روسای سابق کمیته داوران و مربیان فدراسیون زورخانهای و کشتی پهلوانی، دخالت و مدیریت ضعیف فدراسیون را از جمله دلایل استعفای خود اعلام کردند.
به گزارش طرفداری، مهرعلی باران چشمه ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ به عنوان رییس فدراسیون ورزشهای زورخانهای انتخاب شد اما با شکایت برخی از کاندیداها به نحوه برگزاری انتخابات، پروسه تایید ریاست او سرانجام در ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ مورد تایید دیوان عدالت اداری قرار گرفت.
در این مدت انتقادات زیادی نسبت به وضعیت رشته ورزشهای زورخانهای در کشور مطرح شد. در جدیدترین اتفاق روسای سه کمیته داوران، مربیان و آموزش فدراسیون ورزشهای زورخانهای در اعتراض به مدیریت این فدراسیون از سمت خود استعفا کردند.
حسین نجار رییس کمیته داوران، علیرضا صغیر رییس کمیته مربیان و سید حمیدرضا ترابی رییس کمیته آموزش فدراسیون ورزشهای زورخانهای از سمت خود استعفا کردهاند.
حسین نجار درباره دلایل استعفای خود از ریاست کمیته داوران فدراسیون ورزشهای زورخانهای، اظهار داشت:
آقای باران چشمه روزی که از من خواست ریاست کمیته داوران را بر عهده بگیرم به او گفتم من نیازی به حکم ندارم. بنده در دهه ۶۰ در چند دوره قهرمان این رشته بودهام و سفرهایم را رفتهام، دوست دارم تجاربم را در اختیار فدراسیون قرار دهم تا به این رشته کمک کنم و اگر هم نتوانم مفید باشم استعفا میکنم.
وی افزود:
بارها مشکلات داوری را به او چه در جلسات و چه به صورت محرمانه و غیر محرمانه در اتوماسیون اعلام کردم اما هیچ کاری انجام نداد و طی چند مرحله که جلسه داشتیم به هیچ نتیجهای نرسیدیم. در نهایت در شرایطی که ریاست فدراسیون و همه از عملکرد من رضایت کامل داشتند به خاطر اینکه در این شرایط نمیتوانستم کار کنم استعفا کردم. در کار من دخالت میشد و نمیتوانستم وظایفم را به درستی انجام دهم. آنها جرات نمیکردند سمت کمیته داوران کشتی پهلوانی بروند و هر لیستی که آنها می دادند تایید میشد اما لیست داوران ما برای مسابقات را کم و زیاد میکردند.
نجار با بیان اینکه مدیریت باران چشمه در فدراسیون زورخانهای ضعیف است، به ایسنا گفت:
او رعایت ادب و احترام را به بنده داشت اما مدیریتش ضعیف است. از سوی دیگر او افرادی را بهکار گرفته که آنها نیز نمیتوانند به خوبی مسئولیتشان را انجام دهند. زمانی ریاست فدراسیون زورخانه ای دست آقای صفارزاده بود، طلوع کیان هم دبیر آن فدراسیون بود و ورزش زورخانه ای بهترین دوران خود را طی می کرد اما حالا ببینید وضعیت فدراسیون به چه شکلی است. ما آرزو میکنیم کاش به دورههای قبل برمیگشتیم. آقای صفارزاده که اکنون هم در کما به سر می برد و برایش آرزوی شفا و سلامتی داریم، با هزار زحمت در سال ۸۶ ورزش زورخانهای را به نام ایران در یونسکو ثبت کرد اما سال گذشته آذربایجان آن را به راحتی از ما گرفت و به نام خودش زد.
رییس مستعفی کمیته داوران فدراسیون ورزش های زورخانهای، ادامه داد:
وضعیت مدیریت فدراسیون به صورتی بود که مثلا ما از داوران نخبه و درجه یکمان از قشم، کرمان و ... برای مسابقات دعوت میکردیم اما وقتی به فدراسیون لیست می دادیم، میگفتند مسافت این داوران دور است و از نظر کیلومتر برای ما هزینه دارد، این\ها را دعوت نکنید و داورانی که شهرهایشان نزدیکتر است را دعوت کنید! من را مجبور می کردند داوران ضعیفتر را دعوت کنم که موجب اعتراض تیم ها و هزار مشکل دیگر می شد.
وی خاطرنشان کرد:
ما بالای 300 داور زورخانهای در کشور داریم اما تمام تمرکز فدراسیون فقط بر روی ۱۵ داور بود و از آنها استفاده میکرد. میخواستند اعمال نفوذ داشته باشند و همین دخالت ها باعث شد عطای کار را به لقایش ببخشم.
وی با اشاره به بیتوجهی به معیشت داوران در فدراسیون ورزش های زورخانهای، گفت:
یک کارگر افغانی حداقل روزی ۳۰۰ هزار تومان درآمد دارد اما داور ما که به کرمان و قشم میرفت تا در مسابقات قضاوت کند روزی ۱۵۰ هزار تومان به اضافه کرایه ماشین می گرفت! خودم برای فینال لیگ بلیت رفت و برگشت هواپیما به قشم ۳ میلیون و 900 هزار تومان پرداخت کردم اما فدراسیون به من 2 میلیون و 600 هزار تومان داد که شامل حق الزحمه من هم بود!
چیدمانی که خودشان دوست داشتند را انجام میدادند
علیرضا صغیر رییس مستعفی کمیته مربیان نیز درباره دلایل استعفای خود، اظهار داشت:
با اصرار از من خواستند ریاست یکی از کمیته های فدراسیون را قبول کنم که در نهایت مسئولیت کمیته مربیان را قبول کردم. در این مدت مدام پرسیدیم دستورالعمل یا آیین نامه در رابطه با فعالیت کمیته مربیان تدوین شود تا بر اساس آن جلو برویم اما این کار در نهایت انجام نشد.
وی افزود:
یکی دیگر از دلایل استعفایم این بود که اصلا در دوره های مربیگری هیچ دعوتی از من انجام نمی شد یا در چندین دوره انتخابی تیم ملی فقط در یک دوره حضور داشتم. در حیطه وظایفی که بر عهده من بود نقش چندانی نداشتم و در چنین شرایطی استعفا کرد.
صغیر خاطرنشان کرد:
حتی در مجمع انتخابات هیات استان فارس که باید یک صندلی هم به من می دادند تا در استان خودم با توجه به اشرافی که داشتم رای بدهم اما این کار را نکردند. چیدمانی که خودشان دوست داشتند را انجام میدادند تا در هیات ها مهره هایی که دوست دارند را بهکار بگیرند. کاری به این نداشتند که من حداقل از ورزش زورخانهای در استانم شناخت کامل دارم. من را حذف کردند که مبادا یک رای بر خلاف خواسته شان بدهم. من هم وقتی دیدم من را قبول ندارند یا حتی جواب تماسهایم را نمیدهند و کار کردن فایده ای ندارد، استعفا کرد.