کل کل هایی که کم کم نگران کننده میشود... |
یک مثلا هوادار روان پریش تراکتور کبوتر بی چاره ای را رنگ قرمز زد و در استادیوم پراند، کبوتر بخت برگشته به سمت استقلالی ها رفت و یک روان پریش استقلالی بخاطر تنفرش از تیم مقابل سر کبوتر بی چاره را کند و بدن بی جانش را انداخت روی چمن و کسی هم عکس العمل خاصی نشان نداد.
از آن اتفاق سال های زیادی گذشته اما از همان موقع فرهنگ هواداری در ایران چقدر تفاوت کرده است؟ همان هایی که آن موقع زندگی را از آن کبوتر بی چاره گرفتند، رفتار های وحشی شان را بارها و بارها تکرار کردند. از سنگ پرانی تا فحاشی ناموسی به هوادار و بازیکن، نمونه های پر تکرار این چند سال اخیر بوده و نه تنها شرایط بهبود یافت بلکه بدتر و بدتر شد.
همه این ها بخاطر برخورد نکردن درست و اصولی با اشخاص خاطی بود که در این سال ها شاهد این رفتار ها بودیم و در ادامه هم احتمالا شاهد خواهیم بود...
موضوع استقلال، پرسپولیس، سپاهان یا تراکتور نیست، موضوع باب شدن اینگونه دگر آزاری ها و رفتار های سادیسمی برای طرفداری از تیم است. چرا طرفداری از تیم فوتبال باید باعث از بین رفتن خصلت های انسانی شود؟
یک داستان دیگر هم از این دگر آزاری ها به اردیبهشت سال ۱۴۰۰ بر میگردد:
پسر بچه ای مورد ازار و اذیت عده ای قرار میگیرد. اذیت و ازاری که نتیجه همین رفتار های سادیسمی بود که این پسر بچه را هم وارد بازی این دیوانگان کرد.
در آن کلیپ، بعد از مقاومت کودک فیلمبردار او را تحسین میکند و میگوید این است غیرت استقلالی. جمله ای که نشان داد آن فیلمبردار هم استقلالی بوده اما بر فرض واقعی بودن کلیپ، چرا به دفاع از کودک استقلالی نپرداخت؟ بماند که دفاع از مظلومیت خصلت انسانی است و ربطی به علایق ورزشی قربانی ندارد.
آن اتفاق در آن زمان مصداق کودک ازاری بود اما هواداران دو تیم، در پی استفاده از کلیپ در جهت اهداف شخصی خودشان بودند. پرسپولیسی ها دلیل اوردند که کلیپ ساختگی است و استقلالی ها مشغول مظلوم نمایی و ترند کردن هشتگ من تیمم را نمیفروشم و پسر آبی بودند، بی توجه به اینکه یک کودک ده ساله چه درکی از وقایع اطرافش دارد؟
و ازار کشیدن یک کودک را اسباب هدف های پوچ و بی ارزش خودشان کردند.
با این تفاسیر میشود فهمید فرهنگ هواداری در ایران به شدت افراطی شده و فوتبال فقط ی سرگرمی ساده برای هوادار نیست، و آسیب های اجتماعی یک شکست فوتبالی خیلی زیاد است.
به عنوان مثال در مهمترین رویداد فوتبالی در ایران یا همان دربی پایتخت، طبق معمول پیج ها و کانال های پرسپولیسی و استقلالی با جملات و عباراتی مانند (میریم پارشون میکنیم) یا (بریم برای سوزوندن) به استقبال این مسابقه میروند و استرس هوادار را به نقطه اوج میرسانند بدون اینکه برنامه ای برای شکست احتمالی و آرام کردن هوادار داشته باشند، در صورت شکست هم هوادار بهت زده را به حال خودش رها میکنند و هواداران تیم برنده هم هم تحت تاثیر کانال های هواداری، با نیش و کنایه و تمسخر بر زخم هوادار شکست خورده نمک میپاشند و نتیجه این شوک و بهت شدن میشود مشکلات شدید عصبی و در حالت بدتر سکته و خطرات جانی.
اینکه میگویند (کری در همه جای دنیا هست) یک مغلطه است. مثلا در کشوری مثل آلمان که شغل و مسکن و اینها دغدغه اصلی مردم نیست، یک کری فوتبالی و معمولی بین طرفداران دورتموند و بایرن است اما این کری، آنقدر فوتبالی و معمولی هست که فینال لیگ قهرمانان بین این دو تیم برگذار میشود بدون اینکه یک قطره خون از دماغ کسی بریزد.
اما اینجا هواداری که از درد بی کاری و بی پولی و آینده نامشخص به فوتبال روی اورده تا برای ساعتی غم هایش را فراموش کند، درصورت شکست چنان بلایی بر سرش میاید که جریان عادی زندگی اش هم مختل میشود.
پرسپولیس و استقلال از لحاظ دشمنی فوتبالی به گرد پای بارسلونا و رئال مادرید هم نمیرسند اما رئال مادرید قهرمانی بارسلونا را تبریک میگوید تا به هوادارانش یاداوری کند که این فقط یک رقابت فوتبالی است و بس. اما اینجا باشگاه ها به این دشمنی دامن میزنند و بعد از فینال آسیا، شادی افراطی ناشی از قهرمان نشدن تیم رقیب باعث جان باختن یک انسان میشود.
رقابت ها و کری های فوتبالی سر جای خودش هست اما تو زمانی که کمتر کسی حال خوشی داره، خواهشا یک مقدار هوای هم رو بیشتر داشته باشید...