طرفداری | بورنموث تیمی بود که ادی هاو در آن فرصت آزمون و خطا داشت و در آنجا اولین موفقیت های خود را به دست آورد. کاری که هاو در بورنموث انجام داد بی شباهت به حالت «Career» در بازی فیفا نیست. جایی که ما به عنوان یک مدیر، تیمی را از دسته های پایین تر انتخاب میکردیم تا آن را به بالاترین سطوح برسانیم.
هاو در مدت زمان مربیگریش در بورنموث (که به دو قسمت تقسیم می شود) آن ها را از سطح چهارم فوتبال انگلستان به لیگ برتر رسانید و به مدت پنج فصل نیز در لیگی که رقبا تا دندان مسلح هستند، دوام آورد. برای کسانی که موفقیت را تنها در بردن جام خلاصه می کنند، هاو مربی چندان موفقی به شمار نمی آید، اما نگاهی به شرایط و وضعیت بورنموث شاید ارزش کاری که ادی هاو انجام داد را بهتر نشان دهد.
ورزشگاه دوازده هزارنفری گیلاسها (ویتالیتی) خود گویای وضعیت آن ها می باشد. آنها قواره کوچکی داشتند. تیمی نبودند که بتوانند سرمایه گزاری بزرگی انجام دهد و یا بتواند با دیگر باشگاه ها بر سر خرید بازیکن، رقابت کند.با این حال، آن ها توانستند اولین حضور خود در لیگ برتر را با ادی هاو جشن بگیرند و برای چندین سال از بازی در بالاترین سطح فوتبال انگلستان لذت ببرند.
هاو یک مربی انگلیسی اما با ایده های نوین است. او در بورنموث بارها از سیستم ۲-۴-۴ استفاده کرد اما به سبک و سیاق خودش. سیستم او با ۲-۴-۴ انگلیسی که آلردایس، تونی پولیس، شان دایچ و ... پیاده میکردند تفاوت بسیاری داشت. علاقه به بازپسگیری توپ در زمین حریف، پوشش زمین با دوندگی، میل به داشتن مالکیت، بازی روی زمین و ارائه فوتبال پویا و سریع از ویژگی های بورنموث تحت نظر ادی هاو بود.
ایده های ریسکی و جسورانه هاو همانند شمشیری دو لبه بود که گاهی اوقات نمایشی دلچسب و قابل تحسین رقم میزد و در سوی دیگر، باعث شکنندگی خط دفاعی و باخت های سنگین میشد.
البته هاو از موهبتی برخوردار بود که اکثر مربیان از آن بیبهره اند؛ رابطه او و باشگاهش رابطه ای مانند کارفرما-کارمند نبود.
او مجموعا بیش از ۱۰ سال در بورنموث توپ زده بود و به عنوان مربی، گیلاس ها را به جایی رساند که هیچگاه تصورش را نمیکردند. او در ویتالیتی رود ستایش میشد و امنیت شغلی بالایی داشت. آرامش و آسودگی خاطر به هاو اجازه داد تا ایده های تاکتیکیاش را صیقل دهد و چیزهای مختلفی را امتحان کند. یک نمونه از این تحولات، استفاده از ترکیبی با ۳ مدافع مرکزی بود که در فصل ۲۰۱۶/۱۷ متداول شد.
اعتماد و بازی دادن به جوانها، کاری بود که هاو در راستای سیاست های بورنموث انجام میداد. فروش بازیکن های جوان، یکی از مهم ترین راههایی است که باشگاه های کوچک تر با آن درآمدزایی میکنند و هاو در دوران مربیگریش به چند بازیکن نظیر ناتان آکه، آرون رمزدیل، لوییز کوک، آرنو دانجوما، هری ویلسون، تایرون مینگز و ... فرصت بازی کردن و تثبیت شدن داد.
روند رشد ادی هاو توسط دیگر باشگاه های مطرح انگلیسی رصد میشد. انگلیس در زمینه پرورش مربی غنی نیست و هاو از معدود گزینه های بومی بود که میشد رویش حساب کرد. یک مربی جوان، خوشفکر و با ایده های هجومی. اگرچه که انتقال او به یک تیم از تاپ سیکس، اتفاق نیفتاد. بعد از سقوط اجتناب ناپذیر بورنموث، ادی هاو و باشگاه پایان همکاری خود را با یکدیگر اعلام کردند؛ در حالی که همچنان از هاو با احترام و علاقه یاد میشد.
مربی آینده دار بریتانیایی برای بازگشت به فوتبال عجله ای نداشت؛ بنابراین مدتی را بیرون نشست تا در انتظار پیشنهادهای بهتری بماند. پس از فروش نیوکاسل به مالکین متمول سعودی، آن ها هاو را به عنوان را به عنوان سرمربی برگزیدند.
زاغها پس از بازگشت به سطح اول در فصل 2017/18 همواره یک هدف داشته اند؛ به هر قیمتی در لیگ برتر باقی بمان. بازی دفاعی، منفعل و حوصله سربر آنها در دوران رافا بنیتس و استیو بروس، در تضاد کامل با فلسفه و سبک کاری ادی هاو قرار می گیرد. علاوه بر این موضوع، هاو زمانی سرمربی نیوکاسل شد که آن ها در 11 بازی ابتدایی خود در لیگ برتر هیچ بردی کسب نکرده بودند، و او می بایست علاوه بر تغییر سبک از یک تیم دفاع بنیان به حمله؛ آن ها را نظر روحی و روانی نیز بالا می کشید.
این شرایط می توانست مربیان بسیاری را از پا بیندازد اما هاو در بورنموث سختی های مشابهی را تحمل کرده بود.
ادی هاو پس از قبول سرمربیگری نیوکاسل:
ما در نبرد بزرگی برای بقا در لیگ برتر به سر می بریم. من هنگام ورود به باشگاه از این قضیه مطلع بودم و تصور نمی کنم این وضعیت در طول فصل تغییر کند. ما در نبرد بزرگی حضور داریم. باید از این درد و حس امروزمان برای ادامه دادن در این مسیر انگیزه بگیریم.
تصور می شد مالکین جدید نیوکاسل در اولین پنجره نقل و انتقالاتی خود ریخت و پاش سنگینی انجام دهند؛ اما پنجره زمستانی برای زاغها پر سروصدا نبود. دن برن از برایتون، مت تارگت از استون ویلا، کیران تریپیر از اتلتیکو و برونو گیمارش برای تقویت تیم خریداری شدند؛ علاوه بر این چهار بازیکن، نیوکاسل برای تضعیف برنلی نگونبخت، کریس وود را از آن ها خرید تا تیم شان دایچ را به سمت سقوط هل دهد.
کم کم بردها برای نیوکاسل از راه رسیدند و تیم هاو ساختار بهتری پیدا کرد. زاغ های شمال شرقی انگلستان 6 برد پیاپی در خانه کسب کردند، رکوردی که از سال 2004 تکرار نشده بود و در هجده بازی پایانی لیگ، دوازده بار با پیروزی زمین مسابقه را ترک کردند. پایان فصل با رتبه یازدهم، برای تیمی که در بیست بازی اولش تنها یک برد دشت کرده خیلی هم بد بنظر نمی رسید.
اولویت تابستانی هاو پر کردن حفره های تیمش بود. نیک پوپ بعد از چندفصل حضور در ترف مور بالاخره از برنلی جدا شد و به نیوکاسل پیوست. بالاخره شاهد دو خرید "لاکچری" از مدیریت جدید بودیم. الکساندر ایزاک و استیو بوتمن، دو بازیکنی که توسط دیگر باشگاه های بزرگ نیز رصد می شدند پیراهن سیاه و سفید بر تن کردند.
کمی در مورد نیوکاسل هاو صحبت کنیم. برخی بازیکن ها مانند جمال لاسلز ناچارا کنار گذاشته شدند، برخی دیگر همانند جوئلینتون، ویلوک و جونجو شلوی با تغییر پست وضعیت بهتری پیدا کردند و دیگران در 3-3-4 فعلی به خوبی جا افتاده اند.
خط حمله زغالی نیوکاسل که به ضربات سر روندون، جادوی سن ماکسیمین و حرکات آیوزه پرز متکی بود، حالا با سوخت قدرتمند تری تجهیز شده است. هاو توانسته از میگل آلمیرون، یک وینگر گلزن و تاثیرگذار بسازد. همانگونه که باعث رشد کالوم ویلسون، جاشوا کینگ و رایان فریزر شده بود.
وینگر پرجنب و جوش نیوکاسل، تاکنون 9 گل در این فصل لیگ برتر به ثمر رسانده است؛ یعنی بیشتر از محمد صلاح، فیل فودن، گابریل مارتینلی و دیگر بال های مطرح تاپ سیکس. اما رشد هجومی نیوکاسل تنها محدود به آلمیرون نیست. زیرا بار هجومی نیوکاسل همانند گذشته بر دوش یک بازیکن قرار داده نمی شود و تمامی بازیکنان تیم در رویکرد تهاجمی آن موثرند.
نیوکاسل تاکنون 33 گل زده و پس از سیتی و آرسنال، به صورت مشترک در رده سوم بیشترین گل زده قرار دارد. بالاتر از منچستریونایتد، لیورپول و چلسی. تعادل، شاید مهم ترین درسی است که هاو در فصول گذشته آموخته؛ او اکنون به دفاع توجه بیشتری می کند و نقطه ضعفش در بورنموث تبدیل به نقطه قوت شده است. 8 کلین شیت (رتبه اول لیگ) و تنها 11 گل خورده (بهترین آمار لیگ). البته از یاد نبریم که هاو اکنون دست بازتری نسبت به بورنموث دارد و خریدهای جدیدش مانند نیک پوپ و استیو بوتمن در ثبت آمار فعلی به او کمک کرده اند.
تقویم نیوکاسل از بازی های اروپایی خالی است و این یک پوئن مثبت برای هاو به شمار می رود. آن ها تنها متمرکز بر مسابقات داخلی هستند و انجام یک بازی در هفته، طراوت و شادابی آن ها را از بین نمی برد. البته پدیده این فصل لیگ انگلیس عمق ترکیب بالایی ندارد و در صورت مصدومیت مهره های کلیدی نظیر گیمارش، با خطر افت مواجه است. انتظار می رود که نیوکاسل در پنجره های بعدی علاوه بر تقویت ترکیب 11 نفره اصلی، به نیمکت خود عمق ببخشد.
فارغ از اینکه نیوکاسل در پایان فصل در کجا خواهد ایستاد، کاری که هاو و تیمش تاکنون انجام داده اند قابل ستایش است. نتایج قابل قبول، سبک بازی جذاب و دلنشین، با هزینه ای معقول و عُرف لیگ برتر، بدون آنکه به مهره خاصی وابستگی بیش از اندازه داشته باشند. ادی هاو در گذشته تنها می توانست ضربه هایی کوچک به تیم های بزرگ انگلیس وارد کند اما اکنون موی دماغ آنها شده است.آنها در بالای جدول جا خوش کرده اند و با ادامه این روند کسب سهمیه دور از دسترس نیست. هدفی که اکتبر 2021 در دوردست ها به نظر می رسید اکنون در حوالی هاو و تیمش قرار دارد.
کسب سهمیه می تواند اولین گام نیوکاسل برای ورود به جمع بزرگان باشد و به هاو اعتبار بسیاری ببخشد. هر چند این موفقیت، تنها ابتدای مسیر مربی 45 ساله است. شاید روزی را ببینیم که یک مربی انگلیسی، برای اولین بار فاتح لیگ برتر شود و آن مربی، ادی هاو باشد.
یادداشت ارسالی از حامدعباس نژاد