اتفاقات رخ داده در جریان فسخ و سپس تمدید قرارداد علیرضا بیرانوند با پرسپولیس یک بار دیگر نشان داد مدیران بزرگترین باشگاه های ایران کمترین آشنایی با مقوله مدیریت در فوتبال را ندارند!
به گزارش طرفداری، این افراد بدون کوچکترین سابقه فوتبالی صرفا به سفارش اشخاص ذی نفوذ و یا به خاطر برخورداری از روابط خاص و بی ضابطه و قانون فرصت نشستن بر مسندی را یافته اند که فاقد شایستگی جلوس بر آن هستند.
مدیرانی تحمیلی که سال هاست به جای افراد توانمند و خلاق، عنان کار دو باشگاه مردمی استقلال و پرسپولیس را در اختیار گرفته و لطمات و ضرر های فراوانی به این دو مجموعه محبوب و پر طرفدار زده اند.
ماجرای بیرانوند یک اتفاق ساده و پیش پا افتاده فوتبالی بود که مسبوق به سابقه هم بوده است. این یک ترفند کهنه برای تحت تاثیر قرار دادن مجموعه خودی برای تن دادن به خواسته های تازه بازیکن است. شاید کسی نداند اولین بار چه کسی از این خدعه استفاده کرده است اما در سال های نه چندان دور که مدیر عاملی علی فتح الله زاده و حبیب کاشانی در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هم زمان شده بود اتفاقی مشابه بر سر تمدید قرارداد مجتبی جباری با استقلال رقم خورد.
جباری در آن ایام ستاره بی چون و چرای آبی ها و برگ برنده تیم ناصر حجازی محسوب می شد. قیمت پیشنهادی آن روز های جباری برای استقلال سنگین و غیر قابل قبول بود. حتی ناصر حجازی هم حاضر به پذیرفتن شرایط مالی هشت شاکی آبی پوشان نبود. در این بین تنها یک ترفند می توانست مسیر تمدید قرارداد ستاره استقلال را هموار کند. یک حقه فوتبالی که سناریوی آن توسط خشایار محسنی مدیر برنامه معروف و جنجالی جباری نوشته و اجرا شد!
محسنی وقتی با جواب رد فتح الله زاده به پیشنهاد افزایش مبلغ قرارداد جباری مواجه شد، با حبیب کاشانی مدیر عامل پرسپولیس تماس گرفته و قرار ملاقاتی با او در محل کار کاشانی در شورای شهر میگذارد. خبر این قرار را هم از طریق برخی دوستان مشترک به گوش فتح الله زاده رسانده و مدیر عامل پر مدعا و بازی خورده آبیها را به سادگی کیش و مات میکند. این ماجرا نهایتا به جایی ختم میشود که قرارداد جباری با مبلغی به مراتب بیشتر از پیشنهاد اولیهاش به امضا میرسد!
در ماجرای جدایی ساختگی بیرانوند اگر مدیران دو باشگاه قرمز و آبی اندک آشنایی و تجربه ای در فوتبال داشتند این چنین بازیچه جریان سازی سنگربان شماره یک تیم ملی نمیشدند. اما همان گونه که پیش بینی میشد بیرانوند با شمردن دندان های درویش، حرفش در مورد افزایش مبلغ قرارداد با پرسپولیس را به کرسی نشانده و مدیران دو باشگاه بزرگ ایران را برای رسیدن به خواسته خود سر کار گذاشت!
این اتفاق یک رسوایی بزرگ برای مدیریت دو باشگاه بود. درویش در ابتدای ماجرا چنان به هم ریخته و نا امید نشان می داد که با آن وضع فضاحت بار از ترس رو در رو شدن با اصحاب رسانه خود را پتو پیچ و مچاله در صندلی عقب خودرو پنهان کرده و از مهلکه سوال و جواب شدن گریخت!
حجت کریمی هم که هیچ کس نمی داند با کدام پیشینه و تجربه به هیات مدیره و سپس سرپرست مدیرعاملی استقلال رسیده، همراه با علی امیری، معاون باشگاه با ژستی پیروز مردانه از نهایی شدن قرارداد بیرانوند خبر می دادند.جالب اینکه برخی رسانه ای های طرفدار استقلال این را بهمنزله نمره قبولی به مدیریت حجت کریمی قلمداد کردند اما آنچه در انتهای این مسیر ناصواب انتظار حجت کریمی را می کشید، شکست و سرخوردگی و استعفا بود.
در شرایطی که فوتبال و ورزش ایران روز های حساس و پر التهابی را سپری کرده و بی کفایتی حمید سجادی وزیر فعلی ورزش و برخی روسای فدراسیون ها از جمله فوتبال، صدای اعتراض همه را در آورده و زمزمه تغییر و تحول در وزارت ورزش از گوشه و کنار شنیده می شود، باز گرداندن تمرکز، ثبات و آرامش به باشگاه استقلال از طریق انتخاب مدیران توانمند و کار بلد، انتظار زیادی نیست. یقینا در میان قهرمانان و ورزشکاران پر تعداد ما و مدیران جوان و با انگیزه، افراد شایسته و لایقی که از پس اداره باشگاه بزرگ و پر افتخار استقلال بر آیند کم نیستند، مدیرانی که به پشتوانه توانایی و کفایت خود و نه بهره مندی از روابط، به جایگاه مهم و تاثیر گذار مدیریت در فوتبال باشگاهی رسیده و خواهند رسید.
استقلال و پرسپولیس سرمایه های فرهنگی، ورزشی و اجتماعی این سرزمین محسوب شده و تاثیرات روحی و روانی بسیاری بر روی جامعه ملتهب امروز ما دارند. انتظار می رود نسبت به اداره این دو باشگاه و به خصوص استقلال که سال هاست مورد بی مهری و تبعیض قرار گرفته و مشکلات زیادی از طریق انتصاب مدیران نا کار آمد و بی کفایت برایش به وجود آورده اند، قدری مهربان تر، حرفه ای تر و منصفانه تر بیاندیشیم.