اختصاصی طرفداری - در ادامه سری یادداشتهای فنی مربوط به فصل جاری رقابتهای پنج لیگ معتبر اروپایی و پس از بررسی رویکرد تیمهای مختلف در لیگ برتر انگلیس و لالیگا در بازی بدون توپ (اینجا و اینجا)، در این یادداشت قصد دارم تا به طور مشخص به رویکرد تیمهای حاضر در فصل جاری رقابتهای لیگ برتر انگلیس همراه با توپ بپردازم.
همانطور که بارها در یادداشتهای مختلف اشاره کردهام، لیگ برتر انگلیس به علت حضور مدرنترین و بهترین سرمربیان دنیا مدتهاست که فنیترین و تاکتیکیترین لیگ دنیا محسوب میشود و برای مطالعه ترندهای تاکتیکی روز، بهترین مرجع به حساب میآید. در شروع سری یادداشتهای بررسی رویکرد سرمربیان مختلف در به گردش درآوردن و چرخاندن توپ در نقاط مختلف زمین، کار را با رقابتهای لیگ برتر انگلیس آغاز میکنم. در این یادداشت به طور ویژه و مفصل با تعریف، مطالعه و تحلیل یک نقشه فنی بسیار ارزشمند، رویکرد و ایدههای سرمربیان مختلف را در این رقابتها مورد بررسی قرار میدهم و از این خواهم گفت که هر تیم در فصل جاری چگونه در تلاش است تا توپ را به گردش دربیاورد و خودش را به دروازه حریفان برساند.
کار را با تعریف یک نقشه فنی ارزشمند که از کمپانی مرجع StatsBomb استخراج کردهام، آغاز میکنم. به نقشه فنی زیر دقت کنید که مربوط به هر بیست تیم حاضر در رقابتهای لیگ برتر انگلیس میشود و مطابق روال معمول این نقشهها، جهت حمله هر تیم نیز از چپ به راست است. زمین به سه بخش یک سوم تدافعی، یک سوم میانی و یک سوم تهاجمی تقسیم شده. این نقشه به ما میگوید که هر تیم در هر بخش و منطقه از زمین مسابقه همراه با توپ با چه سرعتی نسبت به میانگین لیگ، توپ را رو به جلو و به بخشها و نواحی بعدی زمین منتقل کرده. هر چه رنگ هر بخش به قرمز نزدیکتر باشد، به معنای سرعت بالای انتقال توپ است و نشان می دهد که تیم مورد نظر سعی دارد با سرعت بالا و به طور مستقیم توپ را در کوتاه ترین زمان ممکن رو جلو منتقل کند. در نقطه مقابل هر چه رنگ هر بخش و منطقه به سیاه نزدیکتر باشد، به این معنی است که تیم مورد نظر در تلاش است توپ را حفظ کند، آن را با آرامش به گردش دربیاورد و با وسواس و کیفیت بیشتری آن را رو به جلو منتقل کند. دو رویکرد در دو نقطه رو به رو که می تواند وضعیت تیمها و سرمربیان مختلف را در به گردش درآوردن توپ مشخص کند.
به عنوان مثال به نقشه مربوط به کریستال پالاس که در ردیف دوم با دایره زرد جدا کردهام، دقت کنید. میبینید که یک سوم تهاجمی این تیم به رنگ قرمز پررنگ درآمده که نشان میدهد شاگردان روی هاجسون، مادامی که توپ را به یک سوم تهاجمی خودی منتقل می کنند، در تلاش هستند تا با سرعت بسیار زیاد (نسبت به میانگین لیگ) توپ را به گردش دربیاورند و آن را به دروازه حریف برسانند. سرعت در یک سوم تهاجمی پالاس مهمترین نقش را دارد و آنها علاقهای به حفظ توپ و تامل در به گردش درآوردن آن در یک سوم تهاجمی خودی ندارند. در عین حال میبینید که در یک سوم میانی وضعیت متعادلتر است و بازیکنان پالاس نسبت به میانگین لیگ تغییر چندانی در سبک به گردش درآوردن توپ از خود نشان ندادهاند و در یک سوم تدافعی نیز میبینیم که بار دیگر زمین تا حدی به رنگ قرمز درآمده که نشان میدهد آن ها در بازیسازی از عقب زمین خود نیز رویکردی سرعتی دارند و سعی میکنند هر چه سریعتر توپ را رو به جلو منتقل کنند.
اکنون پس از تعریف مفهوم این نقشه فنی، به مطالعه و تحلیل آن میپردازم. نکاتی که میتواند به ما رویکرد فنی سرمربیان مختلف را در تیمهای مختلف نشان دهد:
1 - مهمترین نکته فنی این نقشه، مربوط به رویکرد پپ گواردیولا و روبرتو دزربی در منچسترسیتی و برایتون است. به شکلی معنادار میبینید که نقشه مربوط به هر دو تیم در تمامی نواحی به رنگ سیاه مطلق درآمده که به خوبی رویکرد یکسان این دو سرمربی مدرن و بزرگ را در نحوه به گردش درآوردن توپ نشان میدهد (از حیث سرعت انتقال). هر دو سرمربی در تلاش هستند که در تمامی نقاط زمین، توپ را به خوبی حفظ کنند، با تامل آن را به گردش دربیاورند و در بالاترین کیفیت ممکن با صبر زیاد آن را به بخش بعدی رو به جلو منتقل کنند. از یک سوم تدافعی خودی و عقب زمین گرفته که میبینید چگونه هر دو سرمربی به بازیسازی از عقب زمین اعتقاد دارند و در تلاش هستند تا با پاسهای کوتاه از پرسینگ حریف عبور کنند.
این حکایت در یک سوم میانی و حتی یک سوم تهاجمی نیز به قوت خود باقی است. گواردیولا و دزربی حتی در یک سوم تهاجمی نیز رویکرد یکسانی دارند. آنها به دنبال این هستند تا پشت دروازه حریف نیز آرامش خود را حفظ کنند، توپ را با صبر و تامل پخش کنند و در فرصت مناسب و پیروی از اصولی مشخص، به حریف ضربه بزنند. هیچ تیمی در لیگ برتر انگلیس در فصل جاری در این حوزه شبیه به این دو تیم نبوده است. گواردیولا و دزربی گرچه رویکردهای مختلفی دارند اما در این حوزه مشخص، تفکراتشان تا حد معناداری بر یکدیگر منطبق است. حفظ توپ و به گردش درآوردن توامان آن، از اصول اولیه هر دو سرمربی محسوب میشود و بازیکنان از همان ابتدا برای پیروی از این اصل زیر نظر این دو سرمربی تعلیم میبینند.
2 - آرسنال با میکل آرتتا نزدیکترین تیم به سیتی و برایتون از حیث به گردش درآوردن توپ است. آرتتا نیز همچون پپ و دزربی در یک سوم میانی و تهاجمی، توپ را با سرعت پایین رو به جلو به گردش درمیآورد و از اصول مشخصی پیروی می کند. تنها فرقی که او در این فصل با دو سرمربی دیگر داشته، مربوط به یک سوم تدافعی خودی میشود. جایی که ارتتا بازیسازی از عقب زمین خود را کمی سریعتر از گواردیولا و دزربی انجام میدهد. سرعت بازیسازی آرسنال از عقب زمین نزدیک به میانگین لیگ است و میبینیم که این منطقه از نقشه این تیم به رنگ تقریبا سفید درآمده است. میکل آرتتا زحمات زیادی کشیده و در عین حال انتقادات زیادی را نیز طی سالیان گذشته تحمل کرده تا در نهایت توانسته آرسنال را به چنین تیم مدرنی تبدیل کند و حالا در تلاش است تا بتواند به افتخارات مهمی دست پیدا کند.
3 - تاتنهام با آنژ پوستکوعلو چهارمین تیم جذاب و مدرن لیگ برتر محسوب میشود. میبینیم که بیک آنژ به خوبی توانسته در همین مدت کوتاه تیمی مدرن را از حیث به گردش درآوردن توپ در نقاط مختلف زمین ساخته و پرداخته کند. تاتنهام چه در یک سوم تدافعی، چه در یک سوم میانی و چه در یک سوم تهاجمی همانطور که میبینید در تلاش است تا توپ را باکیفیت، آرامش و حوصله بچرخاند و آن را رو به جلو منتقل کند. ایده استفاده از «False full-back» (توضیح مفصل فنی) یکی از ایدههایی است که به تاتنهام کمک کرده بتواند بازی خود را همراه با توپ همواره به حریفان دیکته کند. آنها در یک سوم تهاجمی نسبت به یک سوم تدافعی و میانی با حوصلهتر عمل می کنند و سرعت رساندن توپ به باکس حتی از از دیگر نقاط زمین نیز پایینتر است. این مسئله نشان میدهد که ایدههای بیگ آنژ در این حیث به مدرنترین سرمربیان دنیا از جمله گواردیولا، آرتتا و دزربی شباهت دارد.
4 - استون ویلا با اونای امری دیگر تیم بالای جدول است که فوتبال مدرنی بازی میکند البته با یک تفاوت بسیار بزرگ. همانطور که میبینید یک سوم تدافعی و یک سوم میانی تیم استون ویلا کاملا به رنگ سیاه درآمده که نشان میدهد این تیم به بازیسازی از عقب زمین و دو مرحله اول از مراحل چهارگانه بازیسازی (توضیح مفصل فنی) اعتقاد راسخ دارد. با این حال زمانی که تیم امری توپ را به یک سوم تهاجمی میرساند، رویکردش با تیمهایی که تا الان درباره آنها صحبت کردم، متفاوت میشود. میبینید که یک سوم تهاجمی استون ویلا به رنگ قرمز درآمده که نشان میدهد این تیم در یک سوم تهاجمی با سرعت بیشتری نسبت به میانگین لیگ، توپ را رو به جلو و درون باکس منتقل میکند. بازیکنان خط جلو استون ویلا در این نواحی کمتر توپ را حفظ میکنند و ترجیح میدهند سریعتر مستقیما به سمت دروازه حریف حرکت کنند. این بزرگترین تفاوت اونای امری با مربیانی همچون گواردیولا، دزربی، آرتتا یا پوستکوعلو است. با این حال رویکرد امری در عقب زمین شایسته تحسین است و او به شکلی هیجان انگیز توانسته بازیسازی از عقب زمین را در ویلا نهادینه کند.
5 - لیورپول با یورگن کلوپ احتمالا جذابترین نکته فنی موضوع مورد بحث است. آنها یکی از دو تیم بالانشین رقابتهای لیگ برتر هستند که تقریبا از ترندهای توضیح داده شده علیالخصوص در عقب زمین بهره نمیبرند. همانطور که در نقشه لیورپول میبینید، این تیم در عقب زمین و همچنین یک سوم میانی، اتفاقا بالاتر از میانگین لیگ به شکلی سریع همواره در تلاش است تا توپ را رو به جلو انتقال دهد. نکتهای بسیار مهم و کلیدی که رویکرد متفاوت کلوپ را نسبت به دیگر مربیان مدرن آشکار می کند. گرچه سرمربی آلمانی رویکردش بدون توپ به امثال گوادرویلا و دزربی شباهت دارد، اما همراه با توپ، ایدههای او با یگر سرمربیان مدرن متفاوت است. کلوپ ترجیح میدهد تا قبل از یک سوم تهاجمی، توپ را با سرعت بیشتری رو به جلو انتقال دهد (پایین تر از میانگین لیگ) اما زمانی که توپ به یک سوم تهاجمی میرسد، سرعت به گردش درآوردن آن رو به جلو کمتر میشود. میبینیم که در یک سوم تهاجمی تیم کلوپ تقریبا به اندازه میانگین لیگ توپ را به سمت باکس و دروازه حریف رو به جلو انتقال میدهد که تغییر مهمی نسبت به عقب زمین برای این سرمربی آلمانی محسوب میشود. به همین علت است که همراه با توپ، تفکرات کلوپ نسبت به دیگر سرمربیان مدرن متفاوت است و او رویکرد منحصر به فرد خاص خودش را در این زمینه دارا است.
6 - اریک تن هاخ همانطور که طی دو یادداشت به طور مفصل به آن پرداختم (اینجا و اینجا)، در حوزه بازیسازی این فصل با مشکلات بسیاری رو به رو بوده است. در نقشه فنی مربوط به این تیم میبینیم که یونایتد با استانداردهای تیمهای مدرن و استانداردهای مدنظر سرمربی هلندیاش، فاصله بسیار زیادی دارد. آن ها گرچه در عقب زمین به اندازه میانگین لیگ توپ را رو به جلو انتقال دادهاند (از حیث سرعت انتقال) اما در یک سوم میانی و علی الخصوص یک سوم تهاجمی، همواره رو به بازی مستقیم و انتقال سریع توپ آوردهاند که این مسئله چیزی نیست که از اریک تن هاخ انتظار میرود. یک سوم تهاجمی یونایتد کاملا به رنگ قرمز درآمده که این مساله نشانه خوبی نیست. رویکرد یونایتد در یک سوم تهاجمی برابر با تیمهای انتهای جدولی است که هشدار بسیار مهمی برای تن هاخ محسوب میشود. سرمربی هلندی همچنان باید تلاش کند تا بتواند حتی با وجود محدودیتهای نفری، فوتبال مورد نظرش را در تیم نهادینه کند. مانند کاری که دزربی در برایتون و بیگ آنژ در تاتنهام حتی با وجود مصدومان و محدودیتهای زیاد در حال انجام آن هستند یا حتی کاری که وینسنت کمپانی با مهرههای ته جدولیاش در برنلی انجام میدهد. در ادامه خواهم گفت که چگونه کمپانی حتی با وجود ضعف فنی مهرههایش، باز هم در تلاش است تا فوتبال مورد نظرش را بازی کند. مسئلهای که تن هاخ در انجام آن کاملا ناموفق بوده. اینکه یونایتد نتواند نتیجه بگیرد، یک بحث است و اینکه یونایتد نتواند فوتبال مورد انتظار از تن هاخ را بازی کند، بحثی دیگر. سرمربی هلندی علیرغم پیشرفتهای خوبی که در فصل گذشته داشت و ویرانه مطلق و سیاه به ارث رسیده توسط سرمربى سابق را رو به جلو برد (در حد یک فصل)، اما این فصل در ادامه راه ناکام بوده. ناکامی که صد البته مصدومیتهای زیاد، نمیتواند توجیه مناسبی برای آن باشد. همانطور که این مصدومیتها برای دزربی یا بیگ آنژ، توجیه نبوده است.
7 - بورنموثِ آندونی ایرائولا یکی از جذابترین تیم های فصل جاری رقابتهای لیگ برتر انگلیس است. پیش از این درباره رویکرد این سرمربی در بازی بدون توپ و امضای او در این زمینه صحبت کردهام (اینجا و اینجا) و حالا در این یادداشت میبینیم که ایدههای او در بازی همراه با توپ نیز منحصر به فرد است. همانطور که ملاحظه میکنید، ایرائولا در عقب زمین و مراحل اول و دوم بازیسازی، اعتقاد به سرعت پایین و کیفیت بالا دارد. در یک سوم تدافعی، سرعت انتقال توپ بورنموث به اندازه میانگین لیگ است اما وقتی راهی یک سوم میانی و علی الخصوص تهاجمی میشویم، مشاهده میکنید که ایرائولا از بازیکنانش میخواهد توپ را با سرعت بیشتری رو به جلو انتقال دهند. سرعت انتقال توپ بورنموث در یک سوم تهاجمی بسیار بالاتر از میانگین لیگ است که رویکرد متفاوت سرمربی اسپانیایی را نشان میدهد. بورنموث پس از شروع دشوار و قابل انتظار زیر نظر ایرائولا، حالا به ثبات رسیده و در تلاش است حتی خودش را به نیمه بالای جدول منتقل کند. ایرائولا رفته رفته نام خودش را به عنوان یکی از مربیان مستعد و مدرن فعلی دنیا جا میاندازد و انتظار میرود در صورت ادامه همین روند، خیلی زود بتواند خودش را به تیمی سطح بالاتر حتی در لیگ برتر انگلیس برساند.
8 - برنتفورد با توماس فرانک این روزها وضعیت خوبی ندارد با این حال سبک بازی او همچنان هیجان انگیز است: چیزی شبیه به ایرائولا در بورنموث حتی با شدت بیشتر. مشاهده میکنیم که برنتفورد نیز در یک سوم تدافعی خودی اعتقاد به بازیسازی در آرامش و کیفیت بالا دارد. سرعت انتقال توپ در یک سوم تدافعی نسبت به میانگین لیگ بسیار پایینتر است اما زمانی که توپ به یک سوم میانی و تهاجمی میرسد، رویکرد برنتفورد تغییر میکند. توماس فرانک نیز در یک سوم تهاجمی از بازیکنانش میخواهد که خیلی سریع تصمیم بگیرند و با سرعت بالا توپ را به دروازه حریف برسانند. سرعت انتقال توپ در این نواحی بسیار بالاتر از میانگین لیگ است.
9 - وینسنت کمپانی مورد بسیار جالب توجه لیگ برتر در فصل جاری است. او همانطور که در یادداشت گذشته اشاره کردم در تلاش است تا با همین کیفیت پایین بازیکنان نیز فوتبالی مدرن ارائه دهد. از لحاظ کیفیت او البته با این بازیکنان، توانسته فوتبالی مدرن و سرزنده بازی کند اما طبیعتا نتایج نتوانسته خودش را با کیفیت فوتبالی منطبق کند. همانطور که ملاحظه میکنید کمپانی در بازی همراه با توپ نیز همواره در تلاش بوده تا فوتبالی با کیفیت ارائه کند. میبینید که سرعت انتقال توپ در نواحی سه گانه برنلی به اندازه میانگین یا حتی پایینتر از میانگین لیگ بوده. مسئلهای که نشان میدهد کمپانی در تلاش است تا کیفیت بازیسازی تیمش را در نواحی سه گانه زمین بالا ببرد. او چه در عقب زمین و چه در یک سوم تهاجمی سعی کرده تا توپ را حفظ کند و آن را مانند بهترین تیمهای دنیا از جمله منچسترسیتی به گردش دربیاورد. رویکرد کمپانی شایسته تحسین است اما باید دید آیا او می تواند با این رویکرد و کیفیت بازیکنانش تیم را در لیگ حفظ کند یا خیر.
10 - در تیمهای پایین جدول به جز برنلی، شاهد هستیم که مابقی تیمها مطابق انتظار با یک سبک، فوتبال بازی میکنند. شفیلد، فارست، اورتون و لوتون، مطابق داشتهها و رویکرد سرمربیشان، در تمامی نواحی سه گانه، توپ را بسیار سریعتر از میانگین لیگ به گردش در میآورند. مطلبی که همواره در تیمهای پایین جدول صادق است. نقشه این تیمها تماما به رنگ قرمز درآمده که نشان میدهد این تیمها همواره در تلاش بودهاند تا با بالاترین سرعت ممکن و استفاده از توپ های ریسکی، بلند و با طول زیاد خودشان را به دروازه حریفان برسانند. این نقشههای تماما قرمز یک مهمان ناخوانده نیز دارد: وستهام با دیوید مویس. مرد اسکاتلندی تنها سرمربى در بالای جدول است كه نقشهاش شبیه به تیمهای پایین جدول شکل گرفته! میبینید که وستهام نیز در حد تیمی همچون لوتون تاون و یا فارست در تلاش است تا توپ را با بالاترین سرعت ممکن به دروازه حریفان نزدیک کند و البته که تا اینجا مویس توانسته با همین رویکرد در جمع تیمهای بالای جدول قرار داشته باشد. مسئلهای که در این فصل یک استثنا به حساب میآید.
در نیم فصل دوم رقابتهای لیگ برتر انگلیس و سایر لیگهای معتبر اروپایی به این سری یادداشتها ادامه خواهم داد و همچنان با جزئیات بیشتر و متفاوتتر، رویکرد سرمربیان مختلف در این لیگها را مورد بررسی قرار میدهم.