طرفداری | «ما بارسای 2010 نیستیم. ما کیفیت آن تیم را نداریم و نباید این فراموشمان بشود. ما از نظر انفرادی هم آن ظرفیت و کیفیت را نداریم.» این حرفهای ژاوی، سرمربی بارسلونا چند روز پیش از کریسمس 2024 بود.
با سپری کردن نیمی از سومین فصل هدایت بارسلونا، حالا بهشکل دردناکی مشخص است که ژاوی، بزرگترین هافبک تاریخ این باشگاه، نمیتواند جادوی روزهای گذشته را بهعنوان سرمربی به ارمغان بیاورد. دلیلش هم مشخص است؛ باشگاه بارسلونا پس از سالها سوءمدیریت و قوانین مالی دستوپاگیری که مانع از خرج کردن آنها برای بازگشت به دوران شکوه شد، حالا یک باشگاه ورشکسته است.
چند هفته پیش بود که از تصمیم ژاوی برای استعفا در پایان فصل 24-2023 با خبر شدیم و او به این شکل، درهای خیالپردازی را برای هوادارانی که مایل به تغییر مربی بودند، گشود اما این خوشبینی احتمالا عمر کوتاهی خواهد داشت. حقیقت این است که ژاوی با توجه به شرایط موجود، همانقدری خوب کار کرده که از او انتظار میرفت. موج گسترده انتقادات بارسلونا به ژاوی، براساس تفکرهای خیالپردازانه در شرایط بحرانی باشگاه و نداشتن درک صحیح از اختیارات یک سرمربی است.
مهمترین وظیفه یک سرمربی، قرار دادن بهترین ترکیب ممکن بازیکنان موجود در زمین است. همزمانی بحران مالی و مصدومیت، باعث شد ژاوی که گزینههای چندانی در اختیارش نبود، کارش سادهتر شود. بحثبرانگیزترین انتخاب او در 1.5 سال اول حضور ژاوی، اعتماد مستمر به سرخیو بوسکتس پابهسنگذاشته بود اما با ضعیفتر شدن بیلدآپ بارسلونا پس از رفتن او به اینترمیامی، حالا سخت است که با آن انتخاب ژاوی مخالفت کنیم. با تماشای بازیها بارسلونا به جای دیدن بوسکتس، حفرهای بزرگ را میبینید که پیشتر هافبک محوری افسانهای بارسا آنجا بازی میکرد.
این فصل، بحثهای چندانی در رابطه با انتخاب بازیکن در آن پست ایجاد نشد. ژاوی سعی کرد از اوریول رومئو، تنها هافبک دفاعی تیم بهره بگیرد اما این هافبک اسپانیایی یک ناهمگونی ناامیدکننده در ترکیب بارسا بوده و از زمانی که به نیمکت ذخیرهها انتقال یافت، کسی دلتنگ او نشده است. وقتی مدیریت بارسلونا با وجود مخالفت سرمربی، ژوائو فلیکس را به تیم اضافه کرد، ژاوی تمام تلاشش را بهکار گرفت تا بهترین بازی ممکن را از او بگیرد اما تنها تا وقتی مشخص شد عملکرد بدون توپ فران تورس کمک بیشتری به تیم میکند.
بیشترین انتقاد وارده عموم، به روبرت لواندوفسکی، دیگر بازیکن ناهمگون ترکیب بارسلونا است؛ اگرچه این تیم بازیکن دیگری در قامت «مدعی پیچیچی» ندارد تا لواندوفسکی به خودش بیاید. ژاوی همچون آشپزی که در تلاش است با تهماندههای داخل یخچال شام بپزد، سعیاش برای استفاده از داشتههایش را انجام داده است.
پس از انتخاب ترکیب اصلی، وظیفه بعدی سرمربی استفاده از بازیکنان در بهترین نقشهای ممکن است. ژاوی با ایده بازی مشخصی به بارسلونا آمد. سیستم 3-3-4 با فولبکهای عقبنشین، هافبکهای تهاجمی که بتوانند علاوه بر حرکت میان خطوط، بهطور مستمر به عمق بزنند و وینگرهای عرضی دریبلزن که بازی را از عرض زمین به مرکز بیاورند. با اینحال او برای متناسب کردن تاکتیکهایش با ترکیب در دسترس، مجبور شد منعطف شدن و تطبیقیافتن پیشه کند.
مورد مرموز فرنکی دیونگ که از سوی سرمربیان پیشین بارسلونا بهاشتباه بهعنوان هافبک تهاجمی یا جانشین ذاتی بوسکتس بهکار گرفته میشد، زیر نظر ژاوی یعنی از وقتی که در نقش رهبر بیلدآپ با توپگیری عقبزمین و دریبلزنی متمایل به چپ شد، توانست همچون دوران حضورش در آژاکس بهترین بازیهایش برای بارسلونا را انجام دهد. بازی کردن در محور دوگانه، پنهان کردن ضعف دفاعی دیونگ را سختتر کرده اما این ضعف هنگامی که او با ایلکای گوندوعان، هافبکی باکیفیت که البته هافبک دفاعی تخصصی نیست، بیشتر نمایان میشود. ژاوی ترجیح میدهد گوندوعان بهجای ایفای نقش یک هافبک توپگیر برای دیونگ، هافبکی باکستوباکس برای کمک به لواندوفسکی باشد.
رونالد کومان، کسی که ژاوی جانشین او شد، تلاش ناموفقی برای بهکارگیری دیونگ در سیستم 1-3-2-4 داشت اما فصل گذشته ژاوی با یک تغییر هوشمندانه سیستم به 3-4-3 باکس حین مالکیت و استفاده از سه مدافع مرکزی با قابلیت تبدیل شدن به فولبک، عرض بیشتری به بازی داد تا بنیاد محور دوگانه خط هافبک تیم، مستحکم شود. ژول کونده از بازی بهعنوان مدافع تبدیلشونده به فولبک و داشتن این نقش انعطافپذیر در عرض زمین، خوشحال نبود اما این بهترین نقش ممکن برای بازیکن مستعد در حمل توپ است که گاهی اوقات بهعنوان مدافع وسط به مشکل میخورد.
ژاوی برای تقریبا همه سوالهایی که در رابطه با تاکتیکهایش پیش میآمد، پاسخ درست و معناداری مییافت؛ الخاندرو بالدهی سریع، باید بهعنوان فولبک تهاجمی بازی میکرد، پس تیم به تغییری در ترکیب نیاز داشت که او بتواند در مناطق بالاتر زمین بازی کند. گاوی، هافبکی که بیشتر بازیکن دونده و بدون توپ است تا یک هافبک پابهتوپ و خلاق، میتوانست بهعنوان «وینگر کاذب» ایفای نقش کند و زمانی که بالده به حمله ملحق میشد، او میتوانست به مرکز تمایل شود. فران تورس از آن دسته وینگرهای موردعلاقه ژاوی که بتواند یک در برابر یک را بردارد نیست اما او بهعنوان یک مهاجم رو به داخل در کنار لواندوفسکی کارآمد است و به این شکل پدری را برای حرکت موثر میان خطوط، آزاد میگذارد.
اگرچه مصدومیتها و خروجیهای تیمی که پیشتر ترکیبش خالی شده بود، مشکلاتی را بهوجود آورد که سرمربی نمیتواند آن را روی تخته تاکتیکیاش حل کند. پدری، مهمترین بازیکن ترکیب بارسلونا، از زمان ورود ژاوی حتی نصف دقایق ممکن هم برای تیم بازی نکرده است. با توجه به مصدومیتهای بازیکنان خط هافبک، اوت 2023 زمانی بود که ژاوی برای آخرین بار از ابتدا از ترکیب پدری، گاوی و دیونگ بهره برد.
قرار بود وینگرهای لب خط، حملات تیم ژاوی را پیش ببرند، درست مثل تیم میکل آرتتا و نسخه اخیر پپ گواردیولا. اگرچه بارسلونا نتوانست عثمان دمبله، بازیکن موردعلاقه سرمربی تیم را حفظ کند و او راهی پاری سن ژرمن شد. رافینیا، بازیکنی است که مشارکت خوبی در گل و پاس گل دارد، قدرت دریبلزنی خوبی دارد و در محوطه جریمه تحرکات مناسبی انجام میدهد اما او هم در کمتر از نیمی از دقایق فصل جاری، بازی کرده است. تنها روزنه امید ژاوی در این منطقه، لامین یامال، پدیده 16 سالهای است که ناگهانی به دل کار پرتاب شده تا بدون کمک هیچ بازیکن باتجربهای در آن پست، مشغول یادگیری سازوکارها شود.
فقدان یک هافبک دفاعی، یک خرید واجبتر از نان شب و تعیینکننده در فصل بارسلونا را نباید از یاد ببریم. برای جانشینی بوسکتس، ژاوی بارها برای خرید مارتین زوبیمندی تاکید کرد اما باشگاه به او گفت فقط پول خرید رومئوی 32 ساله را دارند. اخیرا ژاوی با بهرهگیری از ترکیب محور دوگانه دیونگ و گوندوعان، یکی از هافبکهای تهاجمیاش را قربانی کرد تا بهطور کلی از رویکرد دفاع از مرکز زمین قطع امید کند.
ضربات به تیم ژاوی ادامهدار شدند؛ مارک آندره تراشتگن، دروازهبان مطمئن بارسلونا چند ماه بهدلیل مصدومیت خانهنشین شد و اینیاکی پنیای نهچندان مطمئن با میانگین 2 گل خورده در هر بازی جای او را گرفت. فرمین لوپز 20 ساله جانشین گاوی مصدوم شد و مصدومیت بالده باعث شد هکتور فورت 17 ساله جانشین او شود. آندریاس کریستنسن ناآماده نیز جایگاهش را به پائو کوبارسی 16 ساله واگذار کرد.
بهطور کلی، بازیکنان 21 ساله و جوانتر در 23% از بازیهای بارسلونا در این فصل بازی کردهاند که بارسا از این حیث، سومین میزان درصد بالا را در میان پنج لیگ معتبر اروپایی دارد. با اینحال بارسای ژاوی اگرچه نتوانسته همیشه فوتبالی جذاب ارائه دهد اما معمولا موثر بازی کرده است.
بارسا نهتنها در زمینه مالکیت توپ، بلکه از نظر Field tilt (تمایل زمین) یعنی سنجش میزان کنترل بازی یک تیم در یکسوم دفاعی حریف و میزان xG، معیار سنجش کیفیت شوتها، بهترین تیم لالیگا بوده است. در زمینه سنجش شدت پرس از بالا و پارامتر PPDA بهمعنای تعداد پاسهای حریف به ازای هر کنش دفاعی، بارسلونا پس از رئال سوسیداد، تیم دوم لالیگا است. آنها همچنین در زمینه شوتزنی پس از بازپسگیری توپ در زمین حریف، بهترین تیم اسپانیا هستند. این ارقام یعنی سرمربی بر بازی تیمش کنترل دارد. اینکه لواندوفسکی ناگهان یادش میرود چگونه به توپ ضربه بزند و اینیاکی پنیا در دفع توپهای ساده عاجز است، مشکلاتی است که کاری از دست سرمربی برنمیآید.
اگر بارسلونا با توجه به سیستم مالی ریاضتی و ترکیب لاغر و پر از مصدوم میتواند استانداردهای فوق را داشته باشد، چرا همه بهدنبال تغییر سرمربی تیم هستند؟ انتقاد واردهی اصلی به ژاوی این است که بازی تیم او چشمنواز نیست که این گزارهی درستی محسوب میشود. بیلدآپ تیم ژاوی عریض و طولانی است، بیشتر به این دلیل که دیونگ بیش از هر هافبکی در اروپا، توپ را طولانیتر حمل میکند. خط حمله تیم در شکستن دفاع حریف کار سختی دارد چون یا بسیاری از بازیکنان کلیدی نیستند و یا در خارج از پست خودشان بهکار گرفته میشوند. اخیرا خط دفاعی هم متزلزل بوده است؛ این یا تقصیر مربی است و یا تقصیر شخص ژول کونده و رونالد آرائوخو که باید آگاهی محیطی لازم برای زمانبندی تلهی آفساید داشته باشند. این اشتباهات فصل گذشته نگرانکننده نبودند چرا که بارسلونا برای فتح لالیگا، کمترین گل خورده را داشت.
تحقیقات نشان میدهند کیفیت بازیکنان، 90% موفقیت یک تیم را تشکیل میدهند. همیشه سرزنش سرمربی بابت بهتر نساختن تیم، وسوسهانگیز است اما این وظیفه مدیر ورزشی است. انتصاب دکو از سوی خوان لاپورتا بهعنوان مدیر ورزشی بارسلونا و تاکید او روی جذب ژائو فلیکس و اوریول رومئو، نشان میدهد ژاوی مسئول این خریدها نیست. همانطور که یوهان کرویف به ژاوی درباره دردسر مربیگری در بارسلونا گفته بود، تنها راه نجات این است به رییس بگویی سرت به کار خودت باشد!
وضعیت بد مالی، خریدهای بد، مصدومیتهای سنگین و بدشانسی، همه اینها بالاخره یک جا خودش را نشان میدهند اما تغییر سرمربی احتمالا بهتنهایی تغییر دهنده این شرایط نیست. آیا هنوز کسی هست که رویای آوردن یک سرمربی جدید با احیای آن سبک افسانهای سال 2008 و کشف پدیدههایی چون بوسکتس، اینیستا و مسی بدون پول برای جذبشان را داشته باشد؟ ژاوی بهتر از هرکسی میداند که چنین تیمی فقط یک بار در عمر ما ظهور میکند.
ژاویِ سرمربی با وجود داشتن دستِ بازنده، همه تلاشش را کرد تا جای ممکن خوب بازی کند. اگر هواداران بارسلونا و تصمیمگیرندگان باشگاه با چیزی غیر از کسب همه قهرمانیهای ممکن توام با فوتبال زیبا راضی نمیشوند، شاید بهتر باشد وارد یوتوب شوند و سالهای فوتبال بازی کردن ژاوی را تماشا کنند.
یادداشت جان مولر از وبسایت اتلتیک