هیچ نقطهای در کرهٔ خاکی وجود ندارد که نام کارلوس والدرما را نشنیده باشد. کافی است تنها موهای طلایی پرپشتش را به خاطر آورید. ال پیپه لحظات شاد زیادی داشته اما گاهی اوقات با غمهایی روبرو شده است که مجموعهٔ این غمها و شادیها شخصیت کارلوس والدراما یا همان ال پیپه را شکل داده است. بیایید داستان کارلوس والدراما را از اول بخوانیم تا بهتر با غم و شادیهای او آشنا شویم. کارلوس والدراما یا همان «ال پیپه» فوتبال را از باشگاه دیپورتیوو کالی کشورش، کلمبیا آغاز کرد و پس از موفقیت در دپورتیوو کالی به چهرهای مشهور و شناختهشده تبدیل شد. تا جایی که او در سال ۱۹۸۷ عنوان مرد سال فوتبال آمریکای جنوبی را به دست آورد و با تیم ملی کلمبیا به جامجهانی ۱۹۹۰ ایتالیا راه یافت. او در آن جام توانست در همان بازی اول دروازهٔ نمایندهٔ قارهٔ آسیا، امارات متحدهٔ عربی را باز کند و پس از آن نیز با یک پاس قطری زیبا به رینکن برابر آلمان غربی قدرتمند باعث صعود تیمش به دور یک هشتم شد. اما در آن مرحله آنها در وقتهای اضافه مغلوب کامرون شدند و از دور رقابتها حذف شدند.
در همان سال او با مون پلیه قهرمان فرانسه شد. او سپس به تمپا بی مونیتی رفت، تیمی که در آن مقطع تنها دو سال از تشکیلش گذشته بود. او با تمپا بی مونیتی عنوان بهترین بازیکن فصل ۱۹۹۶-۱۹۶۷، اولین فصل MLS را به دست آورد. شیر کلمبیا سپس راهی میامی فیوژن شد و در همان فصل همراه با تیم ملی کلمبیا در جامجهانی ۱۹۹۴ ایالات متحدهٔ آمریکا نیز شرکت کرد.
تیم ملی کلمبیا در شرایطی که بازی ابتدایی خود در جامجهانی ۱۹۹۴ ایالات متحدهٔ آمریکا را با شکست ۳ بر ۱ برابر رومانی پشت سر گذاشته بود آمادهٔ بازی دوم برابر آمریکای میزبان میشد. آنها در شرایطی که بازی ابتدایی خود را باخته بودند باید به مصاف میزبان جام میرفتند، آن هم در شرایطی که برخی بازیکنان این تیم مانند فوستینو آسپریلا و گابریل گومز تهدید به مرگ شده بودند. آنها هیچ راه نجاتی نداشتند جز این که میزبان جام را مقابل ۹۳ هزار تماشاگر شکست دهند.
بازی آغاز شد و این تیم میزبان بود که در بیشتر لحظات بازی صاحب توپ و میدان بود و سرانجام ارسال جان هارکس به طور ناخواسته به آندرس اسکوبار خورد و به داخل دروازهٔ کلمبیا رفت تا آرزوهای کلمبیا نابود شود. اوضاع خراب شد. مربی تیم استعفا داد و بلافاصله و به اتلتیکو مادرید رفت. اعضای تیم ملی کلمبیا نیز بعد از پیروزی ۲-۰ برابر سوئیس هرکدام به گوشهای از دنیا فرار کردند. اسکوبار اما به شهر زادگاهش، مدئین رفت و تلاش کرد که شرایط را در رسانهها توضیح دهد. او به «التی یمپو» گفت: «درست است که حذف شدیم ولی فرصتی فوق العاده و تجربهای بینظیر به دست آوردیم. از این فرصتها باز هم دست میدهد، چون زندگی قرار نیست در همین نقطه درجا بزند.»
اما بامداد سوم ژوئیه آندرس اسکوبار بعد از حملهٔ مسلحانه به او در بیمارستان جان خود را از دست میدهد. این حادثه که نقطهٔ عطفی در زندگی شخصی کارلوس والدراما بود روح او را به شدت آزار داد. او بعدها گفت
«این حادثه را نمی توان فراموش کرد. اتفاقی که برای آندرس افتاد در هیچ کجای دنیا نمی توان دید. زمانی که از جام جهانی ۱۹۹۴ حذف شدیم به ما پیشنهاد بازگشت به کلمبیا یا ماندن برای مدتی در آمریکا داده شد. من ماندم. روزی که با هواپیما به کشورم برمی گشتم آن اتفاق برای آندرس رخ داده بود. مهماندار به من گفت که یکی از هم تیمی هایم کشته شده است. هنوز دارم می لرزم. نمی توانستم خودم را روی صندلی کنترل کنم. زمان گذشت اما هرگز آن اتفاق را فراموش نخواهم کرد که به خاطر فوتبال یک نفر را به قتل رساندند. از من به عنوان بهترین بازیکن کلمبیا یاد می کردند اما زمانی که از جام جهانی برگشتم همه جا من را هو می کردند و به من توهین می کردند. آن ها به من می گفتند فروخته شده! متوجه می شوید؟ ما در چنین شرایطی قرار داشتیم.»
ال پیپه سرانجام بعد از آن به کلرادو راپیدز رفت و سرانجام از فوتبال خداحافظی کرد. اما در پشت پردهٔ حضور کارلوس والدراما در آمریکا اتفاقات زیادی افتاد. حضور او دیوید بکام را برای حضور در آمریکا ترغیب کرد و بعد از آن نیز بازیکنانی مثل بیل، شکیری، مسی و... به حضور در آمریکا شد...