خود برای تسلط بر دریای مدیترانه، بالکان و خاورمیانه طراحی شده است. این در فضایی از مصونیت کامل، در دید کامل جامعه بینالمللی و در پس زمینه نقض آشکار حقوق بشر در خود کریمه تحت اشغال روسیه رخ میدهد.
به نوعی، تاریخ اکنون دایره کاملی پیدا کرده است. اوکراین با موافقت با کنار گذاشتن زرادخانه هستهای خود در سال 1994، تریلیونها دلار در هزینههای دفاعی جهان غرب در دو دهه بعد صرفهجویی کرد. ناتوانی در عمل به روح تفاهم نامه بوداپست و محافظت از کریمه در برابر اشغال در سال 2014، اکنون غرب را مجبور به افزایش چشمگیر هزینه های دفاعی می کند.
مردی که جنگ هیبریدی جهانی امروز را کنترل می کند، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه است، و او آشکارا ناامید باقی می ماند. به عنوان مثال، کرملین توزیع گسترده پاسپورت های روسی را در مناطق موقتاً اشغال شده شرق اوکراین آغاز کرده است. هدف این سیاست ایجاد یک پایگاه دائمی روسیه است که ادغام مجدد امن این مناطق در اوکراین را تضعیف خواهد کرد. کرملین به جای جستجوی صلح، ترجیح می دهد یک منطقه خاکستری طولانی مدت در شرق اوکراین ایجاد کند که به روسیه کمک کند تا کل اروپا را بی ثبات کند.