اختصاصی طرفداری | از قرنها پیش و ابداع اولین نوع از پولها و سکهها، این کاغذپارهها و فلزات توانستند نقش مهمی در زندگی انسانها ایفا کنند. به تدریج، این ورقها توانستند همه چیز را به سلطهی خود در آورند.
از مرگ هزاران نفر به دلیل نبود بهداشت و مواد غذایی لازم به دلیل کافی نبودن این کاغذپارهها، میتوان فهمید زندگی انسانها آنقدر به این برگههای رنگارنگ گره خورده که مرگ و زندگیاش را رقم میزنند. در این میان اما فوتبال هم یک استثنا نیست. باشگاههایی با قدمت و افتخارات اندک که با برگههای سبز رنگ «دلار» به اوج قلهها میرسند و ره هزار شبه را یک شبه طی میکنند. همین باعث شده تیمهای کوچک، کم درآمد و با مالکان فوتبالی، مسیر خود را با سنگها و مشکلات بیشتری ببینند و حتی از رده خارج شوند اما اونیون برلین امید را به چنین تیمهایی بازگردانده است. آنها حالا در لیگ قهرمانان اروپا هستند؛ برای اولین بار.
۴ سال پیش، زمانی که بسیاری از فوتبالدوستان برای اولین بار نام تیم «اونیون برلین» را شنیدند، در هیچ گمانی نمیگنجید که روزی کسی با شهرت لئوناردو بونوچی راهی این تیم شود. تیمی که اگر چه پیش از تقسیم شهر برلین به دو بخش شرقی و غربی، در حال خیز برداشتن بود اما با ساخت دیوار منفور، به نابودی موقت گرایید. سال ۱۹۶۶، شروع مجدد برلینیها رقم خورد؛ هر چند که هنوز هم آنها همان تیم برلینی متولد سال ۱۹۰۶ هستند. تیمی که بزرگترین افتخاراتش به نایب قهرمانی در DFB-Pokal و سطح دوم فوتبال آلمان بر میگردد، حالا برای اولین بار به بوندسلیگا رسیده بود و برای اولین بار با بایرنمونیخ بازی داشت.
البته که برلینیها همهی این تاریخ سازیها را مدیون مردی به نام اورس فیشر هستند. اورس فیشر که یک زوریخی حقیقی بود و در آنجا نیز افتخار آفرینی کرده بود، تصمیم گرفت تا راهی تیمی به نام اونیون برلین شود. اورس فیشر به جای قرار دادن فلسفهی «خاص بودن»، ترجیح داد تا ابتدا فلسفهی «معمولی بودن» را نهادینه کند. از نگاه او، ابتدا باید معمولی بود تا خاص شد. خیلی سریع، اورس فیشرِ کم حرف که ترجیح میدهد عمل کند تا حرف بزند، یک ورق جدید در تاریخ اونیون آهنی رقم زد. با وجود سطح کیفی متوسط بازیکنان و بیتجربگی آنها در چنین سطحی، یعنی بوندسلیگا، اونیون برلین به رتبهی یازدهم دست یافت؛ رتبهای که اگر چه یک افتخار نیست، اما باارزش بود. برلینیها آمادهی برداشتن گامهای بلندتر بودند. اورس فیشر که بسیاری از اولینهای باشگاه را رقم زد، یک سرمربی مطمئن و با دانش بود. هر کجا و هر تصویری که از او در تمرینات و مسابقات دیده میشد، در حال اندیشیدن بود.
مشخص بود اندیشههای او بزرگترین برگ برندهی اونیون برلین است. با نیمنگاهی به تنها چهار سال پیش، میتوانیم به این نتیجه برسیم اونیون برلین در سیر صعودی خوبی بوده است. با این حال، لیگ قهرمانان حکایت خاص خودش را دارد.
به نظر نمیآمد که با حضور تیمهایی همچون منچسترسیتی، پاریسن ژرمن و حتی تیمهای به اصطلاح پولدار و همیشه مقتدری مثل بایرن مونیخ و رئال مادرید، جایی برای اونیون برلین پیدا شود. اونیون برلین در UCL غریب است. مشخص نیست که آنها چه خواهند کرد؛ ناسلامتی فوتبال همیشه غیرقابل پیشبینی بوده است.
ممکن است آهنیها همچون اشتوتگارت فلیکس ماگات (۲۰۰۴-۲۰۰۳)، تیمی مثل منچستریونایتد (تحت هدایت سر الکس فرگوسن) را ببرند و حتی با کمی خوش شانسی، به مانند اشتوتگارت صعود کنند. احتمال دارد که همچون دپورتیوو لاکرونیا در آن فصل به نیمهنهایی برسند؛ هر چند که گفتن این یکی اصلاً ساده نیست.
و آخرین احتمال که درصد بسیار پایینی را به خود اختصاص داده و حتی کسی جرئت نمیکند که بگوید: "اونیون برلین شانس قهرمانی دارد؛ هر چند به مقدار کم. به هر حال این احتمال آنقدر کم است که در میان احتمال قهرمانیِ تیمهایی همچون آرسنال، منچسترسیتی، رئال مادرید، بارسلونا، بایرن مونیخ و... میشود. شاید قهرمانیِ معجزهوار پورتو اندکی امید در دلها زنده کند
اما تفاوت فوتبال امروزی و فوتبال ۲۰ سال پیش، قابل توجه است. حالا که تاثیر پول و سرمایه در فوتبال امروزی، بیش از پیش شده است و تیمی همچون چلسی با خرجهای چند صد میلیون پوندی، برای موفقیت در اسرع وقت تلاش میکند، تیمهایی که حتی نمیتوانند در عرض ۱۰ سال چنین خرجی کنند، شانس کمتری برای پیروزی و قهرمانی دارند. همهی این موارد، به علاوه همگروهی با دو تیم قدرتمند ناپولی و رئال مادرید، موجب میشود تا تنها رتبهی سوم را شایستهی اونیون بدانیم. رئال مادرید با ورود جود بلینگام، قوای جدیدی یافته است و فعلاً در دور برد قرار گرفته است. ناپولی هم گرچه سرمربی جدیدی دارد و این روزها شرایطش تنشزا شده، اما همچنان ستارههایی همچون اوسیمن و کواراتسخلیا را دارد و همچنان خطرناک است.
با وجود این که اونیون برلین روادید حضور در لیگ قهرمانان را کسب کرده اما این روادید آنها موقتی است. با توجه به تیمهایی همچون لاکرونیا، پورتو، شالکه، نیوکاسل و حتی منچستریونایتد، میتوان گفت که هیچ اوجی پایدار نیست. پورتو که با مورینیو موفق به کسب لیگ قهرمانان شد، اگر چه در لیگ داخلی درخشان است اما خود آنها نیز بعید میدانند که حالا حالا ها به یک قهرمانی دیگر دست یابند.
شالکه نیز با ورود سرمربی صاحب سبکی همچون رالف رانگنیک، کسی که گگن پرسینگ را در فوتبال آلمان رواج داد، حتی به نیمهنهایی لیگ قهرمانان نیز راه یافت اما حالا جایگاه آنها نیز دستهی دوم فوتبال آلمان است. و منچستریونایتد. حساب شیاطین سرخ با بقیه کمی فرق دارد. آنها با این حال که یکی از برترین تیمهای جهان هستند، پس از خداحافظی سرالکس فرگوسن، بهنوعی منجمد شدند و امیدوارند که اریک تن هاخ همان یخ شکن مدنظر آنها باشد. و یک مورد قدیمیتر، بلکبرن روورز است. بیش از ۲۵ سال از قهرمانی آنها در لیگ برتر و شکستن نوار قهرمانیهای منچستریونایتد فرگی توسط آنها، گذشته است. با وجود در دست داشتن ستارگانی مثل آلن شیرر، بلکبرن نتوانست که مدیریت درستی داشته باشد و جایگزین درستی برای کنی دالگلیش پیدا کند و در مدت کوتاهی، به نابودی رفت و جایگاهش را تا به الان، یعنی سال ۲۰۲۳، از دست داده است. آنها حالا امیدوارند روزی به لیگ برتر بازگردند.
اونیون برلین نه نسل درخشان دپورتیوو لاکرونیا را دارد، نه از تک ستارهای چون آلن شیرر برخوردار است و نه مربیاش همچون ژوزه مورینیو و رالف رانگنیک صاحب سبک است و البته که اورس فیشر، تجربه و کاریزمای سرالکس فرگوسن را هم ندارد.
در این بین، میتوان حدس زد که اونیون برلین نیز حتی در صورت اوج گیری، روزی سقوط خواهد کرد. برلینیها فعلاً با اورس فیشر در حال رقم زدن اولینهای تاریخِ خود هستند. شاید رسالت اورس فیشر و تیمش، رساندن اونیون به بوندسلیگا و لیگ قهرمانان، آن هم برای اولین بار بود. اما همهچیز به جاهطلبی اورس فیشر و برلینیها بستگی دارد. با قد برآوردن تیمهایی همچون نیوکاسل از زیر خاک، کار برای تیمهایی همچون اونیون برلین سختتر میشود؛ اما اونیون برلین امید را به تیمهایی مانند خودش بازگرداند. تیمی که آرزویش صعود به بوندسلیگا، آن هم برای اولین بار بود، حالا در لیگ قهرمانان و در کنار تیمهایی همچون ناپولی و رئال مادرید قرار دارد. تیمی که اگر چه حریف سرمایههای کلان عدهای نمیشود اما حالا و با ورود رابین گوزنس، بازیکن پیشین اینتر که فصل گذشته نایبقهرمان اروپا شد، بونوچی و حتی داترو فوفانا، امیدوار است که نه با پول، بلکه با علم به جدال مولتی میلیاردرها برود. فوتبال فعلاً یک روادید موقت برای اونیون برلین صادر کرده است.
با همه این تفاصیل، پر بیراه نیست که روزی اونیون برلین کاری همچون قهرمانی ایپسویچ تاون (دو سال پس از اولین عنوان قهرمانیشان به دستهی دوم سقوط کردند)، نیوکاسل و حتی لسترسیتی (قهرمان سال ۲۰۱۶ لیگ برتر که فصل پیش سقوط کرد) در لیگ برتر انجام بدهد و شاید نه حالا، بلکه در آیندهای نزدیک، به سلطهی بایرنمونیخ پایان دهد. البته، اینها فقط احتمالات است. اما فعلاً فقط مهم است که آنها به لیگ قهرمانان رسیدهاند. آنها حالا در ورزشگاه، در زمانی که دست در دست یکدیگر دارند، سرود نمادین لیگقهرمانان را میشنوند و میتواند با شنیدن بخش «آنها بهترین هستند» به خود ببالند و از فرط شادی، در پوست خود نگنجند. بله، آنها دیگر جزوی از بهترینها هستند.