بیا که هایده از غم ترانه میخواند
بیا که هایده از غم ترانه میخواند غم آشنای همه عاشقانه میخواند
وفا ندیده از این روزگار بی بنیاد غریب روی زمین از زمانه میخواند
غریب روی زمین از زمانه میخواند
بیا به شام غریبان ما و مهمان باش شبی که اهل دلی غمگنانه میخواند
بیا که خسته دلی از دیار تو هدیه جنون عشق تو را عاشقانه میخواند
جنون عشق تو را عاشقانه میخواند
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جامه بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جام بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
روزگاری به جانم نشستی هرچه غیر از خودت را گسستی
روز دیگر به بزم رقیبون ساغرم را به مستی شکستی
منو پشیمونی من منو پریشونی من تو و دل راضی تو ز درد پنهانی من
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جامه بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم