«روزهای خوبی را پشت سر گذاشتهایم. و من خوشحالم که ما توانستیم بهترین تیم تاریخ را شکست بدهیم». این حرفهای گری اونیل پس از کسب پیروزی مقابل منچسترسیتی است.
طرفداری | شاید برخی از هواداران با این ادعای اونیل که وولورهمپتون او توانسته است بزرگترین تیم تاریخ فوتبال را شکست دهد موافق نباشند. اما عده کمی مخالف این خواهند بود که سرمربی گرگها با اجرای یک شاهکار تاکتیکی موفق شد یکی از خوبترین تیمهای فوتبال مدرن را با غلبه بر یکی از بهترین مربیان تاریخ این رشته شکست بدهد.
اونیل در ادامه گفت: «خوشحال هستم که مسابقه مطابق توضیحاتم برای بچهها پیش رفت. وقتی خیلی روی بازی کار کنیم، کار من بسیار آسانتر میگردد و بازی هم شبیه به تخته تاکتیک میشود.»
این، دور از انتظارترین برد این فصل لیگ برتر تا اینجای مسابقات بود. هنگام آغاز مسابقه، سایتهای شرط بندی ضریب پیروزی وولوز را ۱۳/۲ تعیین کرده بودند. چنین نتیجهای، مستلزم برنامهای دقیق بود که اونیل پس از حذف شرم آور سه شنبه شب به دست ایپسوویچ تاون از لیگ کاپ، به مدت سه روز روی آن کار کرد.
موارد پیش پا افتاده به وضوح مشخص بودند اما طرح و برنامه تیم خیلی جزییات بیشتری داشت؛ بنابراین جا دارد که نگاهی به آنچه بیاندازیم که اونیل از تیمش میخواست.
بستن دست و پای ارلینگ هالند
کریگ داوسون با ارائه یکی از مقتدرانهترین نمایشهایش در وولوز از زمان پیوستن به این تیم در ژانویه گذشته، به جنگ با ارلینگ هالند رفت و او را از حیث قدرت بدنی، تحرکات درون زمین و زدن ضربات سر شکست داد.
ولی او این کار را به تنهایی انجام نداد. طبق توضیحات اونیل: «او خوشحال شد که ما با یارگیری نفر به نفری که من قبلا مقابل منچسترسیتی استفاده کرده بودم، پیش نرفتیم و او را مقابل هالند تنها نگذاشتیم. ما با چندین نفر هالند را احاطه کردیم و با تنگ کردن عرصه بر او، مطمئن شدیم که هر بار هالند با داوسون رو در رو میشود، با یکی از نقاط قوت کریگ مواجه شود».
اساسا، وولوز مسئولیت کمک کردن به داوسون را به کاپیتان مکس کیلمن سپرد.
در حالی که داوسون مسئول این بود تا هر بار پس از ارسال پاس برای هالند به استقبال او برود، کیلمن با وجود بازی کردن به عنوان مدافع میانی سمت راست خط دفاعی سه نفره، در نقش یک بازیکن آزاد ظاهر میشد تا وقتی هالند از کمند داوسون گریخت، او به عنوان خط دوم دفاعی سد راهش شود.
این را میتوان در مثالی از دقیقه ۲۹ مسابقه رویت کرد؛ جایی که کیلمن در حال حرکت به سمت چپ خودش است.
شش دقیقه بعد هم، این الگو به وضوح قابل مشاهده بود.
در نتیجه، هالند روز فلاکتباری را پشت سر گذاشت. میزان امید به گلزنی ۰.۰۶ او، سومین عملکرد ضعیف او طی ۴۲ بازی لیگ برتری از زمان پیوستن به سیتی در تابستان گذشته بود. به علاوه، این تنها سومین مرتبهای بود که او طی یک ساعت حضور در زمین یا بیشتر، کمتر از دو شوت به سمت دروازه حریف میزد.
مشارکت ماتئوس کونیا در امور دفاعی
آن طور که اونیل گفته: «ماتئوس کونیا منظمترین برنامهای که من تا به حال از او دیدهام را درون زمین به اجرا در آورد. او خارق العاده بود.»
به بیان ساده، ماموریت کونیا این بود که حواسش به متئو کواچیچ در پست هافبک دفاعی باشد (یا آن طور که اونیل گفت، پیوت حریف را بپوشاند).
اگر کونیا به حد کافی به یار سابق چلسی نزدیک میشد، این هافبک کروات نمیتوانست آن طور که سیتی میخواست، بازی تیمش را دیکته کند. همانطور که در دقیقه ۸ دیدیم، مهاجم برزیلی گرگها وظیفهاش را به بهترین نحو انجام داد...
... او سپس با وارد کردن فشار کافی به مانوئل آکانجی، این مدافع را به ارسال یک پاس رو به عقب وادار میکند.
در نهایت روبن دیاز مجبور میشود پاس جاه طلبانهای ارسال کند که توسط داوسون قطع میشود.
در نیمه دوم هم وقتی توپ به کواچیچ میرسد، کونیا به او نزدیک است.
او یار کروات حریف را از دروازه تیمش دور نگه میدارد...
و بعد توپ را از کنترل او خارج میسازد.
پپ گواردیولا پس از این مسابقه گفت: «وقتی آنها خیلی خوب دفاع میکنند، کواچیچ یا روبن دیاز باید به سمت مدافعان میانی حریف حمله کنند و ما این کار را انجام ندادیم».
حق با اوست. اما تا حد زیادی، کواچیچ به این دلیل نتوانست بین خطوط بازی کند که وولوز و به طور مشخص کونیا، این اجازه را به او ندادند.
وقتی یک خط دفاعی سه نفره، در اصل سه نفره نیست!
بله، وولوز برای اولینبار در این فصل سراغ یک خط دفاعی پنج نفره رفت اما قضیه به همین جا ختم نمیشد. در حالی که داوسون و کیلمن در اکثر دقایق مسابقه درگیر هالند بودند، مدافع میانی سوم گرگها به ندرت با خطرناکترین عنصر تهاجمی حریف درگیر شد.
توتی که برای اولینبار در این فصل از مسابقات لیگ در ترکیب اصلی تیمش قرار گرفته بود، کار را در سمت چپ خط دفاعی سه نفره تیمش شروع کرد ولی ماموریت مشخص او، از کار انداختن فیل فودن بود.
بازیکن تیم ملی انگلیس، کار را به عنوان مهاجم سمت راست سیتی آغاز کرد اما زمانی که به نواحی مرکزی زمین و پشت سر هالند نقل مکان کرد، توتی این آزادی عمل را داشت که او را دنبال کند.
این حربه به هافبک دفاعی تیم یعنی ماریو لمینا اجازه داد تا صرفا روی مهار بازیکن پست شماره ۱۰ سیتی یا همان خولیان آلوارز تمرکز کند.
و این باعث آزادی ژائو گومز (زوج لمینا در خط میانی) شد تا بتواند پرس کند و فضای موجود در آن ناحیه را پوشش بدهد. این چیدمان به وولوز اجازه داد تا قبل از گل ابتدایی مسابقه، حمله سیتی را خنثی کند.
آنها توپ را پس گرفتند و به نتو رساندند که توانست دیاز را به باز کردن دروازه خودی وادار کند.
استفاده زیرکانه از خط دفاعی عمیق
بیشتر تلاش اونیل در دوران حضور در مولنیو، به ساختن تیمی که بازی را در دست بگیرد و از همان جلوی زمین حریفانش را پرس کند، اختصاص یافته است. اما در روز شنبه آنها تغییر رویه دادند، با تعداد نفرات زیاد پشت توپ جبهه گرفتند و به طور مشخص با چشم دوختن به سرعت نتو در سمت راست، دست به ضد حمله زدند.
آنها در اولین فرصت تلاش میکردند توپ را به این وینگر پرتغالی برسانند؛ به ویژه با تکیه بر پاسهای بلند داوسون.
و همانطور که موقعیت نسبی بازیکنان درون زمین نشان میدهد، گومز (شماره ۸) عمدتا به سمت راست خط میانی مایل میشد تا لایه پوششی اضافهای جلوی کیلمن و کنار نلسون سمدو در پست وینگ بک راست باشد. این به نتو اجازه میداد تا با آزادی بیشتر، همان جلو بماند و آماده تحویل گرفتن توپ پس از باز پس گیری آن توسط یاران خودی باشد.
وولوز در این بازی در مقایسه با بازی مقابل منچستریونایتد و لیورپول که در هر کدام موفق شده بود ۵ بار توپ را در یک سوم دفاعی حریف پس بگیرد، فقط ۱ بار در چنین ناحیهای توپگیری کرد تا این تاکیدی بر دفاع عمیقشان باشد. اما این تاکتیک به بهترین نحو تاثیرگذار واقع شد.
اونیل توضیح میدهد: «ما از عقب زمین و به نحوی که فضاهای بزرگی را در اختیار حریف قرار ندهد، آنها را تحت فشار میگذاشتیم. ما فضای موجود را واقعا خوب پوشش دادیم و شکاف و حفره بزرگی ایجاد نکردیم و ضمنا اینطور احساس نشد که منچسترسیتی تهدید بزرگی برای ما به همراه دارد. با توجه به تبحر حریف، میدانستم که هر لحظه امکان به گل رسیدنشان وجود دارد اما اینطور به نظر نمیرسید که الان است که آنها به گل برسند».
- ترجمهای از یادداشت Steve Madeley برای The Athletic با عنوان اصلی:
The tactical blueprint that enabled Wolves to beat the ‘best team ever’