گفتگو با محمد ربیعی به بخش دوم رسیده است. بخش عمدهای از این بخش هم به دوران مس رفسنجان اختصاص دارد. ضمن اینکه باید از همکار رسانهای خود، بهنام مددی، مدیر رسانهای باشگاه مس رفسنجان بابت حضور در پشت صحنه گفتگو و انجام هماهنگیهای لازم تشکر ویژه داشته باشیم.
در این بخش از محمد ربیعی درباره مشکلاتی که در مس رفسنجان بود پرسیدیم چرا که در میانه فصل ویدیویی از هتلی در رفسنجان بیرون آمد که ربیعی نسبت به اخراج تیمش از هتل معترض بود و از آن زمان مشخحص شد مس رفسنجان مشکلاتی دارد.
به گزارش طرفداری، محمد ربیعی در این بخش زمانی که از حضورش در رفسنجان می گفت، گذری هم به گذشته زد و از روزهایی گفت که با آنالیزوری آغاز کرده و به مربی گری در تمام سطوح فوتبال باشگاه رسیده است.
در بخشی از برنامه محمد ربیعی از زندگی شخصی و احساسیاش گفت چرا که تمام روزهای جوانی خود را صرف فوتبال کرده بود.
توصیه می کنیم حتما بخش دوم گفتگوی سامان خدائی با محمد ربیعی را ببینید و بخوانید:
مس رفسنجان وقتی با شما قرارداد بست، تیم متوسطی در لیگ آزادگان بود، الان ولی تیم پنجم لیگ است و خیلی از مربیان دوست دارند هدایت این تیم را برعهده بگیرند. حس تان در این خصوص چیست.
خیلی خوشحالم، نگاه ما به این کار حرفه ای است و بسیار خوشحالم. مقوله مربیگری یک مقوله حرفه ای است، مهم این است هر مربی هرجا که کار می کند رد پای مثبتی از خود به جای گذاشته باشد بعضی وقت ها هم اینطور نمی شود، شما در بین بزرگترین مربیان دنیا هم این را می بینید. قرار نیست هر مربی در هر باشگاه برود و موفق باشد و جام بیاورد. هدفگذاری مشخص است و شما مثلا پیش بینی هایی از کارت می کنی و در نمی آید، این فقط مختص ایران نیست حالا ایران از نظر خودم بسیار گردنه ها و شیب های تندی هم دارد ولی در دنیا هم می بینید، جاهایی که پر از ساختارهای بزرگ باشگاهی است، مثلا می بینید یک مربی مثل توخل در فلان باشگاه جواب دهد در یک باشگاه دیگر دو سال طول بکشد تا جواب دهد یا مثلا پوچتینو، مربیانی هم هستند که موفق و استثنایی در دنیا هستند مثل پپ گواردیولا، در بایرن هم به نظر من موفقیت را تا حدودی تکرار کرد ولی در منچسترسیتی، همین امسال تیم لیورپول را شاید کسی باور نمی کرد، ولی شما ببینید دوباره رو به بالا برمی گردد.
البته ابزارش را هم خوب دارد گواردیولا.
یک جدول آمد بیرون 1-2 ماه پیش. پرهزینه ترین مربیان دنیا را نوشته بودند، در راس آن گواردیولا بود. آنجلوتی، آلگری، مورینیو. ابزار اصلی مربی بازیکن است بزرگترین مربی دنیا هم بدون بازیکن نمی تواند و این امری طبیعی است ولی نگاه من الان به مس رفسنجان این است، منِ ربیعی خوشحال می شوم، یک جایی این باشگاه را گرفته ام و اینجا رسانده ام، امیدوارم اگر بنده سعادت این را نداشتم در خدمت این تیم باشم هرکس دیگری آمد آنهم دو پله تیم را ارتقا دهد من هم رفتم جایی دیگر هر جایی تحویل گرفتم من هم ارتقا ایجاد کنم. اگر این نگاه باشد به نظر من همه به منزلتی که می خواهند می رسند و فوتبال ما رشد می کند. من کلا آدم مثبت نگری هستم خیلی هم حسود نیستم و از موفقیت های دیگران خوشحال می شوم، سعی میکنم تا آنجایی که می توانم، حالا نمی توانم بگویم چقدر ولی تا جایی که می توانم احترام همه را حفظ می کنم خصوصا احترام همکاران، پیشکسوتان همینطور و خوشحالم در این فوتبال از پایین تر و نازل ترین جا شروع کرده ام از رده های پایه، زمین های خاکی، آنالیزوری و اگر الان لیگ برترم خدا راشکر می کنم، منت دار کسی نیستم جز پروردگار یکتا و سینه ای که برای سیدشهدا زدم و دعای خیر مادرم و تلاشی که کردیم. از دسته سه آمدیم دسته دو، 4 5 سال دسته دو بودیم آمدیم دسته یک، 4 5 سال دسته یک بودیم آمدیم لیگ برتر، کار کردم، الان می توانم بگویم به شما 14 15 سال شبانه روز کار کردم جز آن 6 7 سالی که آنالیزوری کردم در پایه. من از سال 1380 کار مربیگری می کنم و 22 سال شده نگاه به سنم نکنید از 20 سالگی کار کرده ام. اگر اشتباه نکنم 26 سالم بود شدم آنالیزور سایپا. 24 سالم بود برای اولین بار در مطبوعات کشور اینفوگراف های آنالیز را به مطبوعات کشور آوردیم. حالا سردبیر محترم این مجموعه جناب هژبری که از اساتید هستند قشنگ این را یادشان هست چون آن موقع ایشان هم جزو تحریریه روزنامه گل اگر اشتباه نکنم بودند، دو سال در رده نوجوانان کار کردم، جوانان کار کردم امید بوده ام مدرسه فوتبال کار کرده ام، آنالیزوری کرده ام، افتخار می کنم آنالیزور تیم ملی هم بوده ام. سالها مدیر آنالیز سایپا بوده ام گروه های آنالیزی داشتیم و از همان جا بچه های خوبی رشد کردند و بعد مربیگری را از دستیاری شروع کردم، دسته سه، دسته دو، من جوانی و زندگی شخصی ام را فدای فوتبال کردم. این را هیچوقت نگفته ام اما اینجا می گویم، من یکی از حسرت های بزرگ زندگی ام این است که سالی که منتهی شد به فوت خواهرم، که خواهرم در 36 سالگی فوت کردند متاسفانه آن سال اصلا ایشان را نتوانستم ببینم چون درگیر کار آنالیزوری فوتبال بودم و مربیگری فوتبال در کجا، لیگ استان در کرمانشاه، سال 1387. بعد مادرم بیمارستان بود و شیمی درمانی می کرد و در بدترین حالت بود ولی من سر تمرین و اردو و مسابقات بودم. زندگی شخصی من کاملا تحت الشعاع این قرار گرفت چون نمی توانستم به هیچ چیز دیگری جز فوتبال فکر کنم و این را افتخار می کنم، عاشق این کاربودم، عاشق فوتبال بودم و تمام زندگی ام را گذاشتم برای اینکه در این کار به جایی برسانم، به رویایی که در سرم بود برسم. من از 20 سالگی مربیگری کرده ام بالاترین سطحی که بازی کرده ام تیم امید بوده، آنهم امیدهای باشگاه تهران. شاید الان خیلی جوان در کشور ما هستند کار مربیگری و فوتبال می کنند و شاید من به عنوان کسی که بازیکن بزرگی نبوده ام که خیلی ها مثل من هستند و می خواهند مربیگری کنم که شما هم در دنیا نمونه های مشابه زیادی را سراغ دارید که خودشان فوتبالیست بزرگی نبوده اند، من هم آن شاخه و در آن رده بتوانم یک چراغی را در دستم گرفته باشم که بقیه هم به این مسیر بیایند و خوشحالم، نمی توانم بگویم بعضی ها فکر نکنند ربیعی آمده لیگ برتر مربیگری می کند، من همه جوانی ام را گذاشته ام و 15 16 سال مفید زندگی ام را فدای این کار کرده ام و ناراضی هم نیستم چرا از لحاظ شخصی و احساسی خیلی ضرر کردم، از لحاظ موقعیتی که دارم خوشحالم که تلاش هایم تا جایی به بار نشسته است.
روح خواهرتان شاد باشد.
هم خواهرم هم مادرم.
هردو شان. محمد آقا ازدواج هم نکرده اید؟
نه.
چیزی که خود من هم نمی دانستم فکر می کنم 3 4 بار صحبت کرده ایم ولی اینجا نرسیده گفتگویمان ولی جالب است نمی دانستم در این ابعاد باشد. در خصوص آنالیزوری می خواستم بپرسم در جاهای دیگر برنامه ولی بخش جالبی بود و این فکر آمد که بنشینیم و در خصوص زندگی صحبت کنیم، هر وقت نشسته ایم در خصوص فوتبال صحبت کرده ایم ولی این پشت ماجرا هم جالب است که چطور شد که یک نفر شده سرمربی تیم لیگ برتری و اینطور موفق است. یک سوال راحت می توانم بپرسم، واقعا با تیمی هنوز توافق نکرده اید؟
خیر.
عجیب است چون شما از زمستان می گویید مس رفسنجان را ترک می کنم، معمولا مربیان خصوصا در فوتبال ایران با یک تیم که خیالیشان راحت می شود بعد اعلام می کنند ولی شما از وسط فصل این را گفتید. دلیلش چه چیزی بود.
شاید الان این را بگویم باورش کمی سخت باشد ولی آرمانم و می شود گفت موفقیت در کار برای من از هرچیزی مهم تر است. شاید اصلا قسمت باشد بیرون بنشینم شاید اصلا جایی که معتقد با هدف و ذهنیتم باشد صورت نگیرد من می گویم وقتی نمی توانی با یکسری شرایط برای جایی مثمر ثمر باشی، آن مجموعه را از خودت خسته نکن. من تیم های زیادی بوده ام فقط یک جا اخراج شده ام آنهم در لیگ 38 هفته ای لیگ یک یک اولین سالی بود که لیگ یک تک گروهه برگزار میشد با 20 تیم و هفته هشتم شهرداری اردبیل. انهم تیمی بود که خودم بالا آورده بودم ازلیگ دو به لیگ یک و هم اینکه سال بعدش تیم را وسط کار گرفته بودم و تیم در حال سقوط بود و تیم سقوطی را چهارم یا پنجم کردیم سال بعدش در هفته هشتم بنده را کنار گذاشتند که در نهایت اتفاقات خوبی برای فوتبال اردبیل رخ نداد چون اردبیل منطقه خوب و فوتبال خیز و مردمان عاشقی هم برای این کار دارد. در بقیه جاها سعی کرده ام بتوانم مثبت و مثمر ثمر باشم یا اینکه ازتیمی آمدم بیرون، خودم استعفا داده یا شرایطی بوده که نتوانسته ام کار کنم ولی اگر اینکه امسال اعلام کردم این نبود که با جایی دیگر توافق کرده ام، این کار اصلا پسندیده نیست و از منش شغل محترم و بزرگ مربیگری دور است، مربیگری شغل بزرگی است چون شاخصه هایی از معلمی را هم داریم حالا در خصوص معلمی صحبت می کنم ولی من اینطور نبودم، اگر واقع بینانه بگویم احساس کردم اصلا آرمان درستی برای مس رفسنجان در سال آینده نیست بصورت کلان و مشکلات پیاپی که ایجاد می شود و با هدفگذاری هایی که برای اینجا داشته ام و رویاهای بزرگی که برای مس داشته ام دیدم اینها در تضاد هم هستند و اعلام کردم که آخر از مس رفسنجان می روم.
تیم اول صنایع مس، مس کرمان است و بودجه اصلی هم به آن سمت است اما حالا که مس کرمان به لیگ یک برگشته قرار نیست بودجه اصلی خرج مس رفسنجان شود و خواسته ها برآورده شود؟
با این حرف شما موافق نیستم، اولا بسیار برای مس کرمان و آن تیم احترام قائلم، بله درگذشته اینجور بوده ولی اینکه تبعیضی دیده ام نه خداوکیلی ندیده ام در این 4 سال. ادم باید واقع بینانه صحبت کند، من ندیده ام اینکه حالا شرکت مس تعدد باشگاه دارد یک بحث کلان است که از حوزه من خارج است و خودشان تحلیل دارند ولی اینکه این اول است و آن دوم را ندیده ام. ورود من به مس رفسنجان در لیگ یک این حرفها زیاد گفته می شد ولی همان وقت هم در اولین جلسه رودر رویی که با آقای سعد محمدی داشتم ایشان این مسئله را رد کردند و من در این 4 سال ندیدم و امسال هم که هردو تیم لیگ برتری بودند رفتار محترمانه ای با هم داشتند دو باشگاه و جوانمردانه حاضر شدند. فرزاد حسینی خانی را شخصا دوست دارم، کلا آدم هایی که برای باشگاه هایشان وفادار هستند که یکی از اینها را هم من کنار خودم دارم، با افتخار، آقای ابراهیم صادقی، اینها را آدم های محترمی می دانم چون می دانم اینها در زمان بازیگری شان پا روی یک سری امیال ها گذاشته اند و وفادار بوده اند. فرزاد حسینی خانی برای کرمان این است و باید احترامش هم حفظ شود. بعضی جاها درمربیگری کار شاید بر وفق شما نباشد ولی نمی شود 15 16 سال زحمات یک نفر نادیده گرفته شود و واقعا هم برای من فرزاد اینطور است. ولی این را اصلا قبول ندارم و الان هم آن تیم رفته و آمده بعید می دانم در بودجه واینها تاثیر داشته باشد، من از اراده صحبت می کنم، اراده فقط مختص به شرکت ملی مس نیست اراده به خود استان و شهرستان برمی گردد و کلیه داستان. برای اینکه یک اتفاق بزرگ بیوفتد باید بصورت کلی همه چیز خوب باشد تا بتوانید نماینده ایران در آسیا باشید، چیزی که در مس رفسنجان در سه سال حضورش در لیگ برتر بوده، یک ثبات بوده، این ثبات باید حفظ شود اینکه شما به یک ثبات برسید دو سال بعد با کله پایین بیایید که بدرد نمی خورد، آن ثبات حفظ شدنش نیازمند یک صورت مسئله های بزرگ است. خود شما هم متوجه می شوید و کسانی که حرف های من را هم می شوند متوجه منظور من هستند. فارغ از حب و بغض ها، اگر اینجور فکر نکنیم باید واقع بینانه بگوییم مس رفسنجان پس بالاترین سقفی که می توانست حضور پیدا کند را زده، اگر بخواهیم غیر از این فکر کنیم پس بعد از این با روند تدریجی نزولی رو به رو خواهید بود خب من نمی خواهم این روند نزولی مال من باشد. من این روند را صعودی داشته ام چرا تدریجی اش کنم مگر اینکه این اراده باشد. خیلی دارم واضح صحبت می کنم. من در اتفاقاتی که افتاد و مشکلاتی که ما با آنها رو به رو بودیم، خداوکیلی ما و شرکت ملی مس در یک جاهایی دمشان گرم، کمک کردند پرداختی بچه ها را دادیم ولی شما باور نمی کنید ما داستان ها داشتیم. اجازه ندادیم به بیرون انتقال پیدا کند، نگذاشتیم بیرون بیاید فقط ما را از هدفمان دور می کند.
همان یک مورد را با هم ببینیم. چون فیلمش پخش شد. زمانی که این فیلم پخش شد خب برای هتل است، هتل رفسنجان است و آنجا داشتند تیم را از هتل بیرون می کردند. تا قبل از این اتفاق اصلا کسی باورش نمی شد که مس رفسنجان مشکل مالی دارد.
همان موقع هم یکی دو روز بعدش عذرخواهی کردم الان هم عذرخواهی می کنم چون صدایم بلند بود. این مال روز قبل بازی ما با فولاد است، ما هفته قبلش در اراک باخته بودیم و دومین باخت فصلمان بود. تیم با رقیب مستقیم بازی دارد، بعد شما روز قبل از بازی از تمرین آمده اید و بازیکنان عرق کرده می گویند شما نمی توانید بروید. درخواستم از مسئولین هتل این بود که بگذارید بچه ها بروند و دوش بگیرند، روز قبل از بازی عرق نباید روی بدن بماند کرختی می آورد برای مسابقه، دوش بگیرند و ما هتل را ترک می کنیم مجبور بودیم برویم کرمان بعد از آن که هتل را هم مقصر دانستند که حالا آنهم یک بنگاه اقتصادی است و تحلیل های زیادی هست و نمی خواهم بپردازم. بحث من همین است، من می توانم n تا مورد مثل این بگویم خود اقای پورمحمدی، زین الدینی باید بگویند، آنجور که ازبیرون فکر می کنند مس پولدار است، نیست. بله حساب کتاب دارد نظم دارد، ولی چیزی که فکر می کنید نیست و این به مرور و رفته رفته توسط خود مسئولین و تیم مدیریتی ضعف هایش برطرف شده، من بارها در کدال اعلام کردم که بگذارید خواهش می کنم قرارداد های تیم مس رفسنجان را بگذارید، بگذارید ببینند تیمی که الان پنجم شده هزینه کردش چقدر بوده. این نکته مهمی است خودم گفتم با دلاری که آن موقع خریداری شد و بازیکن خارجی را خریدیم، شیمبا، منشا و جفرسون، با دلار برج 4 و 5 بود. طبق نهاد بازرسی 154 میلیارد هزینه کرد این تیم بوده است، حالا اگر کم است یا زیاد همین بوده، 154.600 به من اعلام کردند امیدوارم من اینجا اشتباه نگویم، من نباید این را بگویم چون این را قبلا اعلام کرده بودم دوباره گفتم. خود شما مستحضر هستید و بقیه هم همینطور نسبت به هزینه کرد در جاهای دیگر. ورود هم نمی کنم و چقدر خوب است در فوتبال هزینه شود به هرحال ربطی ندارد این مسئله ولی اینکه فکر کنید اینجا مشکل نبوده نه، دو مورد بگویم. مردم بدانند ما سال قبل نزدیک 24 یا 25 هفته از 30 هفته را در سرچشمه بودیم شما باور کنید، این برای خود بنده بوده برای 10 12 بازیکن و 4 5 نفر از کادرفنی، تا 7 8 روز اول شب ها با دستگاه اکسیژن می توانستیم بخوابیم.
یک بار آمدم سرچشمه، دو روز خوابیدم تهران و مریض بودم به خاطر تغییر آب و هوا.
خدا خیر بدهد برکت بدهد به کارگانی که اینجور زحمت می کشند که نور چشم ما هستند تاج سر ما هستند ولی ما چه شرایط سختی را آنجا داشتیم. شما باور می کنید این تیم دو سال در چمن مصنوعی بازی کرده، با کلی عوارض و عارضه ها. با تیمی هستیم دائم الاردو، یعنی تماما این تیم پر از مشکل بعضی وقت ها از قیافه هم خسته می شدند و چقدر سخت است اداره کردن اینها، بعضی وقت ها 15 -20 روز با هم، اینها در رفسنجان بوده، در سرچشمه به خاطر مسئله ارتفاع متوالی آنجا بودیم با داستان هایی که داشتیم. من اگر مشکلات را بگویند آقای پورمحمدی مثلا الان یک نکته اش را می گویم، چرا تیم مس رفسنجان نتوانست در نیم فصل خرید کند، ما تا 5 ساعت مانده به پایان فصل نقل و انتقالات، پنجره بسته بود چون بودجه نداشتیم در نیم فصل خرید کنیم. خب مگر می شود تیمی که می خواهد به یک هدف بزرگ برسد تغییرات یا خرید در نیم فصل نداشته باشد.
پس این مشکلات بوده ولی نگذاشته اید اخبار منفی بیرون بیاید.
بله. نیم فصلی که گذشته اول فصلی که گذشت و نیم فصل سال پیش تیم اردو نرفت، باور می کنید، تیم اردو نتوانست برود. ما پارسال نه پیرارسال، نیم فصل دو سال قبل رفتیم ترکیه ولی جز آن یا تهران بوده ایم یا رفسنجان. حتی یک اردو تیم نرفته، چرا چون مشکلات داشته. در همین نیم فصلی که گذشت برنامه ریزی اردو کردیم به همراه 3 4 تیمی که رفتند ترکیه و ما هم بسته بودیم برنامه ریزی که با یک باشگاه دیگر برویم ولی 5 روز مانده، همه برنامه ریزی هایش را کرده بودیم به باشگاه گفته بودیم آنور هم 2 3 بازی تدارکاتی خوب بسته بودیم، 5 روز مانده به پرواز گفتند شما حق رفتن به اردو ندارید. ماندیم و همه تیم های داخلی هم بازی های دوستانه شان را بسته بودند با چه بدبختی تغییر برنامه دادیم. چرا نرفتیم، پول نداشتیم. حالا باید اینها را فریاد بزنیم، نه. ولی به همت مدیریت و شرکت ملی مس، توانستیم با هر سختی و واقعا نمی خواهم اسامی را بگویم، خیلی ها کمک کردند. با آقا رستمی، پورمحمدی، مهندس صالحی و بقیه دوستان خودم صحبت کردم، و خود آقای زین الدینی و علیزاده و بقیه، توانستیم پرداختی بازیکنان را برسانیم چون در مس رفسنجان خیلی مهم است که شما مسئله مالی را با نظم انجام دهید. آنجا تا حدودی جلو رفتیم و کمک کردند ولی کلا در مسائل دیگر داستان های خودش را داشتیم که حالا مدیریت خواست خودشان بگویند.
شما در مس رفسنجان رکوردهایی ثبت کردید که شاید غیرقابل تکرار باشد. چندتایی را می گویم. لیگ بیستم اولین فصل حضور درلیگ رکورد 63 درصد بازی بدون باخت، قرار گرفتن در رتبه هشتم. لیگ بیست و یکم رتبه ششم با رکورد 40 درصد برد و 70 درصد بدون باخت. فصل اخیر هم با آمار عالی 83 درصد بدون باخت و رتبه پنجم و دومین خط دفاع لیگ. همانطور هم که گفتید اشتباهات داوری رخ نمی داد با رکورد 10 گل خورده رکورد بهترین خط دفاع لیگ را می زدید.
در رابطه با گل خورده بگویم، 15 گل خوردیم 5 گل را حضور ذهن دارم، بازی رفت و برگشت با نساجی دو پنالتی، گل از نفت آبادان در آبادان که میرجوان حداقل 2 متر در آفساید بود که همه دیدند، این سه تا. بازی مقابل پرسپولیس که منجر به گل شد و آخرین بازی با پیکان که داور 30 40 متر با صحنه فاصله داشت، اصلا نمی دانم دقیقه 89 چه چیزی گرفت و جالب اینکه برنامه های تلویزیونی هم نشان ندادند. همین ها نمی شد، می شد 10 گل و ما با 10 گل با رکورد استقلال که کمترین گل خورده را داشت یکی می شدیم. حالا از آن 10 گل دیگر که خوردیم باز 4 5 تا پنالتی بوده و در جریان بازی فکر می کنم در کل 30 بازی، 5 6 گل خوردیم. بعضی ها می گویند اینها گل کم خورده اند به خاطر این است دفاعی بازی می کنند اصلا اینطور نیست، خداراشکر اعلام کردید فصل قبل گل زده ما چقدر بوده و در لیگ یک هم آمدیم بالا یادم است بیشترین گل زده را داشتیم ما همین الان هم در آیتم های بخش تهاجمی که می شود ایجاد شانس گل، حضور در باکس حریف، اتک و این موارد طبق همین سایت هایی که بررسی می کنند که متریکا هم یکی اش است، در همه جزو 5 6 تیم اول هستیم. حالا دیگر فقط 4 پنالتی بیرون زده ایم 2 تا منشا خراب کرد یکی شیمبا یکی جفرسون بعد اصلا موقعیت های خیلی زیادی خراب کردیم ولی خب این رکوردها را خودم هم نمی دانستم شما گفتید ولی این رکوردها بله بوده.
دلتان می آید با این رکوردها از مس رفسنجان خداحافظی کنید؟
من عاشق آنجا هستم و شهروند افتخاری رفسنجانم و مردم هم خیلی به ما لطف دارند. حالا اجازه دهید زیاد در خصوص این مسئله صحبت نکنم. به خاطر همین رکوردهاست اتفاقا که سرمان بالا باشد و اینها را ادامه دار تر داشته باشیم.
ممنون از شما، اگر موافق باشید پرونده مس را ببندیم، یک توقف کوتاه و برویم بخش بعدی.
پایان قسمت دوم
همچنین ببینید: