اختصاصی طرفداری | شاهد یک ضرب و جرح اساسی بودیم. به شکلی دنباله «نبرد بریج» یا همان Battle of the Bridge در سال ۲۰۱۶. کلاتنبرگ، داور آن بازی، بعدها اعتراف کرد: «این سختترین مسابقهای بود که داوریاش را به عهده داشتم»
کسانی که شاهد دیداردوشنبه شب تاتنهام و چلسی بودند، باور دارند چه میگویم. پرتلاطم بود، پرتلاطمتر از آنچه تصورش را داشتیم. دریای طوفانی و موجهای سهمگین. تکلهای سخت، برخوردهای تحقیرآمیز، پنالتی، VAR که فوتبال را به نابودی کشانده است، گلهای مردود، آرنجهای که بیرحمانه رها میشد و… همه اینها فقط در نیمه اول بود!
از نبردهایی که جهنمی برای داوران میسازد و حتی بهترین فرم و تصمیمات قاضی بازی، کافی به نظر نمیرسد. مایکل اولیور از بهترین داوران کنونی انگلستان و جان بروکس، مسئول VAR باید براساس قوانین عمل میکردند و درعینحال کنترل بازی فشرده و نفس گیری را مدیریت میکردند که همه چیز داشت. با آنچه روی داد، هر دوی آنها بیش از حد و توان خود مورد آزمایش قرار گرفتند.
در بازگشت مائوریسیو پوچتینو به شمال لندن، همه چیز به خیر گذشت؛ هتتریک نیکولا جکسون، پیروزی دشوار در برابر اسپرز ۹ نفره را به همراه داشت. اما نتیجه بازی منعکسکننده رویدادها و مبارزه جانانه و تحسینبرانگیز اسپرز نیست.
آنژ پوستکوعلو هفته گذشته به تماشای «شاه لیر» شکسپیر در «وستاند» در لندن رفته بود. احتمالاً «بیگ آنژ» فکر میکرد شاهد تماشای یک شب دیوانهکننده در «تئاتر ویندهام» است، جایی که شاه لیر و دخترانش همگی جان سپردند.
حتم دارم، دیدار شب گذشته در تاتنهام استادیوم دیداری مرگبار بهسان شاه لیر شکسپیر بود. سرمربی اسپرز شاهد تسلیم شدن تیم شجاع ۹ نفرهاش بود. اولین شکست تحت سلطنت او در میان گردان و قشون پرافتخار اما شکست خورده با باری از کارتهای قرمز و زرد، گلهای مردود، مصدومیتها و چکهای متعدد و طولانی VAR. هرجومرج جهنمی شاه لیر شکسپیر بار دیگر در برابر چشمان ناباورش شکل گرفته بود.
اگر ایدهای از درام دارید تصویری از آن طوفان را بار دیگر تداعی کنید؛ ما بعد از مدتها، شاهد یکی از دیوانهکنندهترین، عجیبترین و سرگرمکنندهترین شبهای فوتبال بودیم. هر چه نبرد سختتر و طولانیتر میشد، ما بیشتر محو میشدیم، جنب نمیخوردیم، بینفس، با نفس زمین و دم و بازدم بازیکنان زنده بودیم.
جایی که از دقیقه ٦٣، تنها سه نفر از بازیکنان اسپرز که بازی را آغاز کرده بودند، در زمین حضور داشتند. این شاید تصویری برای کسانی که موفق به تماشای این دیدار نشدند، داده باشد. دیوانگی محض شمال لندن را فرا گرفته بود. جایتان خالی بود! دقیقاً مانند پت جنینگز، دروازهبان محبوب و اسطورهای دهه هفتادم که پیش از شروع بازی از استادیوم به بیمارستان منتقل شد.
بعد از ۱۰ بازی، تحت رهبری شاداب و الهامبخش مرد استرالیایی. اسپرز بسیار آرام و زیبا پیشآمده بود. سرانجام شبی فرارسید که چرخهای ارابههای اسپرز بن هور وار در هم شکست، درحالیکه تا مدتها به نظر میرسید آنها حتی ۹ نفره لایق کسب امتیاز هستند.
به قول «گری نویل» این اولین بار بود؛ زمانی که تیمی در خانه با شکست ۴-۱ روبرو میشود؛ اما طرفداران در سراسر استادیوم، ایستاده برای آنها کف میزنند. تماشاگر واقعی فوتبال «ایستاده» جان دادن را خوب میفهمد. جایی که نتیجه بازی دیگر پشیزی اهمیت ندارد.
پوچتینو با پیروزی به غرب لندن بازگشت و این در حالی بود که با ورود او به استادیوم، هواداران اسپرز محترمانه از سرمربی سابق خود استقبال کردند. قبل از شروع بازی، پوستکوعلو مستقیماً به سمت پوچتینو رفت و او را خرس گونه، با محبت و گرم، در آغوش گرفت. دو مرد کلمات گرمی را ردوبدل کردند. کاملاً محترمانه، کاملاً حرفهای! اما این فقط آرامش قبل از طوفان بود. آنقدر حوادث بازی زیاد بود شاید اشاره به جزئیات امری بیهوده است.
اسپرز پس از شش دقیقه پیش افتاد و باد وزیدن گرفت. استرلینگ به داخل هجدهقدم نفوذ کرد و در پی یک چالش، توپ به انزو فرناندز رسید. در داخل محوطه با ضربه وحشیانه از سوی رومرو مواجه شد. توپ در ریباند به مویزس کایسدو رسید.
او شلیک کرد. چلسی جشن گرفت؛ اما پرچم کمکداور بالا رفته بود. VAR برای آفساید، VAR برای پنالتی احتمالی روی استرلینگ و متعاقب آن VAR برای چالش و پنالتی رومرو. مایکل اولیور داور مسابقه برای بررسی چالش رومرو به سمت مانیتور رفت و تصمیم درستی گرفت: کارت قرمز و پنالتی برای چلسی. این پروسه پنج دقیقهای طول کشید. سه VAR در آن واحد! رومرو در نهایت متقاعد شد زمین را ترک کند. ویکاریو با دو دست پنالتی پالمر را لمس کرد، توپ به تیرک دروازه خورد؛ اما توپ به داخل دروازه غلت خورد. ۱-۱
پالمر بازیکنان اسپرز را کنار زد، روح همه سوهان خورده بود. پوستکوغلو کارت زرد دریافت کرد، میکی فن دن فن با درد به زمین سقوط کرد و مدیسون بهواسطه مصدومیت مجبور به ترک زمین شد. ۱۲ دقیقه وقت اضافه. حالا طوفان بیداد میکرد. دو گل، سه گل مردود، لژیونی از بررسی VAR و یک اخراج.
نیمه دوم فرا رسید. نبرد همانطور که در نیمه اول پایانیافته بود آغاز شد. جنون فروکش نکرده بود. کمتر از ۱۰ دقیقه از نیمه دوم نگذشته بود؛ اسپرز ۹ نفره شد. اودوگی خوششانس بود بار اول از کارت قرمز فرار کرد. در دقیقه ۵۵ دومین زرد را گرفت. او نمیتوانست شکایتی داشته باشد. تکان سرمربی تاتنهام گویای همه چیز بود. او فکر میکرد ۱۰ نفره هنوز در بازی بودیم، ۹ نفره چطور؟ در بازی ماندند؛ اما عاقبت خوشایند نبود!
احساسات چون آتشفشانی از همه سو فوران میکرد. زمانی که امیل هویبیرگ گل مسلم چلسی را از بالای تیر دروازه منحرف کرد. بازیکنان اسپرز طوری جشن گرفتند، انگار گلی زدهاند و بازی با پیروزی پایان یافته است.
بهزودی، مسابقه مانند نبرد یکطرفه فتح قلعه آلامو شد. چلسی درحالیکه تقریباً با هر حمله پشت خط دفاعی اسپرز قرار میگرفت، عاجز از استفاده بود و ناباورانه راهی برای هدر دادن فرصتهای پیشآمده، پیدا میکرد و به همراه آن، در کنار زمین پوچتینو، بیشتر و بیشتر خشمگین میشد.
اسپرز بیوقفه و دائمی، خستگیناپذیر و قهرمانانه در برابر سوارهنظام چلسی مقاومت میکرد. زمان میگذشت و امید به رستگاری افزایش یافته بود. اما ۱۵ دقیقه مانده به پایان، اتفاق اجتنابناپذیر رخ داد. چلسی بار دیگر تله آفساید را شکست، استرلینگ بهسرعت وارد هجده شد و توپ را در مسیر جکسون قرار داد، دروازهبان شجاع اسپرز فقط شیرجه ناامیدانهای داشت.
برای تکمیل یک شب سورئال که هرگونه طرح و نقشه، تکنیک و تاکتیک دو تیم از پنجره به بیرون پرتاب شده بود، جکسون با سه گل مشابه هتتریک خود را کامل کرد.او در یک شب تعداد گلهای خود را در این فصل دو برابر کرد. جایی که پیش از آن گل اریک دایر میتوانست نتیجه را ۲-۲ کرده باشد. پرواز و مشت گره کردهای که با گل او داشتم برای خودم هم باورنکردنی نبود. مسلماً نتیجه تماشای دیدار فوتبالی است که ما را بیاختیار، تماموکمال درگیر میکند. خوشی کوتاهی بود. باز هم VAR، باز هم آفساید. صحیح و بدون بحث.
از دید تماشاگر بیطرفی مانند من هتتریک و نتیجه بازی نشان از رقابت شانهبهشانه و نفسگیر دیدار تاتنهام و چلسی ندارد. این روزها دیدار این دو تیم زهر خاص و جذابیت کشندهای دارد. بیصبرانه به دیدار بازگشت در استمفوردبریج فکر میکنم. اینک تمامی تیمها شکست را در لیک برتر تجربه کردهاند. ولی این رقابتی فرای برد و باخت بود. تماشایی بود، حقیقتاً درامای فوتبال حد و مرزی ندارد.
در یک کلام: چه شب فراموش نشدنیای!
اميرحسين صدر
٨ نوامبر ٢٠٢٣