یکم طولانیه اما وقت کردید بخونین خیلی جالب و شندنیه!
داستان حسینعلی مردی که یک تنه در پاسگاه مرزی جلوی چندین ارتش روس خودش و سربازانش مقاومت کرد و شهید شدند💔
در سحرگاه روز ۲۵ اوت ۱۹۴۱ میلادی برابر با سوم شهریور ۱۳۲۰ شمسی، درست ۱۱ روز بعد از انتشار منشور آتلانتیک که طی آن چرچیل و روزولت آزادی استقلال و حق تعیین سرنوشت را برای کلیه ملل جهان به رسمیت شناخته بودند، کشور بی طرف ایران از شمال و جنوب مورد تجاوز قرار گرفت و نیروهای شوروی و انگلستان با توسل به همان شیوههایی که به دشمنان خود نسبت میدادند، به ایران حمله کردند.
فجیعترین جنایت نیروهای شوروی در حمله به ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ در شهرستان بیلهسوار مغان رخ داد به طوری که در جریان این حمله نابرابر، همه سربازان مستقر در بیلهسوار تا آخرین نفس جنگیده و در راه میهن به شهادت رسیدند و در پی حمله متجاوزان قوی روس و ارتش شوروی، تعدادی از اهالی بیگناه شهر نیز جان خود را از دست دادند.
نیروهای روسیه در آن تاریخ از چندین نقطه شمالی ایران از جمله جلفا، خداآفرین، بیلهسوار، گرمی، آستارا و نمین به خاک ایران وارد شده و شهرهای شمالی ایران را به اشغال خود درآوردند ولی این حمله اشغالگران بدون دفاع هم نماند و سربازان این خاک در جای جای نقاط مرزی این سرزمین به مقابله برخاستند.
تلخترین و ماندگارترین حماسه دفاع از خاک پاک ایران در پاسگاه کَلوَز (صدآفرین) شهرستان نمین رخ داد به طوری که یک سرباز غیرتمند اهل آذربایجان ایران در نقطه صفر مرزی به دفاع از خاک کشور خود پرداخت و پس از ساعتها مقابله با متجاوزان در راه میهن به شهادت رسید.
همزمان با تجاوز قوای شوروی به ایران و با وجود اعلام تسلیم دولت ایران در برابر ورود قوای متجاوز به مرزهای این کشور، احتمال ورود نیروهای مسلح خارجی به پاسگاه کلوز شهرستان نمین اطلاع داده می شود ولی سربازی به نام "حسینعلی صدآفرین" که به عنوان معاون پاسگاه مشغول مرزبانی سرحدات ایران بود، اعلام میکند که در برابر قوای متجاوز به خاک ایران خواهد ایستاد.
حسینعلی که در آن زمان ۱۷ سال سابقه خدمت داشته، پس از شنیدن خبر احتمال حمله قوای متجاوز به مرزهای ایران و به رغم عدم تمایل رئیس پاسگاه و ترک محل خدمت از سوی برخی از هم خدمتیهای خود، به خانه خود رفته و پس از وداع با خانواده به پاسگاه برگشته و برای درگیری با متجاوزان، منتظر قوای متجاوز میماند.
وی با تنها اسلحه برنو در اختیار خود از ساعت چهار صبح که حمله قوای متجاوز شروع میشود، به دفاع از خاک ایران پرداخته و آنها را در مسیر تجاوز به عمل خاک ایران متوقف میکند.
ستون اصلی قوای شوروی که قصد ورود به خاک ایران از این منطقه را داشته و انتظار دفاع در این منطقه را نداشتند، به احتمال حضور سربازان پرشمار ایرانی، پاسگاه کَلوَز را با توپ گلوله باران میکنند.
حسینعلی سرباز فداکار ایرانی که تا ساعت هشت صبح در برابر قوای روس شجاعانه جنگیده بود و با وجود این که یگانهایی از قوای متجاوز از ساعات ۶ صبح از سمت نمین و ارشق با عبور از دهات و قصبهها وارد شهر اردبیل شده بودند، در برابر ستون اصلی نیروهای متجاوز مقاومت کرده و آنها را در حوالی پاسگاه کَلوَز زمین گیر میکند.
توپخانه دشمن پاسگاه را ویران کرده و به علت طولانی شدن درگیری فشنگهای اسلحه حسینعلی سرباز جان فدای وطن نیز تمام شده و او با مشاهده اتمام فشنگ، برای این که اسلحهاش به دست دشمن نیافتد، اسلحه خود را با کوبیدن بر سنگ میشکند و کار به درگیری تن به تن با قوای روس میکشد.
حسینعلی در این درگیری به شهادت میرسد و سربازان روس وقتی متوجه میشوند که فقط یک نفر با آنها میجنگیده، با قساوت تمام، سر از تن این سرباز غیرتمند ایرانی جدا میکنند.
فرمانده نیروهای روس وقتی اسم شهید را میپرسد، او را حسینعلی صدآفرین معرفی میکنند و از این که نیروهای تحت امرش این سرباز غیور ایرانی را کشته اند، سربازان روس را مؤاخده میکند و با تحسین شجاعت این سرباز ایرانی، او را به جای "صدآفرین"، با لقب "هزار آفرین" خطاب میکند.
کاری از حزب monsters