متن زیر برگرفته از کتاب خاطرات جورجیا هست که ی بخشیش به دست من رسیده درهالی که هنوز نشر پیدا نکرده
اون روز رو خوب به یاد میارم وقتی شب در رخت خوابم به این فکر میکردم که کریس بهم گفته:
عزیزم جهیزیه با من!
خب من از خانواده ای فقیر بودم و فقط بابام ی یخچال ارج قدیمی داشت با ۴ تا پیاز و سیب زمینی تاریخ گذاشته که از آقا اسدالله خریده بود و هتی همان یخچال سوخته بود و روز و شب گریه گریه میکردم اما کریستیانو با اون حرفش زوقی رو در پلک چشمم انداخت که گریه گنان پریدم بغلش
و او به من قول داد که از من ملکه بسازد
نزدیک ازدواج بود سوز سردی میومد ولی مشتاغ برای اینکه با کریس عزیزم قرار است لوازم خانه را بخریم و دکوراسیون را بچینیم
رونالدو با یک موتور قدیمی هوندا مدل ۶۸ اومد دنبالم و دوستانم که برای فظولی اومده بودن قاه فاه میخندیدن
برای حمین وقتی نشستم پشت موتور از کریسم ایراد گرفتم که چرا با این اومدی تو که کلکسیون ماشین داری چرا با آبروی من بازی میکنی؟
اما رو به من کرد و گفت:
فکر کردی اون کسی که کلکسیون ماشین داشت منم؟ نه برای تخریب شخصیتم با بدلم مستند میسازن؛ من فقط سالهاست با این موتورم و از تجملات متنفرم!!!
در اون لحضه که اینو بهم گفت ترسی وجودم را فرا گرفت که وا مصیبتا! یعنی واقعا او درویشی ساده زیست و دوری گزین است و پست هایی که کبیرنالدو درباره اینکه در یک خانه بسیار قدیمی و مخروبه زندگی میکند و تمام ثروتش را فغرا میبخشد درست است؟! پس نکند خیال پردازی هایم برای جهیزیه رنگارنگ پوچ درآید؟
به بازار رسیدیم و دست در گران قیمت ترین چیزها گذاشتم و انتخابم را کردم اعم از یخچال، تلویزیون و..
اما کریس مخالفت کرد به دلایلی:
- میگفتش خیلی رنگی انتخاب کردی مثلا تلویزیون نارنجی یا رنگ خانه صورتی و مخالف دکوراسیون رنگی بود زیرا اعتقاد داشت وقتی مردم قمگینن ما باید فقط چیزهای سیاه و طوسی داشته باشیم که با ی نگاه به خونه یادمون بیوفته مردم تو چ مصیبتی هستن و شنگول نشیم هرکات موزون انجام بدیم!
- ایراد دومی که گرفت از گران قیمت بودن و بیش از حد لوکس بودن لوازم بود مثلا گفت زنیکه مگه تو خونه بابات ساید بای ساید داشتی که رفتی یخچال و تلویزبون LJ ورمیداری؟ مگه نمیدونی باید از تولید ملی همایت کنیم؟ مگه نمیدونی خیلیا همون یخچال ارج قراظه باباتم ندارن ی میوه بخورن؟!
چشمانم پر از اشک شد و رویاهایم را دود شده میدیدم که همسر نبی ام به من گفت ازیزم مهم معنویت هستش و این مادیاتی که روش دست گزاشتی هیچ ارزشی ندارن و فقط ما رو از خدای متعال دور میکنن
بنابراین از او پرسیدم:
چه دکوراسیونی ما را به خدا نزدیک میکند؟
سپس او مرا به بازار سنتی برد و چند پشتی سفارش داد و سماوری که کنار سطل ذباله افتاده بود ورداشت با ی تلویزیون از اون نغره ای قدیمیا تازه به من میگفتش که من خودم فقط رادیو الان بخاطر تو یذره راه اومدم دارم خونه رو یکم زرق و برق میدم!
برای یخچال هم گفت ارج سوخته ی باباتو بیار فنی ام تعمیرش میکنم
سپس با این اساس وارد خانه همسرم برای اولین بار شدم خانه ای که خاک از دیوار میریخت و تار عنکبوتی از سقف آویزان شده اما جانمازی در گوشه ای پهن بود بنابراین فهمیدم کریستینو راست میگه این دکوراسیون آدم رو به خدا نزدیک میکنه و خوشحال شدم
البته سوسک ها رو اعصابم بودن و جیق زدم اما رونالدو نزاشت آنها را بکشم اعتقاد داشت موجودات زنده هستن و گناه دارن پس بهتره آدت کنم
اکنون درهالی که بسیار به خدا نزدیک شده ام با خوبی و خوشی در کنار کریس و سوسک ها زندگی میکنم
پایان...