پرده اول: مسابقهای برای سنجش انسانیت
در تعاریف عصر مدرن یک مسابقه در هر رشته، هر سطح و با هر معیاری، تنها برای ایجاد همدلی بیشتر و تشویق شرکتکنندگان و بینندگان برای رشد شخصیت خود چه از لحاظ فیزیکی و جسمی، و چه از لحاظ اخلاقی و رفتاری انجام میشود؛ چه بسا رشد اخلاقی بسیار مهمتر از رشد جسمی باشد. ما هرگز المپیک را تنها به این علت برگزار نمیکنیم که قویترین کشور دنیا را معرفی کنیم، هرگز جامجهانی را تنها به علت معرفی بزرگترین فوتبالیستها برگزار نمیکنیم. اشتباه برداشت نکنید؛ برد و باخت بخشی از مسابقه است اما مهمترین بخش نیست؛ تعداد کمی از انسانها یک قهرمان بی اخلاق را دوست دارند.
خب بپردازیم به اصل ماجرا...
سال 2021 بود که شبکه نتفلیکس با پخش سریال بازی مرکب، جنجال گستردهای در رسانههای فرهنگی جهان ایجاد کرد. سریالی در مورد یک مسابقه خشن و خونبار که در آن 456 نفر از طبقه ضعیف جامعه برای کسب یک جایزه میلیون دلاری با هم به رقابت میپردازند. صرف نظر از تمامی ابعاد چه از لحاظ فرمی و چه از لحاظ محتوایی، این سریال به یکی از محبوبترین آثار تلویزیونی تبدیل شد. همین محبوبیت باعث شد تلویزیون های دیگر و حتی کانال های بزرگ یوتیوب از جمله Mr Beast مسابقاتی با الهام از این سریال بسازند و پخش کنند؛ نتفلیکس از این قافله عقب نماند و علاوه بر تمدید سریال برای فصل دوم، یک مسابقه رئالیتی شو با نام «بازی مرکب: چالش» و با الهام دقیق از این سریال ساخته و در چند روز اخیر آن را پخش کرد. (به این دلیل از کلمه دقیق استفاده میکنم که این مسابقه در محل اصلی فیلمبرداری سریال ساخته و حتی از دکورهای واقعی سریال در آن استفاده کردند.)
تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد، مشکل اصلی روح و درون مایه این مسابقه است که با مشاهده آن خودنمایی می کند.
456 شرکتکننده از کشورها، نژادها و حتی جنسیتهای متنوع انتخاب شدند که برای کسب یک جایزه 4.56 میلیون دلاری با هم رقابت کنند. شاید تا اینجا هم مشکلی نباشد؛ اما با شروع مسابقه و در همان قسمت اول یک دیالوگ توجهها را جلب میکند: «جایزه اصلی یعنی 4.56 میلیون دلار تنها به یک نفر خواهد رسید، در ابتدا در صندوق پول تنها 10 هزار دلار وجود دارد و در هر مرحله با حذف هر نفر 10 هزار دلار به قلک خوک مانند واریز میشود؛ که با حذف 455 شرکتکننده میزان جایزه به 4.56 میلیون دلار خواهد رسید.»
همین یک دیالوگ سویه تاریک انسانهای شرکتکنندهای که در ادامه با گفتگوی هر کدام معلوم میشود از طبقه متوسط رو به پایین جامعه هستند را نمایان میسازد. در این مسابقه هر فرد دیگران را نه یک رقیب بلکه به شکل دلار میبیند. هر کدام حذف شوند مبلغ بیشتری برای او میماند.
مرحله اول همانند سریال، با بازی چراغ سبز، چراغ قرمز شروع میشود؛ این مرحله با هیجان دنبال میشود و هر فرد با الهام از سریال برای رسیدن به خط پایان از استراتژی خاصی استفاده میکند. تا اینجای کار همه چیز با هیجان دنبال میشود تا اینکه اولین شوک به بیننده وارد میشود.
پس از پایان این بازی و در زمان استراحت دو نفر از شرکتکنندگان که برای تهیه غذا در آشپزخانه حضور داشتند مورد آزمون قرار میگیرند؛ از آنها خواسته شده یا یکی از شرکتکنندگان را حذف کنند یا یکی از افراد را در مرحله بعد نجات دهند، یک سوال به ظاهر ساده... آیا رقیبان را حذف میکنید یا به آنها شانس مجدد میدهید. جواب ساده است؛ ما برای اول شدن اینجاییم، چرا باید به فردی که قرار است جایزه را از ما بگیرد کمک کنیم؟ اما بُعد دیگر ماجرا را نگاه کنید، همانطور که گفتیم این 456 نفر از طبقات پایین جامعه انتخاب شدند و این جایزه زندگی آنها را متحول خواهد کرد، حالا شما باید بدون اینکه حتی فرصتی برای مسابقه به آن فرد بدهید او را حذف کنید، چرا؟ چون او رقیب شما است! او گونی اسکناسی است که با حذف کردنش به حساب بانکیتان اضافه میشود. اما حذف کردن او ممکن است زندگیاش را نابود کند. پس با سوالی کاملا اخلاقی طرفیم، رقیب را حذف میکنید یا به او برتری میدهید که شما را ببرد! این دو شرکتکننده بدون تأمل گزینه حذف را انتخاب کردند و یکی از افراد را به انتخاب از دور مسابقه بیرون انداختند. همین سناریو در قسمت پنجم هم تکرار شد، در یک چالش، به یکی از شرکتکنندگان برتری در مسابقه بعدی تعلق گرفت و به دیگری گزینه حذف یک شرکتکننده. این فرد با این استدلال که نمیخواهد رقیبش برتری داشته باشد، فردی که جایزه برتری را گرفت را با قدرت خود از مسابقه حذف کرد.
در این بخشها بیننده با غرور و تکبر و خود خواهی شرکتکننده ها روبرو میشود در حالی که هدف از یک مسابقه قطعا این نیست.
در مراحل بعدی شاهد سوء استفاده از نقطه ضعف دیگران توسط افراد مستبد هستیم، در مسابقه که هر فرد باید یک شکل را با کمک یک سوزن از میان یک شیرینی کرهای در بیاورد شاهد یکی از ظالمانهترین صحنهها هستیم جایی که تمامی افراد در چهار صف میایستند، چهار نفری که اول صف هستند باید به درون اتاق بروند و از میان چهار شکل دایره، مثلث، ستاره و چتر یکی را انتخاب کنند؛ اما نکته این جاست که اگر در انتخاب شکلها به توافق نرسند هر چهار نفر حذف میشوند و چهار نفر بعدی صف به اتاق میآیند. افرادی که سریال را دیدند میدانند که درآوردن شکل چتر چقدر سخت است؛ به همین دلیل هیچکدام از این افراد علاقهای به انتخاب چتر ندارند، چون نه تنها خودشان را در معرض خطر قرار میدهند بلکه دیگر دوستانشان که در صف هستند نیز او را مقصر این انتخاب سخت خواهند دانست. یکی از شرکتکنندگان از شدت هیجان و ترس حذف شدن شروع به گریه میکند و سه نفر دیگر که از این ضعف او با خبر میشوند از او نهایت سوءاستفاده را میکنند و به او قول میدهند که اگر چتر را انتخاب کند به او در انجام مسابقه کمک میکنند این شرکت کننده ساده حرف آنها را باور میکند؛ اما پس از انتخاب چتر و با اعلام قوانین میفهمد که چه کلاهی سر او رفته است. در اینجا دومین خصلت زشت این افراد نمایان میشود، زورگویی و سوء استفاده از افراد ضعیف برای اول شدن و کسب جایزه بزرگ.
شخصا قصد ندارم تمامی ویژگیهای زشتی که در این برنامه رخ داده رو بیان کنم اما در ادامه در همین پنج قسمتی که تا کنون پخش شده بارها شاهد خیانت، دروغگویی، سواستفاده از افراد ضعیف، خودخواهی و ... هستیم.
در بعد هنری و فنی این برنامه یکی از خوش ساختترینها به حساب میآید که حتی گاهی هیجان آن از خود سریال هم پیشی میگیرد تماشای آن برای هواداران سریال بازی مرکب خالی از لطف نیست. در اینکه آیا این مسابقه یک سناریوی از پیش تعیین شده است یا نه اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما اگر این مسابقه به صورت واقعی باشد باید برای انسانیت گریست.
پرده دوم: استراتژیهایی برای پیروزی
از فوتبال گرفته تا شطرنج و شنا و تیراندازی و... برای پیروزی در هر مسابقهای نیاز به یک استراتژی یا داشتن راهحلی جامع احساس میشود. قرار گرفتن در یک مسابقه با چنین جایزه بزرگی، آنهم در حالی که 455 رقیب دیگر در کنار خود دارید کار را برای هر کسی سخت میکند؛ اما بهترین راهحل برای پیروز شدن در چنین مسابقاتی چیست؟؟
استراتژی یک: اعتماد به نفس بالا
داشتن اعتماد به نفس به فرد کمک میکند تا وضعیت روحی و روانی خود را در هر شرایط حفظ کند و اجازه ندهد مسائل کوچک و بزرگ با آزار روح او شرایط جسمیاش را زیر سوال ببرد و در نهایت از دیگران عقب بیفتد. نمونه بارز چنین استراتژی در برنامه فوق، شرکت کننده شماره 432 یعنی برایتون بوده است؛ فردی که از همان اول با غرور و تکبر و اعتماد به نفس بالا همه را کنار میزد و خود را به عنوان یک رهبر گروه به همه قبولاند؛ اما این استراتژی کافی نخواهد بود دلیل آن در یک نکته ساده است، اینکه بعضی مسابقات تماماً از روی شانس و هوش هستند و نمیتوان با تکیه بر بعد جسمی و شرایط روحی فرد از این مرحله جان سالم به در برد.
استراتژی دوم: انسان خوب بودن
وقتی در یک مسابقه با جایزه میلیون دلاری قرار میگیرید که تنها یک برنده خواهد داشت؛ حتما با دروغگویی، خیانت و طمع روبرو خواهید شد در اینجا انسان خوب و ساده بودن جواب نمیدهد نمونه این افراد در سریال شرکت کننده 330 است که در عین حال که تمامی سعی خود را برای کمک به دیگران کرد، بیشتر برای خود دشمن تراشید.
استراتژی سوم: ایجاد حس ترحم در دیگران
این موضوع که از اعتماد به نفس پایین فرد نشأت میگیرد در چنین مسابقاتی هیچگونه کاربردی ندارد. در این مسابقه نمونه چنین استراتژیای شرکتکننده شماره 299 میباشد که در مرحله انتخاب شکل با آن روحیهی ضعیف خود نه تنها خود را به باختن داد بلکه تمامی افراد درون صف را در معرض خطر بزرگی قرار داد.
استراتژی چهارم: سکوت
بهترین راهحل نه تنها در این مسابقه بلکه در تمامی زندگی سکوت کردن و گوشهنشینی است. در یک مسابقه بزرگ وقتی دیگران شما را رقیب میبینند اگر فردی قوی و بزرگ به نظر برسید سریع به فکر حذف شما میافتند. تنها کافی است به نظرات شرکتکنندگان دقت کنید، همگی دوست داشتند که برایتون را حذف کنند تنها به این دلیل که او یکی از بهترینهاست. برایتون هم با جلب توجه بیشتر، تیشه به ریشه خود میزد در مقابل به شرکتکننده 232 نگاه کنید او که فردی پیر و از کار افتاده به نظر میرسد، توجه کسی را به خود جلب نمیکند و با کمک هوش خود مراحل را یکی پس از دیگری بر میدارد. اما آیا همین برای پیروزی کافیست؟؟ جواب قطعا نه است.
پرده سوم: نظرات منتقدان
«بازی مرکب: چالش» آنقدر که نتفلیکس انتظار داشت در رسانههای اجتماعی چندان سر و صدایی نکرد؛ با این حال همانند اکثر برنامههای نتفلیکس به اثری پر بیننده تبدیل شد در این بخش نگاهی داریم به برخی از نظرات منتقدان و مخاطبان در سایتهای مختلف.
امتیاز در راتن تومیتوز: 47
امتیاز در متاکریتیکت: 51
IMDB: 5.2
ملیسا کامچو - راتن تومیتوز:
ممکن است برخی تماشای بازی مرکب: چالش را سرگرم کننده بدانند؛ اما این حقیقت که این بازی لایو اکشن از بسیاری از بیماریهای روحی و خشونتهای فردی الهام گرفته که تنها در سریالهای علمی تخیلی همچون همان بازی مرکب میتوان شاهد آن بود، بسیار آزار دهنده است.
وب سایت کولیدر:
هر چند سریال تلاش میکند مفاهیم پیچیدهی اخلاقی را با مسابقات خود ترکیب کند؛ با این حال استفاده از ترفندهای مختلف برای ایجاد هیجان بیشتر باعث شده به راحتی نشان دهد که از نظر اخلاقی مسابقهای به شدت ضعیف است و همین که لقب مسابقه واقعی را یدک میکشد روح بیننده را آزار دهد.