#حکایت
شبی که باران شدیدی می بارید،
" پرویز شاپور " از " احمد شاملو " پرسید : چرا اینقدر عجله داری؟!
شاملو گفت : میترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت : من میرسانمت .
شاملو پرسید : مگه ماشین داری؟
شاپور گفت. : نه، اما چتر دارم!
" دوست واقعی کسی است که یاری رسان شما باشد حتی اگر دقیقا آنچه شما میخواهید را نداشته باشد . "
@fact_official