مالزی و کره در هیچ دو دنیایی در فوتبال ملی در یک رده قرار نمی گیرند. کمتر کسی باور می کند که کره بر اساس اتفاقات کاملا فوتبالی در برابر مالزی که حتی یک گل هم در این دوره از بازیها در برابر تیمهای بمراتب کم افتخار تر از کره به ثمر نرسانده بود، به یکباره سه گل وارد دروازه کره جنوبی کند. تیمی که در شرایطی که از قبل حذف شده بود، در برابر مدافع عنوان قهرمانی جام جهانی 2014 موفق شد دو گل به ثمر برساند و کلین شیت کند، ناگهان در برابر مالزی سه گل می خورد. وقتی به جدول نگاه می کنید و اینکه اگر کره اول می شد باید با مدعی ترین و پرافتخار ترین تیم جام یعنی ژاپن رو در رو میشد، بیشتر مشکوک می شوید. اما این پایان کار نیست. نگاهی به ملیت سرمربی کره، این شک و شبهه را بیشتر می کند. او یک ژرمن زاغ و بور اصیل است. ژرمن بودن از چهره اش تتق می کشد.
ممکن است بپرسید چه ربطی دارد کسی ژرمن باشد. ژرمن ها به حسابگری معروف اند. در اروپا پرتغالی ها ولخرج ترین و ژرمنها حسابگر ترین شناخته می شوند. البته این حسابگری فقط در عرصه دخل و خرج نمود ندارد و بارها در زمین فوتبال برای ژرمنها حواشی رسانه ای درست کرده. مثلا در جام جهانی 1974 آلمانها به همسایه و همنام شرقی خود که تنها تجربه اش در جام جهانی به همان میزبانی آلمان غربی بر می گشت باختند تا هم همسایه شرقی صعود کند و ای بسا اوضاع دو ملت که در پی جنگ جهانی دوم ناخواسته به دو مسیر کاملا متضاد رفتند (یکی کاملا صنعتی و غربی و دیگری کاملا محافظه کار و ایدئولوژیک، تا جاییکه این مسیر متفاوت امروز در دو سمت دیوار برلین سابق از طریق عکسهای هوایی در شب قابل تشخیص است. هنوز نیمه شرقی با نیمه غربی قابل مقایسه نیست) بهبود یابد.
اما مباحث دیگری هم در این حسابگری نقش داشت. با این شکست عملا آلمان غربی برای رسیدن به فینال با لهستان، سوئد و یوگسلاوی همگروه شد (دور دوم گروهی) و از مصاف با هلند مخوف یوهان کرایوف و رفقا، برزیل مدافع عنوان قهرمانی و فاتح ابدی جام ژولریمه و آرژانتین (فاتح جام بعدی آینده) گریخت. نه اینکه لهستان لاتو (آقای گل همان رقابتهای 1974) تیمی ساده باشد یا سوئد که تا دقایق پایانی مقابل ژرمنها به تساوی رسیده بود یا در دقایق زیادی از بازی در آن هوای بارانی از ژرمنها پیش بود یا حتی یوگسلاوی که در گروه برزیل صدرنشین شده بود، تیمهای بی دست و پایی بودند، ولی به هر حال مسیر هلند و برزیل و حتی آرژانتین مسیر پر ریسک تری بود. مواردی که نشان می دهد ای بسا از قبل ژرمنها به این محاسبات اندیشیده بودند جایی مشکوک تر می نماید که آلمان غربی میزبان در گروه A بازی سوم مقابل آلمان شرقی را پس از بازی های گروه B که برزیل قهرمان دوره قبل انجام می دهد. در واقع برزیل بازی سوم خود را انجام داده بود و رتبه این تیم در گروه B مشخص شده بود و سپس آلمانها با هم دیدار کردند.
جام جهانی 1986 هم مرحوم بکن بائر که در جام 1974 کاپیتان تیم بود و نفوذ زیادی روی هلموت شون سرمربی تیم داشت، این بار خود در نقش سرمربی ظاهر شد. باخت آلمان به دانمارک برای بسیاری عجیب می نمود. بسیاری وقتی دیدند آلمان با این شکست عملا برای رسیدن به جمع چهار تیم، با مراکش و مکزیک دیدار کرده ولی دانمارک صدرنشین در همان یکهشتم مقابل اسپانیای پر قدرت 5-1 در هم شکسته شد، باز شست شان خبر دار شد که نکند باز هم کاسه ای زیر نیمکاسه است و باز حسابگری ژرمنها بوده که باعث شده با باخت مصلحتی به دانمارک مسیر ساده تر را انتخاب کنند.
در جام جهانی 2010 وقتی آلمان با غنا بازی سوم گروهی را برگزار میکرد عادل فردوسی پور گزارشگر بازی پیش بینی کرد آلمانها که سابقه حسابگری در جام جهانی را دارند، احتمالا با غنا مساوی کنند تا به عنوان تیم دوم صعود کنند تا برای رسیدن به نیمه نهایی مسیر امریکا و اوروگوئه را در پیش بگیرند نه اینکه با انگلیس و آرژانتین روبرو شوند. البته یواخیم لوو نشان داد خیلی حسابگر نیست و این معادلات را به هم زد. لوو که در آن سالها فوتبالی تماشاگر پسند و هجومی ارائه می داد اتفاقا غنا را از پیش رو برداشت و 4-1 و 4-0 انگلیس پر مهره فابیو کاپلو و آرژانتین ترکیبی مارادونا و مسی را در هم کوبید تا به نیمه نهایی برسد. ولی مرور بازیهای آلمان در ادوار جام جهانی و جام ملتها بیانگر آن است که انتظار فردوسی پور انتظار بجایی بوده و یواخیم لوو استثنای قاعده است و انتظار حسابگری از ژرمنها دور از دسترس نیست.
فراموش نمی کنیم در جام 1954 (پنجمین دوره جام جهانی هم در بازی نخست با مجارستان خشن و قدرتمند جادویی دهه 50 که 4 سال بدون شکست بود، انگلیس را 7-1 و 6-3 (در ومبلی)، ایتالیا را 3-0 و 3-0 و قدرت های امریکای جنوبی یعنی برزیل و اوروگوئه را 4-2 شکست داد (نخستین شکست اوروگوئه در ادوار جام جهانی در سومین حضور اوروگوئه در جام جهانی رقم خورد. در دو جام جهانی دیگر اوروگوئه میزبانی ایتالیا و فرانسه را نپذیرفت. 1934 به تلافی عدم شرکت اروپاییها در جام جهانی 1930 اوروگوئه و 1938 در اعتراض فراگیر امریکای جنوبیها که چرا اروپا میزبان دو دوره متوالی جام جهانی شده اوروگوئه مسابقات را تحریم کرد) زپ هربرگر تیم دوم آلمان را به میدان فرستاد تا ترکیبش لو نرود و نفراتش مصدوم نشوند. حتی دروازه بان دوم خود را درون دروازه گذاشت. کسی که در آن بازی 8 گل دریافت کرد و در بازی با فرانسه در رده بندی 1958 هم 6 گل دریافت کرد تا تنها دو بار در جام جهانی به میدان رفته باشد و میانگین 7 گل خورده در هر بازی را به یادگار گذاشته باشد. کلا هم چهار بازی ملی دارد (Heinz Kwiatkowski) همین تیم در بازی فینال با نفرات اصلی توانست معجزه برن را رقم بزند و با شکست مجارستان جادویی قهرمان جام جهانی شود.
به هر حال همانطور که انتظار میرفت کلینزمن حسابگری را انکار کرد و ترجیح داد از بازی خوب مالزی تمجید کند. ولی لبخند ملیح او پس از گل سوم مالزی این شبهه را تقویت کرد که کلینزمن از سنت استادش بکن بائر الگو گرفته نه دستیارش یواخیم لوو