دوره اول در آردا اتفاقات مهم و تاریخی را شامل میشود. در ابتدا نور سرزمین آردا به وسیله دو چراغ زرین به نامهای ایلویین و اورمال تامین میشد، تا اینکه ملکور علیه خالق خود قیام کرد. ملکور دو چراغ نورانی را نابود کرد و با این کار والارها را مجبور کرد دو درخت نورانی را برای ایجاد نور در آردا خلق کنند. دوره اول با بیداری الف ها در سرزمین میانه شروع و با زندانی شدن مورگوث برای ابد، پایان یافت. این دوره حدود 450 سال (درختی) در دوران دو درخت نورانی و 590 سال (خورشیدی) پس از نابودی درختان به طول انجامید که اگر بخواهیم این زمانها را همانند سال واقعی محاسبه کنیم حدود 4902 سال عادی دوره اول طول کشید. از آنجا که دوره دوم 3441 سال عادی و دوره سوم 3021 سال به طول انجامیدند پس دوره اول از همه دورهها طولانی تر بود و قطعا حوادث آن از دوران دیگر مهمتر است. در فهرست زیر به چند اتفاق مهمی میپردازیم که در دوران اول سرزمین آردا اتفاق افتادند.
سقوط اول مورگوث
اولین عصر سرزمین میانه به طور رسمی زمانی آغاز شد که الف ها به وجود آمدند. با این حال، مدتها قبل از دوره اول، موجوداتی به نام والارها و دستیاران آنها (مایا) در آردا زندگی میکردند. مورگوت، به عنوان قویترین والار، پیوسته تلاش کرد تا برخلاف میل خالق خود در سرزمین میانه مداخله کند. از آنجا که او از همه قوی تر و برتر بود همواره مورد ستایش دیگر مایاها و والارها بود به حدی که بعد از قیام علیه ایلو به راحتی یک لشکر عظیم که حتی سائورون که در آن زمان یک مایا بود برایش ایجاد شد در نهایت این اختلافات منجر به درگیری با برادرانش (والارها) شد. والارها در نهایت به مورگوت اعلان جنگ دادند که بعدها به عنوان جنگ قدرت شناخته شد. این درگیری چند ده سال به طول انجامید؛ اما با پیروزی والار به پایان رسید و این اولین شکست مورگوث بود؛ پس از جنگ، مورگوث محکوم شد که هزارههای بعدی را در تالارهای ماندوس سپری کند.
انسانها خلق شدند
اروو ایلوواتار سرزمین میانه را برای دو نژاد ایجاد کرد: الف ها و انسانها. اگر چه آنها هر دو به عنوان فرزندان ایلوواتار شناخته میشوند؛ اما الف های جاویدان چندصد سال قبل از همتایان با فانی خود به وجود آمدند. بیداری انسان ها در اولین سال خورشید یعنی زمانی که دو درخت نابود شدند اتفاق افتاد. مورگوث سعی کرد گروهی از انسانها را به سمت خود بکشاند؛ اما بیشتر آنها از پیروی از ارباب تاریکی خودداری کردند. انسانها معمولاً به عنوان فرزندان خورشید شناخته می شوند و همین توضیحی است برای اینکه چرا آنها از بُعد تاریکی بیشتر از الف ها یا کوتوله ها می ترسند.
اورکها به وجود آمدند
با وجود تعداد اندک آنها که تقریبا حدود دهها هزار نفر هستند؛ اما اطلاعات کمی از آنها در سرزمین میانه وجود دارد. چندین نظریه متضاد در مورد منشأ ایجاد آنها وجود دارد که برجسته ترین آنها این است که مورگوث آنها را خلق کرده است. گفته می شود که ارباب تاریکی در عصر اول برخی از اولین الفها را دزدیده و به سیاه چالهایش منتقل کرده و در آنجا آنها را مورد آزار و اذیت دردناک و شکنجه های بی پایان قرار داده به حدی که آنها به موجودات زشتی تبدیل شدهاند که این موضوع آنها را به اولین "نژاد" اورک ها تبدیل کرد و همه اورک های دیگر از آنها منشاء گرفتهاند. این تنها یک نظریه است و گروهی دیگر نحوهی ایجاد اورکها را به سائورون مرتبط میدانند. هر چه باشد از این مطمئنیم که اورکها در عصر اول خلق شدند.
نابودی دو درخت
لورلین «دارای نور طلایی» و تلپریون «دارای نور نقرهای» دو درخت والینور بودند که نور آنها سراسر امان را میگسترانید. آنها توسط یاوانا به وجود آمدند و توسط نینا، مربی سابق گندالف، پرورش یافتند. متأسفانه، در دوره اول مورگوث با عنکبوت شیطانی بزرگی به نام آنگولیانت متحد شد تا دو درخت را نابود کند، آنها درست قبل از فرار از والینور با سیلماریل های فئانور، درختان را نابود کردند. با این حال، آخرین میوه لورلین و آخرین گل تلپریون به ترتیب به خورشید و ماه تبدیل می شوند.
جنگ خشم
جنگ خشم که از آن به عنوان نبرد بزرگ هم یاد میشود بدون شک مهمترین نبرد در تاریخ آردا بود. پس از گذشت پانصد سال از نابودی دو درخت مورگوت توانست لشکری عظیم از اژدهایان، ارکها و بالرگها ایجاد کند و هر چیزی در مقابلش قرار میگرفت را نابود میکرد. والارها رسما از موضع بی طرف خود دست کشیدند و به جنگ با ارباب تاریکی رفتند. این درگیری نیم قرن طول کشید که در طول آن نیروهای مورگوت به آرامی از بین رفتند. تعداد بیشماری اورکها، بالروگها و اژدها در جنگ خشم نابود شدند و در مقابل بخشهای زیادی از سرزمزن میانه نابود و حتی غیر قابل تشخیص شد. پس از پایان جنگ چندین دهه طول کشید تا فاتحان میدان بتوانند یک صلح موقت در این سرزمین ایجاد کنند.
سقوط نهایی مورگوث
ملکور بزرگترین فرزندان ایلوواتار بوده، هست و خواهد بود. با این حال او توسط نَفس سرکش خود هدایت میشود و تصمیم میگیرد تا کنترل جهان ایجاد شده برای الفها و انسانها را در دست بگیرد و آن را مطابق با هوسهای بدخواهانهاش تغییر شکل دهد. ملکور پس از دزدیدن سیلماریل ها به مورگوت تبدیل می شود، نامی که به معنای «دشمن سیاه جهان» است. پس از شکست نهایی خود در جنگ خشم، او ناامیدانه از خواهر و برادرش درخواست رحمت می کند؛ اما والارهای باقی مانده از بخشش جنایات او خودداری می کنند و در نهایت او به وسیله والارها نابود میشود.