مطلب ارسالی کاربران
فوتبال ، محرک زندگی
زمانی که اسپیلمن فراری از نازی ها ، به کمک چندی از دوستانش در یک اتاق قایم شد ، با اینکه نمی توانست صدای شیرین پیانو را به آسمان ببرد اما روح قلب او در آن لحظه به باز پخش کردن قطعه هایی که نواخته بود کردند . این اتفاق زمانی که حتی در بیمارستان بود نیز تکرار شد و به اسپیلمن یادآوری شد که حتی اگر نازی ها بتوانند خاک او را تصرف کنند و خانواده او را سلاخی کنند ، هیچگاه نمی توانند آن چیزی که با قلب و روحش عاشقش است از او دور کنند .
آلفردو وقتی در آن فاجعه دردناک آتش سوزی سینما ، بینایی خود را از دست داد ، باز هم کسی نمی توانست او را از بازگشت به سینما ، محروم کند .
بتهوون در آخرین لحظات عمرش ، شنوایی خود را از دست داد اما باز هم می نواخت زیرا او می دانست که بخاطر انگیزه ها است که زندگی می کند .
فوتبال برای ما فوتبالدوستان همان عشقی است که ما نمی توانیم بدن آن زندگی کنیم زیرا با فوتبال غیر ممکن را ممکن می کنیم ، آسمان را لمس می کنیم ، کاری می کنیم که خدایان نیز نتوانند در فوتبال تاثیر بگذارند و قوی ترین افراد هم شکست می دهیم .
کوچک یا بزرگ ؟
فرقی ندارد . هر دو 50 درصد امکان دارد ببرند ، 50% امکان دارد که ببازند و 50 % امکان دارد مساوی شود اما این آمار ها ، فقط یک قسمت کوچک از فوتبال است . چیزی که فوتبال را از بقیه ورزش ها جدا می کند این است که می دانید که مهم نیست کجایی هستید و چطور هستید ، همیشه تا وقتی که سوت پایان بازی زده نشده است ، حق ندارید که دست از تلاش بردارید .
لحظات کوچک و بزرگ آن ، باعث می شود ما به وجد بیاییم و با هر ثانیه آن غمگین و یا خوشحال شویم .
فوتبال مانند یک موسیقی نواخته و مانند یک فیلم پخش می شود .
حتی هزاران کتاب و فیلم هم نمی توانند حس فوتبال را به مخاطب انتقال دهند و یا این حال می بینید که فوتبال فقط یک بازی ساده با 22 نفر ، دو دورازه ، داور و مربیان نیست . فوتبال چیزی فراتر از یک ورزش است . فوتبال ، با روح و قلب ما یکی می شود و ما را به جایی می رساند که دیگر دل کندن از فوتبال غیر ممکن بنظر می آید . غیر ممکن هم است زیرا عاشق فوتبال شده ایم .
قوی ترین سلاح ، عشق است . این را ماتیاس زیندلار اتریشی به ما یاد داد که با یک توپ می توان حتی ارتشی بزرگ مانند نازی را شکست بدهیم . بله ، شاید چندین ماه بعد از آن مسابقه ، بدن بی جان ماتیاس را در خانه اش پیدا کردند اما دیگر ماتیاس رستگار شده بود آن هم توسط فوتبال .
به نتیجه آنقدر نگاه نکن ، آنها فقط چند عدد هستند . از بازی لذت ببر . این را یوهان کرویف فقید به ما یاد داد که شکست ها و برد هایمان را در همان زمین برگزاری مسابقه دفن کنیم و دیگر به جز مواقعی که می خواهیم از آن درسی بگیریم ، با آن ها کاری نداشته باشیم .
با فوتبال ستارگان و اساطیر زیادی را دیدیم . در همان مستطیل سبز رنگ که برای ما ، حکم تئاتر را دارد . یک تئاتر در زمین سبز !
گل زیبای فان باستن در فینال یورو88 در مقابل شوروی ، دریبل های جرج بست ، پاس های کرویف ، سانتر های ژاوی ، سر زدن های زیدان ، گل های سرکش بابی چارلتون ، رمونتادا بارسا مقابل پاریس سنت ژرمن و هزاران لحظه دیگر .........
شاید دیوانه باشیم و شاید هم احمق اما یک چیز برای من حتمی است . اینکه از نخوابیدن و دیدن بازی ها تا 2 صبح ، زخمی شدن در وسط بازی و خسته شدن بخاطر فوتبال لذت می برم زیرا فوتبال من را دیوانه خود کرده است !